تاریخ انتشار:
آیا مدل احیای رابطه با بریتانیا با عربستان نیز قابل بازتولید است؟
حل بحران سفارتها
در نیمه شهریورماه جاری گامی بزرگ در بهبود روابط جمهوری اسلامی ایران و بریتانیا برداشته شد. گامی که به نظر میرسید از سوی هر دو طرف با نوعی احتیاط همراه بود. در این روز خبرگزاریها اعلام کردند حمید بعیدینژاد و نیکلاس هاپتون با حضور در وزارتخانههای امورخارجه بریتانیا و ایران استوارنامههای خود را تقدیم روسای دستگاه دیپلماسی کشور میزبان کردهاند. اگر به خاطر داشته باشید در هشتم آذرماه 1390 چند نفر از عناصر تندرو با حمله به سفارت بریتانیا در تهران، ساعاتی عمارتهای آن را به اشغال خود درآوردند. هر چند این اقدام آنها با واکنش پلیس مواجه شد و اشغالکنندگان ساعاتی پس از هجوم مجبور به ترک سفارت شدند، اما رابطه پرفراز و نشیب ایران و بریتانیا با سکتهای بزرگ روبهرو شد. با پایان یافتن اقدام تندروها، دولت بریتانیا به بهانه عدم امنیت، رابطه دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد. هرچند که دستگاه دیپلماسی محمود احمدینژاد تلاش کرد که این رابطه از سرگرفته شود، اما تا پایان زمامداری او تحولی در رابطه ایران و انگلستان بهوجود نیامد. در نتیجه حل این معضل نیز در فهرست اولویتهای حسن روحانی و تیمش قرار گرفت. به هر صورت
بریتانیا برخلاف معلومات محمود احمدینژاد جزیرهای کوچک در شرق آفریقا نبود! کشوری مهم و تاثیرگذار در معادلات جهانی و منطقهای بهشمار میرفت که اتفاقاً در دور پیشین مذاکرات هستهای در دوره اصلاحات نقشی مهم ایفا کرده بود و حسن روحانی بر این باور بود که این کشور میتواند نقش تاثیرگذاری در مذاکرات هستهای ایران و قدرتهای جهانی ایفا کند. در سه سال گذشته آرامآرام یخ روابط ایران و انگلستان شکسته شد و حدود یک و نیم سال پس از بازگشایی سفارتخانههای دو کشور، با معرفی سفرا روابط به سطح گذشته بازگشت. هرچند که برخی رسانههای منتقد دولت پس از اعلام بیمقدمه حضور دو سفیر در پایتختهای دو کشور، با ارائه تحلیلها و گفتوگوهایی نارضایتی خود را از این تحول اعلام کردند، اما بعید به نظر میرسد که با توجه به اراده دولتهای حسن روحانی و ترزا می دستکم تا انتخابات آتی ریاستجمهوری در ایران شاهد تغییری در سطح روابط دو کشور باشیم. این نکته را نیز باید مدنظر داشته باشیم که منطق اقتصاد عملاً در اکثر معادلات دیپلماتیک دنیا دستبالا را دارد و پس از برجام فعالان اقتصادی دو کشور مشتاق آن بودند که از ظرفیتهای به وجود آمده بهره بگیرند.
ظرفیتهایی که قاعدتاً با تحولات هفتههای اخیر امکان بهرهگیری از آن بسیار بیشتر شده است. با حلوفصل پرونده رابطه ایران و بریتانیا، میتوان گفت یکی از قفلهای مهم باقیمانده در دیپلماسی دولت یازدهم به نوع رابطه با عربستان سعودی باز خواهد گشت. پروندهای که اگرچه پرفراز ونشیب است، اما نقطه عطف آن تهاجم به سفارت این کشور در تهران توسط برخی افراد تندرو بود. حدود یک سال پیش و پس از فاجعه منا و همچنین اعدام شیخ نمر باقر النمر در عربستان افکار عمومی جهان به شدت علیه عربستان و به سود منتقدان سیاستهای این کشور در منطقه به ویژه ایران متمایل شدهبود، اما حرکت افراطیها در حمله به سفارت این کشور عملاً بهانهای به حکام ریاض داد که بتوانند این فضا را مدیریت کنند. حال با گذشت حدود یک سال از این اتفاقات هر روز گره رابطه ایران و عربستان پیچیدهتر میشود و کمتر تحلیلگری افقی روشن در روابط ایران و عربستان در کوتاهمدت مشاهده میکند. با این حال باید تاکید کرد که چه بخواهیم وچه نخواهیم ما و عربستان دو محور اصلی قدرت در منطقه هستیم و قاعدتاً برای تامین منافعمان باید به سمت تعریف مشترک از منافع مشترک حرکت کنیم. این گامی است
که باید از سوی نیروهای دوراندیش دو کشور برداشته شود. گامی که به نظر میرسد با وجود چهرههای به شدت ماجراجو وکمتجربه در راس هرم تصمیمگیری عربستان، به این زودیها برداشته نشود.
دیدگاه تان را بنویسید