تاریخ انتشار:
چرا گردشگری داخلی در کشور سامان پیدا نمیکند؟
سودای سفر
فرقی نمیکند چه تعطیلاتی در پیش است. نوروز است یا تابستان. یا در میانه سال تحصیلی چند روزی به مناسبتی فراغتی حاصل شده است. همه میخواهند به سفر بروند. در کوتاهترین زمان به مقصد برسند. در محلی ارزان و مناسب اقامت بگزینند و در همان مدت کوتاه، از تمام اماکن تاریخی و جاذبههای طبیعی دیدن کنند، سلفی بگیرند و خبر سفرشان را در شبکههای اجتماعی جار بزنند.
فرقی نمیکند چه تعطیلاتی در پیش است. نوروز است یا تابستان. یا در میانه سال تحصیلی چند روزی به مناسبتی فراغتی حاصل شده است. همه میخواهند به سفر بروند. در کوتاهترین زمان به مقصد برسند. در محلی ارزان و مناسب اقامت بگزینند و در همان مدت کوتاه، از تمام اماکن تاریخی و جاذبههای طبیعی دیدن کنند، سلفی بگیرند و خبر سفرشان را در شبکههای اجتماعی جار بزنند. جادهها از چند روز مانده به تعطیلات شبیه پارکینگ عمومی میشود. ماشینها سپر به سپر، قدمبهقدم پیش میروند. صندلی پروازهای داخلی و خارجی به چشم برهم زدن پر میشوند و سایتهای خرید اینترنتی بلیت قطار ناامیدتان میکنند. همه عازم سفرند؛ اما کمتر کسی میداند کجا میرود، برای چه میرود و قرار است در مقصد چه کند؟
به جز گروه اندکی که به دیدار خویشان و بستگان میروند و میدانند در خانه چه کسی یا در کدام هتل و اقامتگاه سکنی خواهند گزید بقیه یا علی میگویند و به راه میافتند. اگر هتلی، مهمانسرایی خانهای یافت شد که چه بهتر، اگر نه هر جا که نوشته نشده «چادر زدن ممنوع»، کمپ کوچکی برپا میکنند و رحل اقامت میگزینند. و این همه ماجرا نیست. دردسرهای سفر تازه آغاز میشود. رستورانها در ایام تعطیلات آنقدر مشتری دارند که مرغ را زنده سرو میکنند. برای خوردن غذا و نوشیدن چای اگر جای مناسبی نشناسید باید ساعتها سفیر و سرگردان بگردید و دست آخر ضعف کرده و از حال رفته، بدترین خدمات را با پایینترین کیفیت با بهای صرف شام در برج میلاد تهران دریافت کنید. سرویسهای بهداشتی کم و دور از دسترس و فاجعهبارند. اماکن تاریخی و چشماندازهای طبیعی هم داستانی دارد. تخت جمشید و حافظیه و آرامگاه سعدی باشد یا پل خواجو و سی و سه پل یا ایل گلی و ماسوله و قلعه رودخان فرقی ندارد... همهجا انگار تظاهرات است. مسافران برای خریدن بلیت تلهکابین و بازدید از موزه و بنای تاریخی ساعتها در صف میمانند. اگر در میان استانهای گردشگری کشور، گیلان و مازندران و
خراسان رضوی، یا فارس و اصفهان را انتخاب کرده باشید که دیگر تکلیفتان معلوم است. در صف دو کیلومتری ورود به تخت جمشید قطعاً به این فکر خواهید کرد که سال آینده باید به جای خلوتتری سفر کنید!
گروه دیگری از مسافران که از سفر صد باره به شمال و جنوب و شرق کشور خسته شدهاند یا میدانند در ایام نوروز جز سرگردانی، شلوغی و هزینه دهچندان چیزی عایدشان نخواهد شد سفر به دیگر کشورهای دور و نزدیک را ترجیح میدهند. آنها احتمالاً خوب میدانند که هزینه پرواز و اقامت و خوردوخوراک در یک هتل نهچندان لوکس در کیش یا همین مشهدالرضای خودمان چیزی معادل هزینه سفر به استانبول، گرجستان یا دوبی است و شاید به همین خاطر است که عطای سفر داخلی را به لقایش میبخشند و چشماندازهای بینظیر طبیعت ایران را به مسافران داخلی واگذار میکنند که برای صدمین بار ساحل متل قو یا تالاب میانکاله را به دیدن طبیعت بکر و زیبای کردستان یا یاسوج ترجیح دادهاند!
