آیا دوران برخوردهای سلبی با شبکههای اجتماعی به سر آمده؟
سوغات پردردسر
فقط وقتی عمیقاً نگران میشویم که در خبرها میخوانیم «مردی همسرش را به دلیل استفاده بیش از حد از شبکههای اجتماعی کشت».
فقط وقتی عمیقاً نگران میشویم که در خبرها میخوانیم «مردی همسرش را به دلیل استفاده بیش از حد از شبکههای اجتماعی کشت».
زمانی که بحث قتل به میان میآید دیگر فقط نمیشود در برابر اخباری از قبیل مصرف روزانه 9ساعته شبکههای اجتماعی در برابر مصرف 7 /1ساعته میانگین جهانی، از سر تاسف سری تکان داد و مرور کرد که روزانه و در اطرافمان چند نفر را میشناسیم که چنین مصرفی دارند.
وقتی بر اثر استفاده مفرط از شبکههای اجتماعی قتلی صورت میگیرد یعنی ابعاد فجایعی که این مساله میتواند به دنبال داشته باشد بیش از اتلاف وقت، تنبلی چشم، انزواطلبی و... خواهد بود که تاکنون در مورد آن بارها شنیدهایم و کم و بیش احساس خطر کردهایم.
اینکه راهکار چیست، هنوز به درستی مشخص نیست و اغلب صاحبنظران معتقدند دیگر زمان آن رسیده که نهادهای پژوهشی رسمی، انرژی و هزینه لازم را صرف کنند، تحقیقات گسترده و جامعی را روی اقشار مختلف کاربران شبکههای اجتماعی انجام دهند تا مشخص شود گروههای اجتماعی هر یک چه چیزی را در شبکههای اجتماعی جستوجو میکنند و به چه دلایلی کسب اطلاعات و گذران وقت در شبکههای اجتماعی را به استفاده از رسانههای دیگری مانند تلویزیون، روزنامه و حتی مطالعه کتاب و تماشای فیلم سینمایی ترجیح میدهند.
به هر حال بنا بر آمار اکنون شبکههای اجتماعی بخش بزرگی از زمان جوانان و نوجوانان ایرانی را بلعیدهاند و زمان آن رسیده که سیاستگذار برای مواجهه صحیح با شبکههای اجتماعی به عنوان پدیدههای نوظهور قرن حاضر تدارکات لازم را ببیند تا دردسرهای پیشبینیشده و غیرقابل پیشبینی این ابزارآلات کمینه و منافعش بیشینه شود.
برخوردهای سلبی منقضی شد
اکنون صاحبنظران حوزههای ارتباطی، اجتماعی و روانشناسی درباره نحوه برخورد صحیح با شبکههای اجتماعی فقط در یک زمینه با یکدیگر اتفاق نظر دارند، اینکه عصر برخورد سلبی با پدیدههای ارتباطی تازه به سر آمده است.
اگر تا یک دهه قبل، برخوردهای بازدارنده و سلبی میتوانست همهگیری استفاده از هر وسیله ارتباطی تازه را به تعویق بیندازد، اکنون سرعت تحولات و ارائه صورتهای تازهای از رسانهها به قدری با سرعت در جریان است که طبیعتاً سیاستگذاران طرفدار رفتار بازدارنده از سرعت تحولات عقب میمانند و تا هر بار تصمیم بگیرند انرژی و هزینههای گزاف را صرف به کار بستن ابزارهایی برای جلوگیری از استفاده عمومی از یک وسیله یا برنامه تازه بکنند، مورد دیگری اشاعه پیدا کرده و چنان در میان اقشار مختلف مردم گسترش یافته است که جلوگیری از آن عملاً امکانپذیر نیست.
از سوی دیگر بررسی سیاستهای گذشته در زمینه انواع تازه وسایل ارتباطی نشان میدهد برخوردهای سلبی با پدیدههای تازه عمدتاً جز ناکامی نتایجی در بر نداشته است. همچنان که اگر امروز آمار استفاده 70درصدی ایرانیان از ماهوارهها از سوی وزیر ارشاد و آمار حضور 70درصدی جوانان در انواع شبکههای اجتماعی مطرح میشود، یادآوری میکند که اقداماتی مانند جمعآوری ویدئو در دهه 60، جمعآوری و برخورد با صاحبان ماهواره در دهه 70 و ممانعت استفاده از شبکههای اجتماعی از جمله فیسبوک در قالب فیلتر کردن آنها راه به جایی نبرده و به اهداف مورد نظر خود نرسیده است و بعد از گذشت چهار دهه که هشدارهای کارشناسان میگوید سوغاتیهای فرنگی در قالب انواع تکنولوژی با قدرت و سرعت به سمت متحول کردن ویژگیهای فرهنگی کشور میروند دیگر زمان آن رسیده است که دست از راه هزار بار آزمون شده شست و راههای دیگری پیش گرفت.
دیدگاه تان را بنویسید