محسن پاکنژاد شبکههای اجتماعی را مسکن بینظیر درد بیعلاقگی به بازگشت به کار میداند
درمانِ درد بازگشت به کار
انگار کار سادهای نیست دل کندن از تعطیلات و برگشت به روزهای عادی زندگی. مردمان همه جای کره زمین، بعد از چند روز تعطیلی برای شروع دوباره روال عادی زندگی مشتاق نیستند و همه راهها را برای فرار از آن داستان امتحان میکنند.
انگار کار سادهای نیست دل کندن از تعطیلات و برگشت به روزهای عادی زندگی. مردمان همه جای کره زمین، بعد از چند روز تعطیلی برای شروع دوباره روال عادی زندگی مشتاق نیستند و همه راهها را برای فرار از آن داستان امتحان میکنند. لطیفه، کلیپ یا انیمیشن میسازند و با هر واژه و موضوعی که مربوط به کار و تحصیل بعد از تعطیلات باشد شوخی میکنند. مدام آن را در میان جمعهای خود تکرار میکنند. یعنی به عبارتی با سادهترین روش فریاد میزنند که دوست ندارند این حال خوش تعطیلات را از دست بدهند. این داستان امسال پررنگتر از همه سالها در ایران احساس شد. شبکه بزرگ اما کوچکشده اجتماعی آنقدر این احساس درونی ایرانیها برای رفتن سر کار در روز چهاردهم فروردین را واضح کرد که با نزدیک شدن به پایان تعطیلات هرلحظه و هر ساعت، تصویر، متن یا کلیپی در تقبیح شروع به کار بعد از تعطیلات دست به دست میشد. همه پیامها نشان از خوابآلودگی و بیحوصلگی در محیط کار داشت و هیچ نشانی از شوق، علاقه و انگیزه برای دیدار دوباره همکاران یا همکلاسیها در موضوعات همخوان شده در شبکههای مجازی نبود. حکایتی که دکتر محسن پاکنژاد روانشناس و استادیار
پژوهشی جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران، آن را راهی برای فرار از استرس ارزیابی میکند. فعالیتی ناخودآگاه که نه فقط در ایران بلکه در همهجای دنیا با نزدیک شدن به پایان تعطیلات به وضوح دیده میشود. البته او معتقد است این داستان امسال به دلیل شروع روز کاری درست در اول هفته و فردای سیزدهبهدر پررنگتر شده و پدیده اجتماعی را خیلی ملموس کرده است.
آیا احساس بد نسبت به پایان تعطیلات و بازگشت به کار، احساسی طبیعی است؟
احساس عمومی نسبت به پایان خوشی و تکرار دوباره زندگی عادی و روزمره کاملاً طبیعی است و در همه جوامع دیده میشود. آنقدر این موضوع بهطور واضح دیده شده که از آن به عنوان پدیده بازگشت به کار بعد از تعطیلات (Return to work after holidays) یاد میشود و هزاران هزار جوک، انیمیشن، کلیپ و متنهای کمدی در این زمینه وجود دارد که نشان میدهد افراد بعد از تعطیلات طولانی یا سفر، هیچ علاقهای برای بازگشت به کار ندارند. این نه به محیط کار مربوط است و نه به کشور و فرهنگ. این احساس درونی و ناراحتی از کندهشدن خوشیهای بیپایان تعطیلات ناگهان در فرد ظهور میکند.
اما عملاً سفر یا پیشبینی تعطیلات برای افراد شاغل یا محصل باید موضوعی نشاطآور و موثر در پیشبرد کار یا تحصیل باشد؟
تعطیلات به طور طبیعی عامل نشاط عمومی است. این تمایل عمومی وجود دارد که در یک بازه زمانی مشخص افراد هر کاری که دوست دارند و در هر حالتی که خوشحالتر هستند زندگی کنند. بنابراین در همه جای دنیا تعطیلات سال نو یا حتی تعطیلات مناسبتی این تمایل و علاقه عمومی را برای استراحت و زندگی به سبک خود به وجود میآورد. و تصور میشود که افراد بالغ در سنین کار یا تحصیل با یک نشاط و سرزندگی متناسبی به محیط کار یا تحصیل بازگردند و روال عادی زندگی را بعد از پایان تعطیلات دنبال کنند. اما بازگشت به روتین زندگی برای افراد قشنگ و رضایتبخش نیست و آنها ترجیح میدهند تعطیلات طولانیتر باشد تا با روزمره زندگی روبهرو نشوند.
