شناسه خبر : 20806 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا ظهور «بچه ‌پولدارها» دور از انتظار نیست؟

توقع دیگری هم داشتید؟

اقتصادی که در آن نمی‌توان ده هزار دلار به راحتی به خارج از کشور فرستاد یا از خارج از کشور دریافت کرد اقتصادی بسته است.

index:1|width:50|height:50|align:left علی دادپی/ استاد دانشگاه و اقتصاددان مقیم آمریکا
یک صفحه در شبکه اجتماعی اینستاگرام بالا رفته است به نام RichKidsofTehran یا «بچه پولدارهای تهران». عکس‌هایی از محافل خصوصی، ماشین‌های گرانبها و خلاصه کارهایی که گروه معروف به یک درصد ثروتمند جامعه انجام می‌دهند. در جامعه‌ای که سنت روشنفکری و باورهای مذهبی‌اش عدالت‌محور است، ولو با تعریف و تعبیری خاص، و توزیع عادلانه ثروت در ذهن افراد بر توزیع عادلانه فرصت ارجحیت دارد، خشمی که این صفحه در میان بسیاری برانگیخته است قابل درک است. ولی سوال این است: آیا واقعاً توقع دیگری هم داشتید؟ نگاهی به اقتصاد مبتلا به آفت انحصار و محصور در تحریم ایران بیندازید. این اقتصادی برای رقابت و فرصت‌های برابر نیست. اقتصادی که در آن نمی‌توان ده هزار دلار به راحتی به خارج از کشور فرستاد یا از خارج از کشور دریافت کرد اقتصادی بسته است. نگذارید تعداد کشورهای همجوار یا موقعیت سوق‌الجیشی ایران فریب‌تان بدهد، نزدیک به چهار دهه است که تمرکز ما بر آبادی و عمران جزیره‌ای در میان اقیانوس اقتصاد جهانی بوده است. جزیره‌ای که تحریم‌های دیگران آن را محصور کردند. ولی حتی جزایر هم برای بقا به تجارت احتیاج دارند. برای ما این داد و ستد در انحصار دیگران است و در این انحصار پیروز راهزنان دریایی هستند که می‌توانند تحریم‌ها را دور بزنند و فرصت‌ها را با استفاده از روابط فراقانونی، که حتی برخی دولتمردان ظاهراً آنها را مجاز می‌دانند، از آن خود کنند. اقتصادی که ما داریم برای کارآفرینان تلاشگری که تنها و تک‌افتاده در گمنامی و حتی در فقر زندگی می‌کنند مناسب نیست. درست است که انحصارات دولتی همیشه در اقتصاد ما وجود داشته‌اند و درست است که هدف این انحصارات برقراری عدالت اجتماعی و جلوگیری از شکل‌گیری یک درصدی‌ها بوده است. ولی واقعیت این است که دولت برای ایجاد عدالت اجتماعی تنها مکانیسم واقعی برقراری عدالت و دادن فرصت‌های برابر را مختل کرده است. در حالی که دولتمردان به این انحصارات عادت می‌کردند بازارها گسترش یافته است و جمعیت افزایش پیدا کرده است. مردم ایران اقتصادی گونه‌گون و پرجنبش و جوش را طلب می‌کنند. سودها و اختلاف قیمت‌های برخاسته از انحصارات رفته‌رفته فساد‌برانگیز شد. زمانی که دولتی متوهم بر سر کار آمد که دربند نظم مالی نبود، سوءاستفاده از این انحصارات رنگ دیگری به خود گرفت.
بیایید دوباره به ماشین‌های لوکس و زندگی‌های پر‌زرق و برقی که بسیاری از آنها صحبت می‌کنند نگاهی بیندازید. اینها زندگی چه افرادی است؟ زندگی کارآفرینی که می‌داند به حاشیه امنیت مالی برای بقا احتیاج دارد و جایی برای ولخرجی ندارد؟ یا زندگی کسانی که به امضایی به میلیاردها تومان رانت اعتبارات بانکی و درآمد حاصل از تفاوت قیمت ارز دسترسی پیدا کرده‌اند؟ یا زندگی کسانی که در پشت میزهای ریاست برای سرنوشت بنگاه‌ها تصمیم می‌گرفتند و با دریافت‌های هفت‌درصدی تصمیم می‌گرفتند کدام متقاضی می‌تواند وام دریافت کند؟ یا زندگی کسانی که در هشت سال گذشته به بهانه دور زدن تحریم‌ها نهادهای قانونی و روند معمول داد و ستد را دور زدند تا میلیاردها ثروت بیندوزند و وقتی هم که روز حساب رسید حساب بانکی و دفتری در کار نبود که کسی بتواند بفهمد بر سر پول‌ها و وام‌ها چه آمده است. آن آقایی که به کانادا گریخت کاخ خود را قبلاً خریده بود. واقعیت اینجاست. بچه پولدارهای تهران پدیده‌ای نیستند که وقوعش غیرقابل‌پیش‌بینی باشد. آنکه این صفحه را منتشر کرده است خود می‌داند تنها شکل‌گیری روندی چند ساله را تایید می‌کند. روندی که ما اسیر آلودگی جو تهران از اعتراف به آن خود را معاف می‌دانستیم. واقعیت اینجاست برخلاف باور بسیاری سیاست‌های دولت قبلی از شکاف اجتماعی در جامعه نکاسته است و باعث برابری بیشتر نشده است. در پشت پرداخت چند ده هزار تومان ماهانه به حساب مردم تحت فشار، ثروت‌ها کسب شده است و شبکه‌های پیچیده داد و ستد برپا شده‌اند. در جامعه جوزده ما که هر مصرف‌کننده غربی از دیدن شدت و حدت مصرف‌گرایی آن شوکه می‌شود مسابقه تجمل و رفتار افراطی برخاسته از تفریط‌ها در سطح جامعه نتیجه دیگری جز این مسابقه تجمل تا سر حد مرگ نمی‌توانسته باشد. امروز خشمی که از دیدن این تصاویر ایجاد شده تنها خشم محرومان نیست. خشم اعضای مختلف جامعه است که سال‌ها برای حفظ مبانی کشور و استقلال فشارهای اقتصادی را به جان خریده‌اند. تورم لجام‌گسیخته و کمبودها را به جان خریده‌اند تا دولتی مستقل داشته باشند. خوب است این مردم شریف امروز نگاهی به این عکس‌ها بیندازند و فراموش نکنند اعتماد خود آنها به دولت و این باور که دولت می‌تواند همه‌کاره شریف و عادل اقتصاد باشد زمینه‌ساز این پدیده است. راستش را بخواهید من از بچه پولدارهای تهران عصبانی نیستم آنها کاری را می‌کنند که همه صاحبان ثروت‌های بادآورده کرده‌اند. از خودمان، از روشنفکران‌مان، از طرفداران اقتصاد دولتی و مدافعان انحصارات و مشوقان تحریم‌ها خشمگینم که به بهانه عدالت اجتماعی و استقلال، اقتصاد رقابتی و فرصت‌های برابر را تضعیف و این اقتصاد انحصار‌زده پر‌هرج و مرج را برپا کردند. و حالا در صف اول مهاجمان ایستاده‌اند تا انحصارات و اختیارات بیشتری را طلب کنند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها