تاریخ انتشار:
آیا سریالسازی در شبکه نمایش خانگی سودآور است؟
میراثشهرزاد
سرمایهگذاری در کسبوکارهای جدید به ویژه در بازارهایی که ظرفیتهای بکر آنها میتواند تا حد زیادی، بازگشت سرمایه را تضمین کند، ایده جذابی برای فعالان این عرصه است.
سرمایهگذاری در کسبوکارهای جدید به ویژه در بازارهایی که ظرفیتهای بکر آنها میتواند تا حد زیادی، بازگشت سرمایه را تضمین کند، ایده جذابی برای فعالان این عرصه است. بازارهای سنتی به دلایل متعدد، برای تازهواردها چالشآفرین و پرمخاطره است. حتی اگر بتوان از وجود رقبای قدرتمند و باسابقه که با استراتژیهای مختلف تولید انبوه یا حتی نگرش به بخشهای محلی و مشتریان کمتر اما مطمئنتر را در دستور کار دارند و از مزیت نسبی برند آشنا برای مشتریان سود میبرند صرف نظر کرد، اشباع بازار موضوعی نیست که بتوان به راحتی ریسک آن را پذیرفت و به امید گرفتن مشتریان رقیب و عقب راندن رقبا نشست. اما کسبوکارهایی که یا زمان کوتاهی از ایجاد یا کشف آنها در جهان میگذرد یا حداقل در بازار ایران، تازه مورد توجه قرار گرفتهاند، ضریب اطمینانبخشی بالاتری برای فعالیت و سرمایهگذاری دارند. «اقتصاد هنر» از جمله همین بخشهاست که یکی از مهمترین جلوهگاههای آن، صنعت سینماست. درباره گردش مالی این صنعت در کشورهای صاحب آن، بارها گفته و شنیده شده و ارقام نجومی هزینه-درآمد در هالیوود، بالیوود، سینمای اروپا و حتی سینمای شرق آسیا و قدرت نوظهوری به نام
ترکیه، بارها و بارها به تیتر گزارشها و اخبار تبدیل شده است. سه دهه بعد از پایهگذاری سینمای نوین ایران پس از انقلاب و حضور بیرقیب دولت در این عرصه، به تدریج متولیان امر به این نتیجه رسیدهاند که چه در حوزه تولید و عرضه و حتی در بخش سالنداری، راهی جز میدان دادن به بخش خصوصی وجود ندارد. موفقیتهای آثار تولیدشده از سوی بخش واقعی خصوصی در این عرصه اگرچه کمتعداد است اما نشان میدهد اگر فردی مدیوم سینما را به درستی بشناسد و سازوکار حرفهای تولید را رعایت کند آنگاه میتواند به سود قابل توجه آن نیز دل ببندد. میدانیم تلویزیون و صنعت سرگرمی رسانههای دیداری به دلیل دولتی بودن رادیو و تلویزیون در ایران، فرصت چندانی برای محک زدن ظرفیتهای سرمایهگذاری پیدا نکرده و در بهترین حالت، بخشهای صنعتی و خدماتی به عنوان آگهیدهنده یا اسپانسر، در سریالها حضور داشتهاند. با این حال پدیده نوظهور شبکه نمایش خانگی که عمر آن به کمتر از 10 سال میرسد، از جذابیتهای غیرقابل انکاری برای سرمایهگذاری برخوردار است. اگرچه ویدئو رسانههای خانگی که به عرضه فیلمهای اکرانشده در سینماها میپرداختند، عمر طولانیتری دارند اما حاشیه سود
آثاری که یک بار در سینماهای کشور اکران شدهاند، بیشک به اندازه آثاری که برای اولین بار به مخاطب میلیونی ارائه میشود نیست. اواخر دهه 80 -سال 88- بود که در پی اختلاف سازندگان مجموعه «قهوه تلخ» با مسوولان وقت تلویزیون، سازندگان تصمیم به حضور در شبکه نمایش خانگی گرفتند که از سازوکارهای آسانتری برخوردار بود. در جریان تولید سریالها و وقفههای متناوب در رساندن به موقع به پخش به دلیل تصویربرداری همزمان، نبود فیلمنامه و ساخت خوب در کنار کمتوجهی به «ارزش افزوده»ای که این مجموعهها قرار است بیش از سریالهای تلویزیون یا حتی شبکههای نازل فارسیزبان ماهواره به مخاطب ارائه کنند، ناآشنایی با توزیع هوشمند سریال در فضاهایی علاوه بر فروشگاههای مواد غذایی و زنجیرهای و البته ناتوانی در جذب اسپانسر به دلیل نامشخص بودن برگشت سرمایه، همه و همه مسالهساز شد.
دیدگاه تان را بنویسید