یعنی در شرایط روحی فرد تاثیر مثبت ندارد؟
بهطورکلی شروع برنامههای جدید و بازگشت به روال عادی زندگی به عنوان یک منبع استرس شناخته میشود.
برای مقابله با این نوع استرس راهحلی پیشبینی شده است؟
برای روبهرو شدن با شرایط جدید زندگی باید شرایط این تغییر آماده شود و بهترین راه این است که چند روزی پیش از شروع کار و پایان تعطیلات کمکم زندگی به روال قبل بازگردد.
بنابراین ساخت کلیپ یا نوشتن متنی در این مورد راه فرار از موضوع است؟
بله، دقیقاً. یعنی افراد با ساخت انیمیشن، کلیپ یا نوشتن متنهای طنز و کمدی در مورد شروع کار و پایان تعطیلات فشار روانی واردشده را بیرونریزی میکنند تا با سختی آن به شکلی دیگر مواجه شوند.
موج رسانهای در مواجهه با این موضوع اتفاق خوب و درستی است؟
انسان وقتی از یک تغییر وارد صحنه زندگی میشود حال خوبی ندارد. کاری را که از جان و دل دوست داشته و از آن لذت میبرده باید کنار بگذارد و با موضوع منظم و ساختارمندی روبهرو شود. بنابراین طبیعی است که ترک شرایط دوستداشتنی دلپذیر نیست و واکنش عمومی دارد. خب بهترین کار در این شرایط هم همگرایی و همراهی جمعی است. این حالت احساس نارضایتی را کمتر میکند و آمادگی فرد را برای مواجهه با آن تغییر بیشتر میکند. امروز با گسترش فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی که ارتباط افراد را سادهتر کرده، این همگرایی و همراهی پررنگتر و دستیافتنیتر شده است و ناراحتی جمعی را کاهش میدهد. اصلاً باید باور کنیم که رسانهها ابزاری هستند تا خوشیهای عمومی را تقویت و حفظ و از سختی و ناراحتی فردی کم کنند. حالا شرایط دیدهشده در تعطیلات گذشته در ایران دقیقاً نشان میدهد که شبکههای اجتماعی به این فرار فردی کمک کرده و افراد را با ناراحتیشان روبهرو و فشار را کمتر کرده است. خیلی ساده این رفتارهای جمعی در رسانههای مجازی به کاهش فشار روانی و خشم فردی کمک میکند. بنابراین
همخوان کردن اینگونه نوشتهها و تصاویر به احساس بهبودی افراد نسبت به تغییر کمک میکند و آنها را آرامتر و پذیراتر میکند. در همه جای دنیا هم این اتفاق میافتد. این موج بعد از تعطیلات سال نو در کشورهای اروپایی و آمریکایی سر به فلک میکشد. این نشان میدهد که رسانههای مجازی همانند دودکش کمک میکنند تا همه ناراحتیهای درونی بیرون بیاید و از ذهن و روح فرد خارج شود.
با این توصیفها انگار اختلافی در تعریف تعطیلات برای پیشبرد کار و تحصیل به وجود میآید. که تعطیلات به بهترشدن شرایط کار و تحصیل کمک نمیکند.
اتفاقاً در مورد این موضوع که آیا واقعاً تعطیلات طولانی یا مناسبتی و مسافرت به نشاط عمومی و بهبود وضعیت کار کمک میکند یا خیر، تحقیقی انجام شده که برخی از نتایج آن نشان میدهد احساس شادمانی و خوشحالی قبل از سفر بسیار زیاد است و این شوق و هیجان در فرد به خوبی دیده میشود. اما این هیجان و سرزندگی پس از سفر و پایان تعطیلات در فرد دیده نمیشود و این تصور که سفر و تعطیلات طولانی شور و نشاط در فرد ایجاد و او را با انگیزه جدید وارد محیط کار میکند درست نیست. به طور کلی این تحقیق گسترده که در سالهای 2009 و 2010 در آمریکا انجام شده، به شکلی نظریه امیل دورکیم را که معتقد است این شرایط به نشاط عمومی جامعه کمک میکند رد میکند. دقیقاً همان موضوع استرسآور بودن بازگشت به کار در نتایج قابل بحث این تحقیق بهخوبی نشان میدهد که بازگشت به کار یا تحصیل فشار روانی زیادی را برای فرد ایجاد میکند و این فشار روانی تاثیرات شادی یا هیجان سفر و استراحت در تعطیلات را تعدیل
میکند. به همین دلیل افراد با شرایط خاص و روحیهای متفاوت در سر کار یا مدرسه حاضر میشوند. با این حال و با وجود این پژوهش اما همچنان نگاه غالب به شرایط نشاط اجتماعی این است که تعطیلات مدتدار یا سفر طولانی خوشی و شادی به همراه دارد و با بازگشت فرد با روحیه و تجربه جدید به محیط کار این نشاط توزیع میشود.
