شناسه خبر : 33320 لینک کوتاه

نتیجه بحران معیشتی

تاثیر وضعیت اقتصادی بر میزان وقوع جریان خرد چقدر است؟

تامل در اظهارات جانشین فرمانده پلیس تهران درباره تاثیر مشکلات اقتصادی در گسترده‌تر شدن جرائم خرد از جمله سرقت‌های کوچک نشانه پذیرفتن وجود چنین جرائمی از سوی پلیس و مسوولان کشور است و اینکه این جرائم خرد در حال افزایش است.

امیرمحمود حریرچی/ عضو هیات علمی دانشگاه شهیدبهشتی

تامل در اظهارات جانشین فرمانده پلیس تهران درباره تاثیر مشکلات اقتصادی در گسترده‌تر شدن جرائم خرد از جمله سرقت‌های کوچک نشانه پذیرفتن وجود چنین جرائمی از سوی پلیس و مسوولان کشور است و اینکه این جرائم خرد در حال افزایش است. واقعیت این است که وقتی طرح مساله صورت می‌گیرد یعنی به وجود این مشکل پی برده شده و این خود گام ابتدایی مهمی است و توقع می‌رود که در سطح کلان مملکت کار شود و مساله با برنامه‌ریزی و شکل‌گیری ستادهای ویژه حل شود. چند سال پیش مقامات تصمیم داشتند سازمانی تحت عنوان سازمان مدیریت مشکلات اجتماعی ایجاد کنند که وظیفه‌اش سر و سامان دادن به مشکلاتی از این دست بود اما این سازمان هیچ‌وقت شکل نگرفت اما آنچه مسلم است این است که راهی که دنیا در این زمینه رفته و تجربه‌ای که اندوخته را نمی‌توان انکار کرد و باید از این تجربه استفاده کرد. در زندگی سنتی آدم‌ها هوای همدیگر را داشتند و جرائم در آن جوامع سنتی شکل متفاوتی داشت و تقریباً کم بود.

در روستاها دزدی کم است ولی جوامعی که شکل شهری به خود می‌گیرد و زندگی در فضایی صنعتی ایجاد می‌شود، مسائل و عواقب خاص خود را دارد. چراکه نیازها افزایش پیدا می‌کند و مردم کمتر هوای همدیگر را دارند و نسبت به جوامع سنتی حمایت از یکدیگر به حداقل می‌رسد. این شکل از تفاوت ماهیت در زندگی سنتی و مدرن و برای میزان کردن خواست‌ها و نیازها و حمایت‌ها نیاز به نوعی جایگزین وجود دارد و آن جایگزین اسمش دولت است. دولت‌ها موظف هستند شرایطی را در جامعه فراهم کنند که افراد به سمت ارتکاب جرم کشیده نشوند و در نتیجه بزهکاری و جرائم افزایش پیدا نکند. زمانی دزدی‌های خرد و جرائم کوچک حتی وقتی در خانواده‌ها اتفاق می‌افتاد می‌گفتند معتادها این کارها را می‌کنند ولی الان قصه طور دیگری تعریف می‌شود و این نشان می‌دهد که بسیاری از مردم محتاج شده‌اند که دست به این کارها می‌زنند. این دست جرائم و سرقت‌های خرد برای این است که افراد نیازمند امورشان برای مدت کوتاهی بگذرد.

بنابراین تا زمانی که دولت ما دولت رفاهی نباشد و به‌جای دولت رفاهی، دولت صرفاً سیاسی باشد، این وضع بدتر و بدتر خواهد شد.، چراکه وضعیت اقتصادی دارد بدتر و بدتر می‌شود و تورم دارد شکل دیگری پیدا می‌کند و بیکاری دارد افزایش پیدا می‌کند و از سویی نیازهای مردم رو به افزایش گذاشته است. زمانی که نیازها همان نیازهای اولیه مثل غذا و پوشاک و سرپناه است با حداقلی آدم‌ها قانع بودند که زندگی‌شان شکل بگیرد ولی الان حداقل‌ها نه‌تنها کافی نیست بلکه همین حداقل هم به سختی تامین می‌شود و در جاهایی نمی‌تواند تامین شود. حداقل‌ها در شهری مثل تهران برای تامین نیازهای یک خانواده کوچک حدود شش میلیون تومان درآمد ماهانه نیاز دارد و این اساساً وجود ندارد. مگر یک کارگر و یک آدم معمولی در تهران چقدر دستمزد می‌گیرد.

بنابراین افراد برای تامین حداقل‌های زندگی باید چند جا کار کنند و سختی و مرارت زیادی را تحمل کنند و قاعدتاً نتیجه این کار خستگی و بیماری است و این دولت‌ها هستند که موظف هستند خواست‌های حداقلی را برطرف کنند. دولت وظیفه توسعه مملکت را برعهده دارد. دولت‌ها متاسفانه متوجه نشده‌اند که توسعه فقط عمران نیست.

