بحرانسازی برای حل بحران!
شیرینسازی و انتقال آب دریای خزر به سمنان بر چه مبنایی است؟
شرایط نابسامان منابع آبی کشور با توجه به نحوه مدیریت این منابع طی نیم قرن اخیر -فارغ از هر گونه تغییرات اقلیمی شکلگرفته- امری بسیار محتمل و قابل پیشبینی بوده است. در واقع مجموعه تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای نادرست در این چند دهه که بدون درک کافی و کامل از شرایط اقلیمی و شرایط آینده بوده است، امروزه کشور را با وضعیتی بسیار نامناسب در زمینه منابع طبیعی و بهویژه منابع آب مواجه ساخته است.
شرایط نابسامان منابع آبی کشور با توجه به نحوه مدیریت این منابع طی نیم قرن اخیر -فارغ از هر گونه تغییرات اقلیمی شکلگرفته- امری بسیار محتمل و قابل پیشبینی بوده است. در واقع مجموعه تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای نادرست در این چند دهه که بدون درک کافی و کامل از شرایط اقلیمی و شرایط آینده بوده است، امروزه کشور را با وضعیتی بسیار نامناسب در زمینه منابع طبیعی و بهویژه منابع آب مواجه ساخته است. تصمیمگیریهای اشتباه در زمینه مدیریت منابع آبی از یکسو و تصمیمگیریهای پراشتباهتر در زمینه کاستن از بار مشکلات و عوارض تصمیمات غلط پیشین از سوی دیگر سبب شده است تا امروز منابع آبی کشور با یک بحران تمامعیار در این زمینه مواجه باشد. حال که این بحران در ابعاد بسیار گستردهای شکل گرفته است، مدیران و تصمیمگیران بهجای چارهاندیشی اساسی در مورد حل ریشهای بحران مذکور رویکردهایی را اتخاذ میکنند که نهتنها از بار بحران در بلندمدت نخواهد کاست، بلکه خود زمینهساز بسیاری از بحرانها و مشکلات دیگر در آینده خواهد بود. از مجموع این شرایط و در پی این سیاستهای نادرست است که امروزه در بسیاری از نقاط کشور و بهویژه بخش مرکزی و جنوبی کشور مساله تامین آب (حتی در سطح آب شرب) در مرحله بحران قرار دارد. این شرایط بحرانی سبب شده است تا بر مبنای رویکردهای مدیریتی موجود در بخش منابع طبیعی، تصمیمگیریهای بعدی مانند شیرینسازی و انتقال آب دریا، حفر چاههای ژرف، انتقال آب از سرشاخههای رودها به مناطق دیگر و... مطرح و به جد توسط نهادهای تصمیمگیر با فوریت شرایط بحرانی پیگیری شوند. یکی از جدیترین تصمیمگیریها در این زمینه بحث شیرینسازی و انتقال آب دریای خزر به سمنان است. انتقالی که میتوان آن را در ابعاد گوناگون زیستمحیطی، اثرگذاری در حل بحران، هزینهکرد و توجیه اقتصادی مورد بحث و پرسش قرار داد. در بعد اثرات زیستمحیطی بیشک هزینههای ناشی از اجرای اینگونه طرحها بسیار بالا بوده و توجیهپذیر بودن به لحاظ زیستمحیطی یکی از چالشهای اساسی اینگونه طرحهاست. در زمینه اثرگذاری در حل بحران و بررسی مسائل اقتصادی این طرح نیز مباحث ذیل قابل طرح است.
عرضه یا تقاضا، کدام بحران؟
امروزه مصرف بسیار بالای آب در ایران به ویژه در بخش کشاورزی را میتوان جزو بدیهیاتی دانست که در بین مردم، کارشناسان و مدیران به عنوان یک اصل مورد پذیرش است. کشوری با میانگین بارندگی یکسوم به نسبت میانگین بارندگی جهانی و پتانسیل تبخیر سه برابر متوسط جهانی، بیش از 90 درصد از آبهای زیرزمینی خود را با بهرهوری بسیار پایین به بخش کشاورزی اختصاص میدهد و بهجای آنکه در پی حل مشکلات تقاضای آب و چارهاندیشی در زمینه تقاضای آب بهویژه در این بخش باشد، در پی بازتعریف منابع جدید آبی برای عرضه بیشتر این منبع کمیاب است. امری که سبب شده با وجود هزینههای کلان در زمینه حل مسائل آبی، این مسائل نهتنها برطرف نشوند بلکه در سطح وسیعتری تداوم پیدا کنند. به عبارت دیگر مادامی که به طرف تقاضا که بخش عمده مشکلات آبی کشور مربوط به این بخش است، توجهی نشود و مکانیسمهای لازم برای رفع مشکلات این بخش وجود نداشته باشد، هزینهکردهای مبتنی بر افزایش عرضه آب نهتنها مفید نخواهند بود بلکه خود زمینهساز بسیاری از بحرانها و مشکلات بعدی خواهند بود.
