تاریخ انتشار:
بریده روزنامهها
تهدید شدهام
گفتوگویی با حمزه شکیب از اعضای شورای شهر پایتخت داشت. وی در این مصاحبه تاکید کرد: «... مدیران شهرداری نه به من که به شورا توهین میکنند. در ماههای اخیر بارها مرا تهدید کردهاند که چرا در مخالفت با طرح و برنامهها حرف میزنم... هرچه مرور میکنم، نمیفهمم گناه من چیست. در سالهایی که من عضو شورا بودم چه در زمان احمدینژاد و چه پس از آن، هر جا نقدی داشتم گفتهام، شاید رسانهها باید بگویند چرا این نقدها را انعکاس ندادهاند. اما مگر من چه انتقادی داشتم؟ گفتهام در پارک نیما یوشیج برج نسازید یا اعتراضم این بوده که نباید زمین واقع در ضلع شمالی میدان ونک به برج و مجتمع تجاری تبدیل شود چون این میدان دیگر کشش ندارد. یا پرسیدم چرا 280 اصله درخت در منطقه دربند و تجریش یکشبه قطع شدند.»
ساپورتپوشها امنیت روانی مرا سلب کردهاند
در یادداشتی با عنوان «تغییرات سریع در پوشش جامعه» نوشت: «... طی سال اخیر پوشیدن لباسی تنگ بهنام ساپورت که قبلاً در مراسم خصوصی یا زنانه متداول بود در جامعه به اصطلاح مد شد و هیچ واکنشی در برابر آن صورت نگرفت. متاسفانه آنچه در روزهای اخیر مشاهده میشود نازک شدن آن و کوتاه شدن مانتو است... بنده به عنوان مرد باید اعتراف کنم در این جامعه امنیت ندارم و اگر در ایران هم مثل اروپا و آمریکا امکان پیگیری آزاری که از دیگران به شما میرسد، وجود داشت تا به حال از چندین نفر به دلیل بازی با روح و روانم شکایت میکردم و این را حق خود میدانم که در جامعه آزاد احساس آرامش روانی داشته باشم. به امید روزی که با آرامش در خیابان قدم بزنیم.»
مدرسه موشها مبلغ اسرائیل
در بخش از رسانههای دیگر خود نوشت: «داستان شهر موشها خیلی سرراست و بدون پیچیدگی درباره قومی آواره از موشهاست (قوم آواره یهود) که به زعامت معلمشان، (معلم یا ربی در یهودیت که یکی از صفات موسی است) رهسپار شهری میشوند که به تعبیر معلم دارای مغازههای زیبا و کوچههای تمیز و مملو از گردو و میوه است و این شهر را پدران و مادران این بچه موشها برای آنها بنا کردهاند (بنای معبد دوم) و مدتهاست که منتظرند (پس از ویرانی معبد و آوارگی بزرگ) که فرزندانشان به آنجا برگردند... و در آخر به رودخانهای میرسند (رود نیل) و یک موجود مهیب و سیاه (فرعون) از پشت سر به ایشان میرسد و در نهایت در آب رودخانه غرق میشود.» با این تحلیل خنده دار مرضیه برومند رسماً خدمتگزار صهیونیستهاست.
62 درصد جوانان «ازدواج موقت» را هنجارشکنی میدانند
نوشت: محمدتقی حسنزاده رئیس مرکز مطالعات و پژوهشهای راهبردی وزارت ورزش و جوانان گفت: طبق نتایج یک مطالعه، جوانان نسبت به پذیرش یا نفی پدیده «ازدواج موقت» دچار تعارض و سردرگمی هستند، به نحوی که 5/84 درصد از جوانان مورد مطالعه در حالی موافق این امر هستند که 62 درصدشان از ترس آبروی خود از آن اجتناب میکنند... جوانان نسبت به ازدواج موقت دچار ابهام هستند به شکلی که نظرات 68 درصد از جوانان مورد مطالعه این است که ازدواج موقت مانعی برای تصمیمگیری عجولانه در ازدواج است و در نهایت موجب تشویق به ازدواج دائم میشود؛ اما از سوی دیگر در پرسشی دیگر 3/77 درصد نیز بر این عقیدهاند که ازدواج موقت مضراتی دارد و به طور پنهانی تهدیدی برای خانواده تلقی میشود.