آمار معنادار سفرهای نوروزی
گیلان و مازندران همچنان رکورددار سفرهای نوروزی هستند. مدیرکل میراث فرهنگی مازندران میگوید بیش از 10 میلیون نفر شب اقامت در ایام نوروز در این استان به ثبت رسیده و آمار مسافران نوروزی در مازندران از دو میلیون و 500 هزار نفر گذشته است. آمار اقامت در استان گیلان با رشدی معادل 5 /23 درصد به بیش از شش میلیون نفر مسافر رسیده است و گزارشها از دو و نیم میلیون نفر شب اقامت در مشهد خبر میدهند. جادههای اصفهان هم هفت میلیون تردد در خود را به ثبت رساندهاند. فارس هم پس از این چهار استان رکورددار پذیرایی از میهمانان نوروزی بوده است و این در حالی است که تنها 350 هزار نفر از هموطنان، استان کردستان را برای گذران تعطیلات عید انتخاب کردهاند. کردستان زیبا که برخلاف سرزمینهای شمالی هنوز بکر است و نیازمند رونق. گردشگری، صنعتی که قرار است به یاری تولید ناخالص داخلی بیاید گویا، تنها در نقاط خاصی رونق دارد. شاید به این دلیل که ما بیش از گردشگر، مسافر داریم و با غفلت از اهمیت گردشگری داخلی و تاثیر شگرف آن بر اقتصاد، بازاریابی برای گردشگری داخلی را به امان خدا رها کردهایم.
اقتصاد سفر
گردشگری در جهان، صنعتی میلیارد دلاری است. این صنعت سهمی بیش از 5 /9 درصد یا هفت میلیارد دلار از اقتصاد جهان و یکیازدهم اشتغال جهانی را به خود اختصاص داده است. شورای جهانی سفر و گردشگری (WTTC) پیشبینی میکند این صنعت سفر و گردشگری به طور متوسط سالانه چهار درصد رشد خواهد داشت و قطار آن در هیچ ایستگاهی توقف نخواهد کرد؛ و به همین دلیل است که کارشناسان این بخش را برای سرمایهگذاری ارزشمند میدانند. گزارشهای جهانی گردشگری نشان میدهد گرچه توریسم در بسیاری از کشورها که ارزش این صنعت را درک کردهاند رو به گسترش و پیشرفت است اما در بسیاری از مناطق جهان به دلیل تنشهای ژئوپولتیک، تهدیدهای امنیتی یا شناخت و باور نادرست، گردشگری با رکود و حتی بحران روبهرو شده است. بیتردید امنیت یکی از مهمترین معیارهای انتخاب مقصد سفر است. چه در سفرهای داخلی و چه در گردشگری خارجی مسافران میخواهند از امنیت و ثبات مقصد سفر خود مطمئن باشند. به همین دلیل است که در ماههای اخیر تنشهای سیاسی و امنیتی در برخی کشورها نظیر ترکیه، سوریه، تایلند یا اوکراین که به سرخط خبری رسانههای جهان تبدیل شده است گردشگران جهان را از سفر به این مناطق
بازداشته است. عدم سفر به کشورهای مذکور، حال به دلیل ترس باشد یا به خاطر اعتراض پیامدی یکسان بر کشور مقصد دارد: کاهش قابل توجه تعداد گردشگران و در نتیجه آن، کاهش درآمد حاصل از صنعت گردشگری.
اما تمام تصویر اقتصاد سفر، به گردشگری بینالمللی محدود نمیشود. بخش مهمی از اقتصاد سفر وابسته به مسافرانی است که در داخل کشور خود سفر میکنند و به اقتصاد رونق میبخشند و به همین سبب است که گردشگری داخلی (Domestic Tourism) به مفهومی مهم در صنعت توریسم تبدیل شده و کشورهای مختلف برای رونق بخشیدن به آن استراتژیهای بلندمدت جدی تدوین میکنند.