یعنی با ساخت‌وساز توسعه اتفاق نمی‌افتد بلکه با توسعه باید تولید و در نتیجه اشتغال و رفاه برای مردم ایجاد ‌شود و مردم با این توسعه وضعیت زندگی‌شان بهبود پیدا می‌کند و در نتیجه جرائم کاهش پیدا می‌کند. جرائم خرد معنی مشخصی دارد یعنی زندگی و معیشت مردم درگیر شده است. یکی از دلایل بروز تنش‌های اجتماعی و خرده‌جرائم وضعیت اقتصادی است. متکی بودن به پول نفت و شرایط تحریمی که سبب شده نفت نتواند درآمد کشور را تامین کند، وضعیت مردم را نیز متاثر کرده است و شرایطی در مملکت به وجود آمده است که اکنون شاهد آن هستیم که به‌جای تولید و ایجاد اشتغال وضعیت رو به رکود رفته است.

توسعه اقتصادی برج‌سازی نیست. متعاقب توسعه اقتصادی قطعاً توسعه اجتماعی است. توسعه اجتماعی یعنی بزهکاری یک آسیب است و مساله جدی است. بزهکاری‌هایی که منشأ آن اقتصادی است امروز کشور را درگیر کرده است و ما باید از این دست خرده‌بزهکاری‌ها به عنوان مادر فسادها یاد کنیم چراکه زمینه بروز دیگر مفسده‌ها را در جامعه فراهم می‌کنند. یکی از پرسش‌ها این است که آیا فقیرتر شدن یعنی رفتن به سمت جرائم بیشتر؟ و پاسخ روشن است بله! مردم مشکلات زیادی دارند و فسادهای درون ساختارهای دولتی و حکومتی آنها را ناراحت می‌کند.

دولتمردان به مردم توصیه می‌کنند عزت نفس داشته باشید و با سیلی صورت خود را سرخ کنید حال آنکه خودشان در رفاه برخاسته از رانت زندگی می‌کنند.

پیشوایان دینی ما فرموده‌اند از دری که فقر وارد می‌شود، دین خارج می‌شود! این فقط برای مردم نیست. این توصیه‌های اخلاقی و دینی بیشتر برای مسوولان است. نمی‌توان به مردم گفت شکمتان گرسنه باشد و به زندگی با عزت ادامه بدهید. باید در نظر گرفت که جرائم خرد و سرقت‌های کوچک لزوماً چیزهای هولناکی نیستند و اغلب غم‌انگیز و تاسف‌بار هستند. بسیاری از این افراد دزدی کوچک می‌کنند که شکمشان را سیر کنند. این یک مشکل بسیار بزرگ است. باید به این مساله توجه کرد که وقتی اقلیتی در رفاه و اکثریت مردم در فقر باشند، تضادها و شکاف‌ها و گسل‌های اجتماعی عمیق‌تر می‌شود. اکنون دولت بعد از گرانی بنزین صراحتاً گفته که می‌خواهد به بیش از نیمی از مردم یارانه جدید ناشی از قیمت بنزین بدهد. این یعنی مردم ما نیازمندتر و فقیرتر شده‌اند. ما در جامعه‌ای هستیم که معطل 55 هزار تومان هستند.

در حالی که اکنون قیمت یک کیلو گوجه‌فرنگی 10 هزار تومان است! این وضعیت شایسته جامعه ما نیست. سبدهای کالا و کمک‌های معیشتی که دولت به مردم می‌دهد با اینکه واقعاً کم‌ارزش است اما نشانه‌های بدی از رواج فقر و نداری در میان توده‌های مردم است.

واقعیت این است که مسوولان ما دارند از خود رفع تکلیف می‌کنند و این نشان می‌دهد که رضایتمندی مردم بر اساس آمارهای جهانی نسبت به دولت و سیاستمداران پایین آمده است. رضایتمندی اساساً بر پایه معیشت و رفاه و مسائلی از این دست پایه‌گذاری می‌شود. اکنون باید دید چند درصد از جامعه نگران این نیستند که فردا که از خواب بلند می‌شوند، چطور باید زندگی خود را بگردانند؟ بخش مهمی از جامعه ما هنوز درگیر حداقل‌های زندگی است. تامین شغلی وجود ندارد و مردم برای پرداخت اجاره ماهانه مشکل دارند. اکثریت مردم ما درگیر حداقل‌ها هستند. ما 20 میلیون حاشیه‌نشین داریم و تا زمانی که این واقعیت پذیرفته نشود نمی‌توان گفت می‌توان به بهبود شرایط معیشتی و اجتماعی مردم امید داشت.

مردم اکنون به‌طور دائم نگران هستند. امنیت اجتماعی مردم مورد هدف واقع شده است. مردم آن امنیت روانی را ندارند. با بحث جرائم و دزدی‌های خرد می‌توان گفت مردم حتی مردد هستند کفش‌هایشان را پشت در خانه دربیاورند یا آنها را ببرند داخل خانه! افزایش این نوع از جرائم خرد یعنی بخشی از جامعه به جایی رسیده است که از فشار فقر تن به ریسک می‌دهد. سرقت ریسک است. ممکن است گرفتار شوید و بعد سر از زندان و تعزیر دربیاورید. این جرم است. نباید کسی ناچار شود تن به جرم بدهد و این وظیفه نهاد دولت است که برای مردم بستر تولید و شغل ایجاد کند.

دراین پرونده بخوانید ...