گفتوگویی با حمزه شکیب از اعضای شورای شهر پایتخت داشت. وی در این مصاحبه تاکید کرد: «... مدیران شهرداری نه به من که به شورا توهین میکنند. در ماههای اخیر بارها مرا تهدید کردهاند که چرا در مخالفت با طرح و برنامهها حرف میزنم... هرچه مرور میکنم، نمیفهمم گناه من چیست. در سالهایی که من عضو شورا بودم چه در زمان احمدینژاد و چه پس از آن، هر جا نقدی داشتم گفتهام، شاید رسانهها باید بگویند چرا این نقدها را انعکاس ندادهاند. اما مگر من چه انتقادی داشتم؟ گفتهام در پارک نیما یوشیج برج نسازید یا اعتراضم این بوده که نباید زمین واقع در ضلع شمالی میدان ونک به برج و مجتمع تجاری تبدیل شود چون این میدان دیگر کشش ندارد. یا پرسیدم چرا 280 اصله درخت در منطقه دربند و تجریش یکشبه قطع شدند.»
ساپورتپوشها امنیت روانی مرا سلب کردهاند
در یادداشتی با عنوان «تغییرات سریع در پوشش جامعه» نوشت: «... طی سال اخیر پوشیدن لباسی تنگ بهنام ساپورت که قبلاً در مراسم خصوصی یا زنانه متداول بود در جامعه به اصطلاح مد شد و هیچ واکنشی در برابر آن صورت نگرفت. متاسفانه آنچه در روزهای اخیر مشاهده میشود نازک شدن آن و کوتاه شدن مانتو است... بنده به عنوان مرد باید اعتراف کنم در این جامعه امنیت ندارم و اگر در ایران هم مثل اروپا و آمریکا امکان پیگیری آزاری که از دیگران به شما میرسد، وجود داشت تا به حال از چندین نفر به دلیل بازی با روح و روانم شکایت میکردم و این را حق خود میدانم که در جامعه آزاد احساس آرامش روانی داشته باشم. به امید روزی که با آرامش در خیابان قدم بزنیم.»
مدرسه موشها مبلغ اسرائیل
در بخش از رسانههای دیگر خود نوشت: «داستان شهر موشها خیلی سرراست و بدون پیچیدگی درباره قومی آواره از موشهاست (قوم آواره یهود) که به زعامت معلمشان، (معلم یا ربی در یهودیت که یکی از صفات موسی است) رهسپار شهری میشوند که به تعبیر معلم دارای مغازههای زیبا و کوچههای تمیز و مملو از گردو و میوه است و این شهر را پدران و مادران این بچه موشها برای آنها بنا کردهاند (بنای معبد دوم) و مدتهاست که منتظرند (پس از ویرانی معبد و آوارگی بزرگ) که فرزندانشان به آنجا برگردند... و در آخر به رودخانهای میرسند (رود نیل) و یک موجود مهیب و سیاه (فرعون) از پشت سر به ایشان میرسد و در نهایت در آب رودخانه غرق میشود.» با این تحلیل خنده دار مرضیه برومند رسماً خدمتگزار صهیونیستهاست.
62 درصد جوانان «ازدواج موقت» را هنجارشکنی میدانند
نوشت: محمدتقی حسنزاده رئیس مرکز مطالعات و پژوهشهای راهبردی وزارت ورزش و جوانان گفت: طبق نتایج یک مطالعه، جوانان نسبت به پذیرش یا نفی پدیده «ازدواج موقت» دچار تعارض و سردرگمی هستند، به نحوی که 5/84 درصد از جوانان مورد مطالعه در حالی موافق این امر هستند که 62 درصدشان از ترس آبروی خود از آن اجتناب میکنند... جوانان نسبت به ازدواج موقت دچار ابهام هستند به شکلی که نظرات 68 درصد از جوانان مورد مطالعه این است که ازدواج موقت مانعی برای تصمیمگیری عجولانه در ازدواج است و در نهایت موجب تشویق به ازدواج دائم میشود؛ اما از سوی دیگر در پرسشی دیگر 3/77 درصد نیز بر این عقیدهاند که ازدواج موقت مضراتی دارد و به طور پنهانی تهدیدی برای خانواده تلقی میشود.
دیدگاه تان را بنویسید