مهناز افشار در گفتوگو با «تجارت فردا» از سومین حضورش روی صحنه تئاتر میگوید
میخواهم سالی یک بار روی صحنه باشم
مهناز افشار وقتی با ایفای نقش در نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» به کارگردانی رضا حداد به صحنه تئاتر آمد، حسابی در سینما برای خودش ستارهای بود. حتی این روزها که برای سومین بار در نمایش «دور همی زنان شکسپیر» به کارگردانی بهاره رهنما در سالن ایرانشهر روی صحنه است نیز آنقدر بازیگر خوبی در سینما شده که علی رفیعی به او پیشنهاد بازی در فیلم جدیدش را داده و چندی قبل در فیلم «برف روی کاجها» خوش درخشید. این سومین کار مهناز افشار روی صحنه محسوب میشود. اما شاید اولین کاری باشد که حضورش روی صحنه به معنای واقعی احساس میشود و شاید دیگر او را بتوان یک بازیگر تئاتر نیز به حساب آورد.
مهناز افشار وقتی با ایفای نقش در نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» به کارگردانی رضا حداد به صحنه تئاتر آمد، حسابی در سینما برای خودش ستارهای بود. حتی این روزها که برای سومین بار در نمایش «دور همی زنان شکسپیر» به کارگردانی بهاره رهنما در سالن ایرانشهر روی صحنه است نیز آنقدر بازیگر خوبی در سینما شده که علی رفیعی به او پیشنهاد بازی در فیلم جدیدش را داده و چندی قبل در فیلم «برف روی کاجها» خوش درخشید. این سومین کار مهناز افشار روی صحنه محسوب میشود. اما شاید اولین کاری باشد که حضورش روی صحنه به معنای واقعی احساس میشود و شاید دیگر او را بتوان یک بازیگر تئاتر نیز به حساب آورد. بازیگری که حالا دیگر میخواهد هر سال حتماً در یک کار صحنهای حضور داشته باشد و برای این کار حاضر است کارهای سینماییاش را کنسل کند. با او به بهانه این حضور گفتوگویی کوتاه در فاصله تمام شدن گریمش تا رفتن روی صحنه در یکی از شبهای اجرایش داشتیم.
این سومین تجربه شما روی صحنه است و خیلی راحت و بیاسترستر روی صحنه بودید. انگار یک اتفاقی در درون شما افتاده است؟ دورهمی خوبی است نه؟
من یک اعتقاد درباره حضور در هر مدیومی دارم. اینکه آنها را از هم تفکیک نمیکنم. معتقدم اگر بازیگری سر جای خودش باشد و نقشی را بازی کند که آن نقش فرصتی به بازیگر بدهد که تواناییهایش را بیرون بیاورد آن وقت میتواند خوب ظاهر شود. من نزدیک به 15 سال در سینما تخصصم بازیگری است. همه کارهایم حتی ضعیفترینهایش را هم دوست دارم. اما شاید به تعداد انگشتان یک دست کارهایی هست مثل برف روی کاجها یا سعادتآباد و چند کار دیگر که فکر میکنم آن فرصت به من داده شد تا بتوانم با راهنمایی کارگردان یک اتفاق را در بازیام ایجاد کنم. در تئاتر کار با آقای حداد اولین کارم بود و نمیتوانستم ریسکی بیشتر از آن برای حضور روی صحنه بکنم و در آن کار بیشتر از آن اصلاً کار اجازه نمیداد حضور داشته باشم و راضی هستم. در کار با صابر ابر هم شکلی که او کار را طراحی کرده بود همانقدر حضور را میطلبید. اما این کار با توجه به تمرینات زیادی که کردیم و البته گروه خوبی که کنار هم هستیم
حضور متفاوتتری شد.
گویا شما در تئاتر شاگرد حمید سمندریان هم بودهاید؟ نباید خیلی بدون پشتوانه وارد تئاتر شده باشید!
بله، من چهار سال شاگرد مرحوم استاد سمندریان بودم و خدا رحمتشان کند که هر چه دارم در بازیگری اول از ایشان است و بعد بچههایی که با آنها کار کردهام. همین الان بدون تعارف از روز اول در همین نمایش دور همی زنان شکسپیر هر روز که آمدم به بچهها گفتم دارم میلرزم و نگرانم که روی صحنه اشتباهی نکنم و سعی میکردم اضطراب نداشته باشم، اما تپش قلب را دارم. تئاتر است دیگر. فکر کنم حرفهایهایش هم اضطرابهای خود را دارند.
اما با بازیگرانی دارم کار میکنم که واقعاً قلب بازیگری دارند و اتفاق صحنه برایشان به شکل کاملی رخ داده و منِ مهناز افشار را با روی باز قبول کردهاند. برای همین روزی که برای صحنه رفتن خیلی کلافهام نسیم ادبی از یکسو و بهاره رهنما از سوی دیگر به من انرژی میدهند. همه بازیگران این کار با من اینطور هستند. این به خاطر کار تیمی کردن است. زمان اجرا هیچکس قرار نیست بگوید مرا نگاه کنید. معتقدم در سینما جلوی دوربین یا در تئاتر وقتی جوری بازی میکنی که میخواهی بگویی فقط مرا نگاه کن اصلاً اتفاق خوبی نمیافتد. همیشه در یک بده بستان است که کار تو در کنار کار دیگری دیده میشود. من همچنان میگویم هر چه در بازیگری دارم ابتدا از تدریس و آموزش حمید سمندریان بوده است و بعد گروههایی که با آنها کار کردم. اینجا با گروهی دارم کار میکنم که به من عشق میدهند و اضطراب مرا میگیرند.