از خلأ اقتصاد آب تا عدم توجیه اقتصادی
از قیمتهای پایین آب در ایران میتوان به عنوان یکی از مهمترین عوامل تقاضای بالا در تمامی بخشهای مصرفی آب نام برد. با وجود اینکه یارانه پرداختی به آب در بسیاری از کشورها امری رایج و معمول به حساب میآید و سیاستهای تشویقی و تنبیهی در مورد میزان مصرف آب وجود دارد اما در ایران شرایط به گونهای است که علاوه بر یارانه پرداختی بسیار بالای دولت به آب و عدم پرداخت هزینه آب مصرفی در بسیاری از بخشها بهویژه در بخش کشاورزی، قیمتگذاری آب با چالش جدی مواجه است و به هیچوجه قیمتهای موجود متناسب با قیمت واقعی و تمامشده آب نیست. خلأ اقتصاد آب به شکل قیمتگذاری نادرست به همراه عدم پرداخت قیمت آب در بخشهایی از اقتصاد سبب شده است تا مصرف آب در بخشهای مختلف و بهویژه بخش کشاورزی بسیار بالا باشد. مسالهای که باعث شده انگیزهای برای کاهش مصرف یا افزایش بهرهوری در بخشهای کشاورزی و صنعت نیز وجود نداشته باشد. حال با چنین شرایطی ایجاد و اضافه کردن منابع آبی جدید نهتنها به کاهش مصرف آب کمکی نخواهد کرد بلکه به پشتوانه منابع آبی جدید و احساس خطر کمتر نسبت به کمبود منابع آبی، مصرف آب همچنان وضعیت نامناسب خود را خواهد داشت. فارغ از اثرات مصرفی که اضافه کردن منابع آبی جدید خواهد داشت، بحث هزینه ایجاد چنین طرحهایی نیز مساله بسیار مهمی خواهد بود. طرح شیرینسازی و انتقال آب دریا در دو بعد هزینههای شیرینسازی و انتقال دارای هزینههای بسیار زیادی است. در واقع علاوه بر هزینه بسیار بالایی که شیرینسازی آب دریا خواهد داشت، هزینه پمپاژ و انتقال این آب به مناطق مقصد نیز وجود داشته و به لحاظ هزینهای چندین برابر هزینههای شیرینسازی خواهد بود. در این زمینه علاوه بر فاصله مکانی بین دریا و منطقه مقصد، سطح ارتفاع از دریا در میزان هزینههای تمامشده چنین طرحهایی بسیار موثر خواهد بود. در طرح مورد بحث ارتفاع سمنان از سطح دریا 1130 متر بوده که این سطح از ارتفاع به معنای آن است که علاوه بر هزینههای لولهگذاری، انتقال آب دارای هزینههای بهرهبرداری و پمپاژ بوده و این هزینهها نیز به هزینه تمامشده آب افزوده خواهد شد. از اینرو با توجه به فاصله سمنان تا دریای خزر، ارتفاع از سطح دریا، هزینه انرژی جهت پمپاژ و سایر هزینههای مربوط به مدیریت و بهرهبرداری از این طرح هزینه تمامشده هر متر مکعب آب را میتوان تا 50 هزار تومان متصور شد. این میزان از هزینه در حالی اتفاق میافتد که در شرایط کنونی دولت هر مترمکعب را بهطور متوسط به مبلغ 450 تومان بهفروش میرساند. این تفاوت به شدت معنادار بهخوبی نشان میدهد اینگونه طرحها را به لحاظ اقتصادی به هیچوجه نمیتوان موجه دانست. در بخش کشاورزی نیز با این هزینه آب نمیتوان محصولی را یافت که تولید آن به لحاظ اقتصادی دارای توجیه باشد.
جمعبندی
مشکلات موجود در بخش منابع آبی ایران جدی بوده و نیازمند برنامهریزی و مدیریت اصولی در این زمینه است. اما پیش از هر چیز باید درک درستی از عامل ایجاد شرایط فعلی و برنامهریزی بر آن مبنا داشت. بخش تقاضای آب ایران دارای چالشی جدی بوده و تا زمانی که مسائل و مشکلات این بخش از منابع آب ایران حل نشود مشکلات به قوت خود باقی خواهند بود و هرگونه هزینهکرد مبتنی بر طرف دیگر -عرضه آب- نتیجهای جز تضییع منابع مالی، تقویت و تداوم شرایط نامطلوب فعلی در بخش تقاضا، آسیبرسانی به محیط زیست و از بین بردن منابع طبیعی کشور نخواهد داشت. از اینرو دولت و سیاستگذاران میتوانند بهجای چنین هزینهکردهای کلان فاقد توجیه اقتصادی و زیستمحیطی، در مدیریت آب بخش کشاورزی و افزایش بهرهوری آب در این بخش (به عنوان اساسیترین بخش مصرف آب کشور)، توجه به اقتصاد منابع آب و حرکت به سمت اقتصادی کردن آب در کشور، تغییر در مدیریت منابع آبی کشور، تغییر رویکردهای اشتغالی از اشتغال مبتنی بر آب و خاک به اقتصاد مبتنی بر دانش و خلاقیت، تغییر رویکرد تمرکز مراکز صنعتی در مرکز کشور، توسعه مراکز تصفیه فاضلاب و جلوگیری از هدررفت منابع آب و مواردی از این دست که مبتنی بر کاستن از بعد هزینهکرد آب در مدیریت کشور است نهتنها هزینهای به این سنگینی بر اقتصاد کشور وارد نکنند بلکه با این نوع مدیریت از اتلاف منابع آب کشور و تخریب محیط زیست جلوگیری کنند.