افزایش شکاف طبقاتی
برابری جنسیتی
در سریال «مردان دیوانه» که درباره وضعیت صنایع در دهه ۱۹۶۰ ساخته شده است زنان دستمزد اندک میگیرند، مورد آزار واقع میشوند و با کودکانشان در خانه تنها میمانند در حالی که شوهران مشغول خوشگذرانی در خارج از منزل هستند. در آن روزها برابری جنسیتی یک رویای دستنیافتنی بود.
در سریال «مردان دیوانه» که درباره وضعیت صنایع در دهه 1960 ساخته شده است زنان دستمزد اندک میگیرند، مورد آزار واقع میشوند و با کودکانشان در خانه تنها میمانند در حالی که شوهران مشغول خوشگذرانی در خارج از منزل هستند. در آن روزها برابری جنسیتی یک رویای دستنیافتنی بود.
این روزها با احتمال زیاد مردان موفق با زنان موفق ازدواج میکنند. این پدیده در اصل خوب و بیانگر این حقیقت است که تعداد زنان موفق افزایش پیدا کرده است. در دهه 1960 دکترهای مرد با پرستاران ازدواج میکردند چرا که تعداد دکترهای زن بسیار اندک بود. اکنون آنها فراوان شدهاند. اما ازدواج همطبقهای یعنی تمایل افراد یک طبقه برای ازدواج با یکدیگر باعث تشدید نابرابری در میان خانوارها میشود. به عنوان مثال دو وکیل که با هم ازدواج میکنند درآمدی بسیار بالاتر از مادری مجرد دارند که کارگر است و در فروشگاه قفسهها را میچیند. بررسی صدها هزار زوج این موضوع را آشکارتر میکند. شکاف دستمزدی بین کارکنان تحصیلکرده و کمسواد بسیار زیاد است. از دیدگاه نظری میتوان گفت که افزایش تعداد زنان تحصیلکرده و دارای شغل مناسب این شکاف را تعدیل میکند. اگر زوجها از روی تصادف یکدیگر را انتخاب میکردند بسیاری از زنان دارای درآمد بالا با مردان کمدرآمد (یا برعکس) ازدواج میکردند. در آن صورت کارگران نابرابری بیشتری را تحمل میکردند اما وضعیت خانوارها بهتر بود. اگر ازدواجها و انتخاب همسر تصادفی بود پیشبینی میشود که ضریب جینی (که در آن صفر
برابری کامل و یک نابرابری کامل را نشان میدهد) تقریباً بدون تغییر باقی میماند و از میزان 33/0 سال 1960 به 34/0 در سال 2005 میرسد.
اما در واقعیت افراد تحصیلکرده بیشتر باهم ازدواج میکنند. در سال 1960 فقط 25درصد از مردان دارای تحصیلات دانشگاهی با زنان همدرجه خود وصلت کردند. در سال 2005 این درصد به 48رسید. در نتیجه ضریب جینی از 33/0 سال 1960 به 43/0 در سال 2005 افزایش یافت. ازدواج طبقهای موضوع پیچیدهای نیست. افراد دارای سطح تحصیل مشترک اغلب در مکانهای مشابه کار میکنند و همانجا یکدیگر را مییابند. علاوه بر این، انگیزه اقتصادی برای ازدواج با همتایان نیز بیشتر شده است. در سال1960 اگر زنی با مدرک بالای دانشگاهی شوهری زیر دیپلم انتخاب میکرد باز هم درآمد خانوار 40 درصد بیشتر از میانگین درآمد کشوری بود. در سال 2005 درآمد این زوج هشت درصد کمتر از میانگین میشود. در سال1960 زوج دارای تحصیلات دانشگاهی 76 درصد بیش از میانگین کشوری درآمد داشتند اما در سال 2005 این درصد به 119 میرسد. اکنون زنان گزینههای بیشتری برای انتخاب دارند. به همین دلیل معکوس کردن روند نابرابری کاری غیرممکن و بسیار دشوار شده است.
دیدگاه تان را بنویسید