تاریخ انتشار:
چرا ایران در توسعه میادین مشترک از قطر عقب افتاد؟
غربت سلمان و آرش
ایران با داشتن سهم 2 /18درصدی از ذخایر شناختهشده گاز تنها پنج درصد از تولید جهانی را به خود اختصاص داده است و در حال حاضر 8 /4 درصد آن را به مصرف داخلی میرساند. این عدم تناسب هنگامی اهمیت بیشتری پیدا میکند که بدانیم:
اولاً؛ سهم میدانهای مشترک کشور بیش از نصف کل ذخایر گازی را به خود اختصاص داده و تنها حدود 45 درصد آن در منطقه پارس جنوبی و بقیه در مناطق مشترک دیگر مانند سلمان، آرش، فروزان و... است.
ثانیاً؛ با آنکه طی سالهای اخیر پوشش داخلی سوخت و خوراک بخشهای مختلف صنایع، کشاورزی و خانگی کشور توسط گاز پیشرفت خوبی داشته، در بخش تزریق گاز به مخازن و نیز سهم صادراتی گاز بسیار عقب هستیم. در ادامه به عدم تناسب میان ذخیره و صادرات و چرایی پیدایش وضعیت کنونی برای صنعت گاز به تفصیل میپردازیم.
بخش انرژی کشور با توجه به نقش دوگانه آن در خصوص تامین انرژی و درآمد ارزی برای کشور، زیربنای اصلی توسعه به شمار میرود و همواره نقش بنیادین در اقتصاد کشور داشته است و با توجه به تغییر تمایل جهانی در افزایش مصرف گاز به عنوان انرژی ارزان و سازگار با محیط زیست، از چند دیدگاه میتواند در رشد و توسعه اقتصادی کشور موثر باشد، همچنین گاز ماده اولیه صنعت پتروشیمی در جهان است، محصولات پتروشیمی علاوه بر اینکه قابل صادر کردن هستند به عنوان ماده اولیه در صنایع پاییندستی به کار برده میشوند و قابلیت استفاده در صدها صنعت دیگر را نیز دارند. از سوی دیگر، گاز بهعنوان سوخت در صنایع بزرگ انرژیبر باعث کاهش قیمت تمامشده محصولات تولیدی میشود و زمینهساز رشد و توسعه صنایع میشود. در وضعیت کنونی به نظر میرسد حرکت صنعت گاز کشورمان در بخش صادرات و حضور در بازارهای بینالمللی در مقایسه با سهم تولیدکنندگان حرکتی معکوس بوده است هر چند در کشور ما نزدیک 20 سال پیش از طریق امضای قراردادهای بیع متقابل و جذب رقم حدود 20 میلیارد دلار سرمایهگذاری اینک 50 درصد کل تولید گاز طبیعی کشور حاصل شده، اما به دنبال تحولات اقتصادی-سیاسی
سالهای 2005 میلادی خصوصاً اعمال تحریمها علیه کشورمان میتوان گفت سرمایهگذاری خارجی در حد توقف کاهش یافت. هر چند دولت وقت با فکر توسعه هشت فاز جدید پارس جنوبی و مورد حمایت مالی قرار دادن چهار فاز که از قبل توسط شرکتهای ایرانی در حال توسعه بود سعی در جبران این ضایعه کرد اما این حرکت نیز با مشکلات عدیدهای روبهرو شد و مسائل خاص خود را داشت که در دولت جدید نیز سعی شده تا با تامین مالی از صندوق توسعه ملی عقبافتادگی بیش از شش سال اتمام این پروژهها جبران شود. تاکنون نیز در دولت جدید فازهای 12، 15 و 16 به بهرهبرداری رسیدند و پنج فاز دیگر نیز تا پایان سال به بهرهبرداری خواهد رسید که قرار است تولیدی برابر با قطر داشته باشیم. توسعه پارس جنوبی با توجه به وضعیت به وجود آمده طی 10 سال گذشته تاکنون بیش از 13 سال زمان برده است که نشان از کندی حرکت دارد، این سکون یا کندی حرکت به جلو در صنعت را جدای از عدم سرمایهگذاری کافی به دلیل تحریمهای اعمالشده، شاید بتوان محصول چند دلیل دیگر نیز به شرح زیر دانست: جوانی صنعت گاز کشور / بازار داخلی / یارانههای قیمت گاز /تزریق گاز / سرمایهگذاریهای کافی و به موقع.
دستیابی به توسعه تنها زمانی میسر است که چشماندازی کاملاً مشخص و دقیق بر مبنای آیندهپژوهی و مطالعه روندهای جهانی و بومی پیش روی صنعت گاز تدوین شده باشد و تصمیمات اجرایی کشور حکمفرما شود. با آنکه ذخایر گازی کشور بسیار بزرگ هستند ولی توسعه این صنعت پس از پیروزی انقلاب در بخش محدودی از خشکی مثل خانگیران، کنگان، آغار و دالان و قسمتهایی از گازهای همراه میدانهای مناطق نفتخیز جنوب شکل گرفته و بقیه گازهای همراه هم سوزانده شده و میشوند. کشف میدان بزرگ پارس جنوبی و متعاقب آن میدانهای بزرگ دیگری مثل گلشن، فردوسی و تابناک در اوایل دهه 70 و توسعه و بهرهبرداری از آنها در بخشهایی که صورت گرفته به پس از آن دوره برمیگردد. در حقیقت اوج حرکت توسعهای گاز پس از حرکت بزرگ در کنگان، به سالهای پایانی دهه 70 با توسعه میدان پارس جنوبی و تابناک و توسعه بعدی کنگان و خانگیران برمیگردد که از عمر تولید آنها مدت زمان زیادی نمیگذرد و میتوان امیدوار بود که با یک استراتژی جدید و تغییر سیاست کلان در اولویت بخشیدن به توسعه صنعت گاز کشور و توسعه چندبرابری آن در همه بخشها اعم از اکتشاف، استخراج و نیز پاییندستی و رفع موانع
ورود به بازار صادراتی گاز این تحول در جهت حداکثرسازی منافع ملی کشور رقم بخورد. به دنبال دسترسی به گازهای بیشتر، تغییر الگوی مصارف خانگی، نیروگاهها، صنعت، کشاورزی و بخشی از حمل و نقل از سوختهای مایع به گاز تحول بزرگی بوده که طی 20 سال اخیر با رشد بسیار بالایی توسعه یافته و موجب شده تا تداوم صادرات نفت کشور تضمین شده، سوختهای مایع که در شرایط گذشته و فعلی بازار گرانتر از گاز و در مواردی مثل گازوئیل، بنزین و نفت سفید وارداتی نیز بوده و بعضاً هستند با گاز طبیعی جایگزین و در مجموع با احداث شبکه عظیم گازرسانی کشور، توسعه شبکه سراسری گاز و اتصال مراکز اصلی تولید گاز در شمال شرق و جنوب غرب به یکدیگر انجام شد اما به نظر میرسد در دوره توسعه بازار داخلی گاز برنامهریزی مصرف داخلی بر اساس کل توان تولید و برنامههای مربوط به آن تنظیم میشده و در آن جایی برای صادرات منظور نشده است. توسعه بازار داخلی مصارف را در حد هدر دادن منابع افزایش داد. در گزارش عملکرد سال 1383 وزارت نفت و در بخش اقتصادی طرحهای گاز و در یک مقایسه عددی میبینیم که گاز معادل سه سنت برای هر میلیون بیتییو قیمتگذاری شده در حالی که سوخت مایع با
همان ارزش حرارتی 14 سنت بوده است. این فاصله قیمتی البته منجر به توجیه اقتصادی طرحهای عظیم گازرسانی در سراسر کشور شد که بهرغم ارزشمند بودن رشد مصرف دو رقمی در سال را به همراه داشت بهطوری که بهتدریج تقاضا بر عرضه پیشی گرفته و لاجرم یا از بخشهای تولیدی کشور در فصول سرد سال برای تامین مصارف فزاینده مردمی مایه گذاشته شده یا تمام ظرفیتهای بالقوه و بالفعل شبکه انتقال فرآوردههای مایع بهکار گرفته شده تا واردات عظیم گازوئیل با هزینههای بسیار زیاد برای جبران کمبود گاز به بازار مصرف داخلی انجام شود. مصرف لجامگسیخته گاز که کشور را در 15 سال گذشته در بالاترین نرخهای رشد قرار داده بود، قطع متناوب گاز صادراتی به ترکیه را که موجب کاهش اعتبار کشور و نیز دعاوی آنها علیه صنعت گاز کشور شد، به دنبال داشت.