وقتی چنین نتایجی به دست آمده آیا برای رفع یا کمکردن این استرس هم پیشبینیهایی شده است؟
برای این شرایط توصیههایی مطرح شده، مثل اینکه پیشنهاد شده در کنار تمرکز بر روی آینده، کارهای کوچکی را انجام دهند تا خود را با شرایط روز کاری آماده کنند. مثلاً به کیفی که میخواهند آن روز در دست بگیرند یا مسیری که باید آن را طی کنند تا به محل کار یا تحصیل برسند فکر کنند. اینکه از کدام راه باید استفاده کنند؟ آیا باید با مترو سفر کنند؟ اگر مترو شلوغ باشد چقدر باید زمان صرف کنند تا از آن ایستگاه به محل کار یا تحصیل خود برسند. در بازگشت از کار یا تحصیل از چه مسیری باید عبور کند. آن مسیر ترافیک دارد. چقدر وقت باید در ترافیک بماند. برای آنکه در ترافیک با استرس و ناراحتی کمتری به سر ببرد، چه کند؟ شرایط کاری یا جلسات احتمالی پیش روی خود را به تصویر بکشد و پیشبینی کند کدام موضوع احتمال طرح دارد.
این روشها روحیه فرد را برای قرار گرفتن در آن حالت آماده میکند و وقتی در آن شرایط قرار میگیرد احساس ناراحتی کمتری دارد. واقعیت این است که لذت بیپایان استراحت در محیطی آرام و بیدغدغه یا انجام امور شخصی و دلخواه خوشی را در انسان ایجاد میکند که از دست دادن آن خوشایند نیست و روح نسبت به آن واکنش نشان میدهد و دچار استرس میشود. این نارضایتی هم به سرعت در حالات چهره و صورت افراد دیده میشود. این حس طبیعی است؛ وقتی این همه روز در کنار خانواده و همراه با آنها و بدون نگرانی گذشته، برگشت به مکانی پر از کار و استرس، چندان خوشایند نیست.
این احساس در همه افراد به صورت یکسان بروز میکند؟
فرض بر این است که افراد وقتی استراحت میکنند با احساس تازگی باید در محل کار یا تحصیل حاضر شوند و با آرامشی که تجربه کردند برای بهبود وضعیت کاری یا تحصیلی خود تلاش کنند. در بعضی مواقع فرد با ناراحتی و نارضایتی میآید اما فردا یا روزهای بعد حس خوب و آرامی پیدا میکند. گاهی هم فرد با آمادگی و پذیرش در محل کار حاضر میشود. یعنی این حس در افراد وجود دارد اما در آنها کمتر و بیشتر دیده میشود.
همه این نکاتی که گفتید مربوط به شرایط بود که افراد باید برای خودشان در نظر بگیرند، آیا در شرایط اجتماعی نهاد یا سازمانهای پذیرای افراد بعد از تعطیلات نباید پیشبینیهایی داشته باشند؟
در همه جای دنیا برای روز اول بعد از تعطیلات برنامههای جمعی پیشبینی میشود که فرد با قرار گرفتن در میان همکاران یا همکلاسیهای خود کمی از آن احساس استرس فاصله بگیرد و کمکم به شرایط رسمی و روال عادی کار و درس نزدیک شود. برنامههای پیشبینیشده برای اول سال هم باید هدفمند و با انگیزه باشد.
این برنامهها دقیقاً چه ویژگی باید داشته باشد؟
برنامههای سازمانی باید با هدف آیندهنگری و تبیین تصویری از آینده با حضور پرسنل و کارکنان برگزار شود. مدیران یا مسوولان نهادها و سازمانها در این برنامههای صمیمی باید با تصویر آیندهای روشن و هدفمند از برنامههای سال جدید آن نهاد افراد را در پیشبرد آن موثر بدانند و تصویری از ارتقا و پیشرفت آن مرکز با همکاری و کوشش تکتک اعضا ارائه دهند. این بستر به وسیله بالاترین مقام آن مرکز فراهم میشود و افراد در محیطی صمیمی پس از دریافت هدایایی کوچک یا یادگاریهایی برای شروع سال جدید با روحیهای شاد در محل کار خود حاضر میشوند. البته ساختار این برنامهها در محیطهای تحصیلی متفاوت است.
چه تفاوتی دارد؟
برای دانشآموزان و دانشجویان برای بازه زمانی تعطیلات پیشبینیها یا تکالیفی داده میشود که فضای ذهنی و روحی آنها به طور کلی از فضای تحصیل به دور نباشد. به همین دلیل آن پیشبینی قبلی به آنها کمک میکند که با آمادگی در محل تحصیل خود حاضر شوند.
در حقیقت امید و انگیزه را زنده نگه میدارند.
رئیس دانشکده یا مسوول آموزشی نهاد آموزشی با اشاره به همان پیشبینیهایی که در تکالیف تعطیلات دیده شده به آنها چشماندازی امیدوارانه از آینده میدهد که بدون نقشآفرینی افراد امکانپذیر نیست. هدفمند کردن این برنامهها و به صورت عملی و عینی افراد را در آینده روشن و مشخص دخیل کردن یکی از مهمترین راههای آرام کردن حس ناراحتی و استرس افراد پس از بازگشت به کار است. این موضوع در همه جای دنیا در برنامههای کاری و آموزشی این نهادها پیشبینی میشود.
یعنی این آمادگی وجود دارد که روز اول باید تلاشی روشن و پررنگ برای تعیین مسیر و آینده سازمان یا نهاد آموزشی انجام شود. اینکه چه بودیم و چه میخواهیم انجام دهیم و در آینده میخواهیم به کدام نقطه برسیم. مسیری که در آن به طور مشخص مطرح میشود که عبور از آن بدون همراهی آن افراد امکانپذیر نیست.
اما اگر این امید در آینده در ساختار اجتماعی نباشد، یک سازمان به تنهایی نمیتواند در تفکر اجتماعی همکارانش تاثیر بگذارد.
اگر از منظر امنیت شغلی به آن نگاه کنیم، بهطور طبیعی فرد با انگیزهای بیشتر و متفاوت در محل کار خود حاضر میشود. یعنی با این نگرانی که ممکن است شغل خود را از دست بدهد با ترس از آن اتفاق به خوبی و به موقع سر کار خود حاضر میشود. اما برای حفظ و استمرار عملکرد مناسب به سازمان نمیتوان با این نگاه افراد را در محیط کار فعال کرد. تنها موضوعی که به او کمک میکند که نقشپذیری در سازمان را پذیرا باشد، انگیزه و امید به آینده است.
حال اینکه در شرایط اجتماعی این نقاط کمتر دیده میشود، و نمیتواند از مسوولیت آن نهاد یا مسوولان و مدیران آن کم کند. برنامهریزی برای قرار دادن افراد در این مسیر باید یکی از مهمترین اهداف شروع کار در سال جدید باشد. انگیزه در کار و شغل نقش مهمی در موفقیت کاری دارد. اگر انگیزه و علاقه کافی برای کار و شغل وجود داشته باشد دستیابی به اهداف کاری و موفقیت بهخوبی و در مسیر درست به دست میآید و به سادگی هر چقدر انگیزه افراد در سازمان و نهادها بیشتر شود، عملکرد و روند کاری کلی سازمان بهتر میشود. قطعاً مدیر سازمان باید بداند در کنار داشتن مهارت و تجربه نیاز به انگیزه نیز وجود دارد تا وظایف و مسوولیتهای فردی با کیفیت بالاتری انجام شود.
در هر صورت جدا کردن فرد از آن احساس ناخوشایند و استرسآور بازگشت به کار با امید به آینده به سادگی ایجاد میشود و زمانی که انگیزه کافی در کار به وجود بیاید تلاش و پشتکار هم بیشتر میشود و در این شرایط فرد خود وقتی با چالشها و مشکلات مواجه میشود انگیزه کمک به حل آن را دارد و با درایت موانع را از بین میبرد و چالشها را کنار میزند.
دیدگاه تان را بنویسید