بنا به گزارش شورای جهانی سفر و گردشگری در سال 2016 سهم صنعت سفر در GDP جهان 2 /10 درصد یعنی هفت هزار و 613 میلیارد دلار بوده و پیشبینی میشود در سال جاری میلادی 6 /3 درصد افزایش یابد. سهم کل سفر و گردشگری در اشتغال جهان (از جمله اشتغال غیرمستقیم) 6 /9 درصد کل مشاغل (بیش از 292 میلیون شغل) بوده است که پیشبینی میشود تا سال 2027 با 5 /2 درصد رشد به بیش از 1 /11 درصد کل اشتغال جهان برسد.
آمارها در مورد ایران هم حرفهایی برای گفتن دارد. گزارش شورای جهانی سفر و گردشگری نشان میدهد سهم کلی صنعت توریسم در GDP ایران نزدیک به 5 /31 میلیارد دلار یا 7 /7 درصد GDP بوده و پیشبینی میشود تا سال 2027، به 3 /7 درصد برسد. نکته قابل تامل آنکه در سال 2016، 8 /79 درصد GDP سفر و گردشگری در ایران از سفرهای داخلی تامین شده، در حالی که تنها 2 /20 درصد حاصل هزینه گردشگران خارجی بوده است. این نشان میدهد گردشگری داخلی فرصتهای بیشتری برای اقتصاد کشور فراهم میکند. فرصتهایی که بیتوجهی به آن، طبق پیشبینی شورای جهانی سفر و گردشگری میتواند در 10 سال آینده به کاهش سهم این صنعت در تولید ناخالص داخلی کشور منجر شود.
مزایای گردشگری داخلی
کشورهای جهان در کنار توجه ویژه به بازاریابی برای توریسم بینالمللی، گردشگری داخلی را نیز از یاد نبردهاند. سفرهای داخلی شهروندان در سراسر دنیا رونق دارد. آمارها نشان میدهد در تمام کشورها، درآمد حاصل از سفرهای داخلی بیش از درآمد توریسم خارجی است تا آن اندازه که کارشناسان معتقدند قطار پویای صنعت توریسم، بدون سفرهای داخلی از حرکت باز خواهد ایستاد.
انگیزههای گردشگران داخلی عموماً متفاوت از گردشگران خارجی است، گرچه در مواردی مشابهتهایی پیدا میکند. تقریباً میتوان گفت گردشگران خارجی به یک منطقه خاص سفر میکنند تا آن منطقه را «تجربه» کنند، بشناسند، کشف کنند، در مورد آن چیزهایی بیاموزند، جاذبههای آن را ببینند یا در فعالیتهایی که مختص آن منطقه است، مشارکت کنند. در مقابل، انگیزه بیشتر گردشگران داخلی «تفریح» محض است. به مقصدی سفر میکنند تا اوقات فراغت خود را بگذرانند و از فعالیتهای معمول مثل پیادهروی، دوچرخهسواری یا اسکی لذت ببرند. گاهی این انگیزه شرکت در یک مراسم خاص خانوادگی یا دوستانه است (مثلاً ازدواج یا تولد) و گاهی خرید، وقت گذراندن با خانواده و حتی مسائل کاری. رویدادها، مراسم و جشنوارههای محلی و منطقهای هم میتوانند دو انگیزه مهم برای سفرهای داخلی باشند.
موانع گردشگری داخلی در ایران
جالب است که گرچه ایرانیان به تاریخ و فرهنگ و اقلیم و جغرافیای کمنظیر کشور خود افتخار میکنند و همواره در وصف این سرزمین زیبای چهارفصل بسیار میگویند و مینویسند، اما همچنان به دیدن جذابیتهای آنور آب تمایل بیشتری دارند. این همانجایی است که ضعف بازاریابی در جذب گردشگران داخلی به خوبی نمود پیدا میکند. ضعفی که از یکسو مسافران داخلی را به سمت سفرهای خارجی میراند و از سوی دیگر، در معرفی جاذبههای گردشگری داخلی ناموفق است و سبب میشود مسافران برای صدمین بار هم استانهای شمالی کشور را برای سفر برگزینند و از دیگر مناطق بکری که گردشگری میتواند به رونق اقتصادی آنها کمک کند غافل بمانند. مانع دیگر رونق گردشگری داخلی در ایران را میتوان هزینههای سفر دانست. به طور معمول، مسافران مقاصدی را برای سفر انتخاب میکنند که نزدیک باشد، و هزینه اقامت در آنها رقابتپذیر. این در حالی است که یک سفر داخلی با هواپیما و اقامت در یک هتل نهچندان باکیفیت، گاهی معادل یک سفر خارجی به کشورهای همجوار هزینه بر میدارد.
از سوی دیگر، در نبود یک آژانس یا سازمان هماهنگکننده مرکزی، بازاریابی توریسم داخلی به آژانسهای مسافرتی و البته بودجه و توانایی آنها در بازاریابی واگذار میشود. بسیاری از این آژانسها از تورهای خارجی، با صرف وقت کمتر و دردسرهای اندک منفعت بیشتری میبرند. این در حالی است که مناطق دورافتاده اما با قابلیتهای گردشگری نیازمند برندسازی و بازاریابی هستند تا بتوانند از مزایای اقتصادی رونق بازدید و سفر بهرهمند شوند.
و شاید مهمتر از همه، مانند گردشگری خارجی، فقدان زیرساختهای قوی و امکانات حملونقل و اسکان نیز چالش بزرگ دیگری است که گردشگری داخلی با آن مواجه است. این چالش گاهی ضعف در ظرفیت یا رقابتپذیری روشهای حملونقل (جادهها، اتوبوسرانی، ناوگان هوایی، حملونقل ریلی و..) است و گاهی هم به نبود امکانات و تسهیلات گردشگری در مناطق خاص (اسکان، سرویسهای بهداشتی، تهیه غذا و نوشیدنی و ...) بازمیگردد.
گرچه آنچه گفته شد میتواند تصویرگر گوشهای از موانع موجود بر سر راه گردشگری داخلی باشد اما به جرات میتوان گفت ضعف اصلی، ناشناخته ماندن فرصتهای این بخش از صنعت گردشگری و نبود مطالعات میدانی و علمی در این حوزه است. برای آنکه عملکرد صنعت توریسم در داخل کشور بهبود یابد مطالعاتی لازم است که نشان دهد انگیزه مسافران از سفرهای داخلی (و خارجی) چیست؟ موانع سفرهای داخلی کداماند؟ هزینهها و دسترسی به تسهیلات در سفرهای داخلی چگونه است؟ موسسات گردشگری و آژانسها و شوراهای محلی در ارائه خدمات توریسم داخلی چگونه و تا چه اندازه هماهنگ عمل میکنند؟ حمایتهای دولتی و خصوصی از این بازار پرسود اما بیرونق چگونه است؟ در بسیاری از کشورها از جمله نیوزیلند یا سریلانکا که به تدوین استراتژی رونقبخشی به توریسم داخلی پرداختهاند، تشکیل یک کارگروه برای پاسخگویی به سوالات فوق و گردآوردن تمامی فعالان این صنعت در اولویت قرار گرفته است. آنها معتقدند چنین گروهی میتواند درک درست و واقعبینانهتری از بازار گردشگری و بخشهای مختلف آن ایجاد کند، موانع توسعه گردشگری داخلی را دقیقتر شناسایی کند و با چشمانداز صحیحی درصدد رفع این موانع و
توسعه و رونق توریسم داخلی برآید.
مسافر فراوان؛ گردشگر اندک
در میان همه عواملی که سبب شده است بازار گردشگری داخلی رونق خود را از دست بدهد و از فرصتهای واقعی سودآوری و اشتغالزایی محروم بماند، نبود «گردشگر» شاید یکی از مهمترین عوامل باشد. خیلیها سفر میروند اما «مسافرند» و نه گردشگر و به همین دلیل است که نمیتوانند در رونقبخشی صنعت گردشگری نقش چشمگیری ایفا کنند. ضمن آنکه خود با مشکلات متعددی روبهرو میشوند، از لذت سفر محروم میمانند و طبیعت را نیز از آسیبهای خود بینصیب نمیگذارند. خیلیها تصور میکنند توریستها حساسیتی نسبت به فرهنگ کشور میزبان ندارند، بیشتر در یک محدوده امن میمانند، سبک و راحت و اغلب گروهی سفر میکنند و لباسی تنشان است که دیگر افراد در خانه میپوشند! در مقابل مسافران ماجراجوتر و مستقلترند، کنجکاو و جستوجوگرند و از نظر فرهنگی در رویدادهای پیرامون خود مشارکت میکنند. اما این تعاریف بیشتر متناسب با روحیه گردشگران حرفهای و بینالمللی است. در مقیاس محلی، گردشگران و مسافران تفاوتهای مهمتری با هم دارند. شناخت برخی از این تفاوتها کمک میکند تا بدانیم چرا ترویج و آموزش روحیه گردشگری در میان مسافران ایرانی اهمیت دارد:
■ گردشگران به خوبی میدانند وقت خود را چگونه صرف کنند. آنها به جای آنکه پول و وقت ارزشمند خود را صرف پیدا کردن یک محل اقامت نامناسب آن هم در دقیقه نود سفر کنند یا در کوچه و خیابانهای مقصد بیهدف و سرگردان به دنبال رستوران بگردند با برنامهریزی سفر میکنند، مقصد را میشناسند، محل اقامت خود را پیشبینی میکنند، کتاب راهنما و نقشه گردشگری به همراه دارند و در نهایت، پول و وقتشان برای کاری صرف میشود که «میخواهند».
■ گردشگران مشکلات کمتری دارند. برعکس، مسافران اغلب تحت فشارهای مختلفی قرار میگیرند. به ترافیک برمیخورند چون در ایام تعطیلات و اوج مسافرتها سفر میکنند. برای یافتن جاده و مسیر، برای هماهنگ شدن با فرهنگ و شرایط محلی و از همه بدتر برای دیدن همهجا و استفاده کردن از همه امکانات در رقابت تنگاتنگ با دیگر مسافران، تحت فشار قرار میگیرند! در مقابل، یک گردشگر از قبل با مسیر، شیوه رفت و برگشت، نحوه اسکان و فرهنگ محل اقامت آشنا میشود، از گذراندن وقت در مقصد لذت میبرد، به آسانی در طبیعت یا اماکن تاریخی وقت میگذراند بدون آنکه برای دیدن همه مکانها و استفاده از همه امکانات هول بزند.
■ گردشگران انعطافپذیرترند. اصلاح کلیشههای رفتاری در «مسافران» کاری دشوار و حتی بیحاصل است. آنها حتماً باید همه چیز را ببینند، چادر بزنند، بساط آتش و جوجه کباب برپا کنند، به درختها تاب ببندند، از کوه و درخت بالا بروند و از همه بدتر تمامی این کارها را بدون آگاهی از نقشهها یا راهنماهای گردشگری انجام میدهند. تلاش آنها برای تکرار رفتارهای دیگران آنقدر زیاد است که گاهی فراموش میکنند در سفر هستند و آمدهاند تا استراحت کنند.
■ گردشگران تجربیات خود را با دیگران در میان میگذارند. برخلاف مسافران که در هر لحظه بر سر محل اقامت و بلیت تلهکابین و سفارش غذا در رستوران با هم در رقابت هستند و فکر میکنند اماکن تاریخی یا مناظر طبیعی ارث پدری آنهاست، دیسیپلین گردشگری به گردشگر میگوید که باید تجربیات خود را با دیگران تقسیم کند و در لذت بردن و استفاده از لحظات و امکانات سفر با دیگران شریک باشد.
به نظر میرسد گردشگری داخلی کشور تا رسیدن به رونق و شکوفایی واقعی راهی نسبتاً طولانی در پیش دارد. گرچه دولت برای فراهم کردن زیرساختها و تسهیلات و جذب سرمایه در این بخش و بازاریابی برای آن نقش کلیدی دارد اما، بیتردید اصلاح رفتارهای فردی و اجتماعی تکتک افراد جامعه میتواند تسهیلگر خروج گردشگری و سفر داخلی از این نابسامانی باشد. در کنار این دو، اصلاح الگوی سفر، تغییر در برنامه تعطیلات عمومی، تقویت رویدادها و جشنوارههای محلی برای معرفی جاذبههای جدید داخلی و توسعه و تجهیز مناطق دور از دسترس برای سفر همگی به یاری این صنعت بیجان خواهد آمد.
دیدگاه تان را بنویسید