یکی از اولویتهای مهم صنعت نفت، تزریق گاز به مخازن نفت است. برخی کارشناسان صنعت نفت کل نیاز نهایی به تزریق را در حد 300 میلیون متر مکعب در روز برآورد میکنند، درحالی که در حال حاضر این عدد از 130 میلیون تجاوز نمیکند. این در حالی است که کشورهای صادرکنندهای را میبینیم که در زمره بزرگان تجارت جهانی قرار دارند و خود کشور نفتی بوده و نیاز به تزریق فراوان دارند، ولی هرگز مزیت حضور در بازار را فراموش نکردند بلکه با تولید بیشتر به هر دو مقصود دست یافتهاند. همچنین در کشورمان موضوع بهرهگیری از فناوریهای جدید و مثلاً استفاده از گازهای دیگری مثل گازهای ازته و غیره نیز هرگز مورد مطالعه قرار نگرفته تا به جهت تزریق جایگزین گاز طبیعی شود. اینک بازار داخلی گاز بهتدریج از نظر میزان رشد مصرف به اشباع نزدیک شده و انتظار میرود که اولاً میزان هدررفت گاز کاهش یافته و ثانیاً ضرورتهای اقتصادی و سیاستهای تشویقی صنایع انرژیبر و نیروگاهها را به سوی کاهش هدررفت انرژی سوق داده و منحنی مصرف حالتی پایدار و شتابی معقول و در حد منطقی پیدا کند. به نظرمیرسد که با درک عمیق از ارزش اقتصادی-سیاسی صادرات، کنترل رشد مصرف داخلی و
توسعه سرمایهگذاریها در این بخش بتوان طی پنج تا 10 سال آینده به جایگاه استحقاقی کشور از بازار مصرف دست پیدا کرد.
حجم سرمایهگذاری مورد نیاز در صنایع نفت و گاز خصوصاً مخازن گازی دریایی بسیار بالاست، از طرفی در صنایع نفت و گاز جهان معمول نیست که اینگونه سرمایهگذاریهای سنگین به تنهایی از منابع داخلی کشورها انجام شود چرا که جذابترین بخش صنایع کشورهای نفتخیز جهت جذب سرمایه خارجی همین بخش نفت و گاز است. در این باره اما هنوز در کشور دچار قضاوتهای تاریخی هستیم که گاهی سد راه توسعه اقتصادی ایران هستند. در کشور ما رشد صنعت گاز با پایهگذاری قراردادهای بیع متقابل و بهرغم تحریمهای یکجانبه آمریکا عملی شد بهگونهای که سهم این سرمایهگذاریها در تولید کشور، بیش از 45 درصد کل تولید گاز طبیعی کشور است که دستاوردی بزرگ و اثرگذار در کل اقتصاد نفتی کشور بوده است. اما بهرغم تلاشهای دولت برای مورد حمایت قرار دادن توسعه فازها با حمایت داخلی در بخش تولید به دلیل عدم سرمایهگذاری کافی و به موقع خصوصاً در میدانهای بزرگ و مشترکی همچون پارس جنوبی و سلمان از همسایگان (قطر و ابوظبی) عقب افتادهایم که امروز پس از 10 سال نزدیک به رقیب اصلیمان قطر خواهیم شد.
در شرایط جدید به وجود آمده و احتمال بازگشت کشور به بازارهای جهانی به نظر میرسد ذخایر عظیم گاز کشور که امروز با خوشاقبالی عمومی در مصرف به عنوان سوخت پاک روبهرو شده است، توسعه میدانهای گازی با هدف وابسته کردن بازارهای جهانی بهویژه بازارهای منطقه به گاز ایران امر مهمی است که پیش روی صنعت گاز کشور قرار دارد.
دیدگاه تان را بنویسید