الان دیگر سالی یک بار دارید در تئاتر بازی میکنید در حالی که اینطور به نظر میرسید که شاید چون به عنوان یک ستاره از سینما به تئاتر آمدهاید، این مدیوم برایتان حالت گذری و تجربه کردن صرف باشد.
من واقعاً از وقتی به تئاتر آمدهام سالی یک بار هم که شده کار تئاتر کردهام. واقعاً این را در برنامهام گذاشتهام که حتی فیلم سینمایی کنسل کنم اما این حضور را داشته باشم. سر همین کار چون به بهاره قول داده بودم کار با آقای رفیعی را در سینما کنسل کردم و میدانید برای هر بازیگری کار با آقای رفیعی یک اعتبار در کارنامه کاریاش است. اما آن کار کمی به تعویق افتاد و من هم تعهد بازی در این تئاتر را داشتم و از آن کار انصراف دادم. اینجا احترام صحنه و احترام هنر و احترام دیالوگ و احترام قرار گرفتن در کنار تعدادی بازیگر خوب وجود دارد. زنده اجرا کردن و اینکه تو فرصت کات کردن و رتوش خودت را نداری برای یاد گرفتن و پیدا کردن تمرکز بسیار خوب است و برای همین اصرار دارم سالی یک کار تئاتر بکنم. در طول سال البته پیشنهادهای زیادی داشتم اما ترجیح میدهم آن سالی یکبار در یک اتفاق خوب حضور داشته باشم.
حضور شما در تئاتر به نظر خودتان روی بازیتان در سینما هم تاثیر میگذارد؟
حضورم در تئاتر بدون شک در کار سینمایم تاثیر زیادی دارد.
میدانید که در این سالها به هر حال عدهای در تئاتر به حضور سینماییها روی صحنه معترض بودند. اما به هر حال در بسیاری از مواقع این حضور به پررونق شدن تئاتر هم کمک کرده و بسیاری از مخاطبان را که اهل دیدن تئاتر نبودند به این سمت کشانده است. این را چطور قضاوت میکنید؟
فکر میکنم دوستان تئاتری در این سالها دیدند که بازیگران سینما از حضورشان در سینما با آغوش باز استقبال میکنند و حالا این رابطه دوسویه شده است. مدیوم تئاتر و سینما درست است که با هم فرق دارد اما وقتی بتوانی در هر کدام ارزش یک کار هنری را تجربه کنی چرا باید جلویش گرفته شود. من شخصاً نه اینکه به قضاوتها اهمیت ندهم اما قضاوتهای عجولانه و شخصی چندان دغدغهام نیست. شاید ما کمی در فرهنگمان باشد که انحصارطلبانه فکر میکنیم و همه چیز را مال خود میدانیم. حتی فضای کار را. درست مثل وقتی که یک آدم را متعلق به خود میدانیم. این بخشی از فرهنگ ما ایرانیهاست. شاید حتی من هم در جایی این خصلت را داشته باشم اما تلاشم این است که آن را تعدیل کنم. در این کار هیچ کدام از دوستانم این فکر را نداشتند که مهناز افشار نباشد و خدا را شکر با گروهی کار
میکنم که این انحصارطلبی را در کارشان ندارند.
در نمایش دور همی زنان شکسپیر در نقش ژولیت حضور پیدا کردهاید. چقدر این شخصیت را از قبل میشناختید. اساساً چقدر شکسپیر خوانده بودید؟
من همه فیلمهایی را که از روی نمایشنامه رومئو و ژولیت شکسپیر ساخته شده دیدهام و فیلم تئاترهایش را هم دیدهام. نه صرفاً برای این کار. از قبل دنبال میکردم. راستش همانطور که ژولیت در کار میگوید انگار خود شکسپیر هم دلخوشی از زنان نداشته است اما فکر میکنم دنیای زنان را خوب میشناخته است. من پیش از این شاید با این دقت آثار شکسپیر را نخوانده بودم. یا با این نگاه که سر این کار خواندم. میبینم زنهای شکسپیر خیلی معصوم هستند. برایم جالب است که شکسپیر چقدر دغدغه زنانه نسبت به آنها داشته است. البته الان مخاطب شاید این نمایش را ببیند و اسمها برایش آشنا باشد اما باید این کار را فانتزیتر ببیند. چون ما داریم این شخصیتها را در دنیای امروز به نمایش میگذاریم. اگر مخاطب پیشداوری نداشته باشد که قرار است یک نمایشنامه سنگین شکسپیری ببیند و با این تفکر کار را ببیند که یک دور همی شخصیتهای زن شکسپیر است، مطمئن هستم از کار لذت میبرد.
دیدگاه تان را بنویسید