ورای پیر شدن جمعیت
واقعیت پنهان
این روزها رایج است که تصاویر غمانگیز از کاهش شکوفایی اقتصادی به خاطر پیر شدن جمعیت نشان دهند اما آیا واقعاً چنین مشکلی وجود دارد؟ شکی نیست که تمام کشورهای جهان در حال پیر شدن هستند اما هرکدام در یک مرحله متفاوت از این فرآیند قرار دارند.
این روزها رایج است که تصاویر غمانگیز از کاهش شکوفایی اقتصادی به خاطر پیر شدن جمعیت نشان دهند اما آیا واقعاً چنین مشکلی وجود دارد؟ شکی نیست که تمام کشورهای جهان در حال پیر شدن هستند اما هرکدام در یک مرحله متفاوت از این فرآیند قرار دارند.
در ایالات متحده که نصف جمعیت از نیم دیگر مسنتر هستند سن میانه 36 سال است. اما به خاطر زاد و ولد بیشتر و امید به زندگی کمتر این میزان در اتیوپی به 18 میرسد. در برخی کشورهای آفریقایی دیگر سن میانه از این هم کمتر است. پیرترین کشور جهان آلمان با سن میانه 45 سال است. الگوی ظاهری بسیار واضح است. کشورهای جوان فقیر و کشورهای مسن ثروتمند هستند. بنابراین چرا مردم از پیر شدن جمعیت هراس دارند؟ دو دلیل دیده میشود: دلیل اول روانشناسانه است. افراد این برداشت را دارند که هرچه پیرتر شوند ضعیفتر میشوند و توانایی ذهنی خود را نیز از دست میدهند. دلیل دوم به علم اقتصاد و شاخصی با عنوان «نسبت وابستگی» مربوط میشود. مطابق این شاخص هر فرد بزرگسال زیر 65 سال در جامعه مشارکت دارد و افراد بالای 65 سال باری بر دوش آن هستند. این در حالی است که نسبت افراد بالای 65 سال روبه افزایش است. با وجود این گاهی شاهد آن هستیم که بدون توجه به سن، بهرهوری برخی افراد از دیگران بالاتر است. سن 65سالگی به خودی خود ویژگی خاصی ندارد. بسیاری از افراد طولانیتر و در عین حال با سلامتی کامل زندگی میکنند. اصطلاح «هفتاد یک شصت جدید است» هنوز رایج است و
مبنای علمی هم دارد. اکنون ثابت شده است که تحصیلات مولفه اصلی تعیینکننده سلامت بیشتر، زندگی طولانیتر، بهرهوری بیشتر و حتی باز بودن ذهن است. پیر شدن افراد تحصیل کرده و فعال میتواند یک دارایی باشد نه مشکل. برای درک اینکه چگونه نسبت وابستگی میتواند گمراهکننده باشد به دو کشور میلیاردی چین و هند توجه کنید. کاهش نرخ باروری در چین سریعتر است بنابراین در سال 2050 جمعیت چین از هند مسنتر خواهد بود. در مقابل جمعیت چین تحصیل بالاتر و در نتیجه بهرهوری بیشتری دارند. علاوه بر این فقط تعداد اندکی از چینیها در سن 65 سالگی بازنشسته میشوند. اکثر آنها هنوز مقرری بازنشستگی ندارند. میتوان انتظار داشت در صورت سلامتی تعداد زیادی از چینیها سر کار باقی مانده و در جامعه مشارکت میکنند به ویژه اگر کارشان مورد علاقه و رضایتبخش باشد. این موضوع تا میزان زیادی به تحصیلات بستگی دارد. در هند امروزی از هر سه بزرگسال یک نفر حتی درون یک مدرسه را به چشم ندیده است اما در چین فقط هشت درصد مردم، آن هم از سالمندان، بیسواد هستند. 50 درصد زنان جوان در هند سطح تحصیلاتی کمتر از دبیرستان دارند اما این درصد در چین به 15 میرسد. با توجه به
نقش مهم تحصیل در عملکرد اقتصادی نمیتوان ادعا کرد که به خاطر کندی روند پیری جمعیت، آینده هند از چین درخشانتر خواهد بود. پیر شدن جمعیت موضوع کماهمیتی نیست اما باید آن را در ارتباط با سایر ابعاد سرمایه انسانی به ویژه تحصیل و بهداشت نگریست. از این دیدگاه چشماندازه آینده زیباتر میشود. در اکثر کشورهای جهانی - به استثنای ایالات متحده- جوانان به مراتب از سالمندان تحصیلات بیشتری دارند و همین میتواند با افزایش بهرهوری تعداد کمتر آنها را جبران کند. بازنگری در سرمایه انسانی از طریق تاکید بر مجموعهای از عوامل که بسیاری از آنها قابل مدیریت هستند موضوعی است که بخش خصوصی مدتها به آن توجه دارد. تمام بنگاههای بزرگ به مدیریت منابع انسانی توجه میکنند. به همین ترتیب لازم است دولتها مدیریت منابع انسانی را درسطح ملی و با توجه به عواملی مانند تحصیل، مهاجرت، خانواده، کار، بهداشت و بازنشستگی اجرا کنند. این عوامل با یکدیگر تعامل دارند و باعث خلق ثروت و شکوفایی آینده کشور خواهند شد.
دیدگاه تان را بنویسید