هفته گذشته مصاحبه اعتراضآمیز ثریا حکمت موج رسانهای بزرگی را به راه انداخت
روزگار سپریشده مردمان سالخورده
هر از چندگاهی خبری از هنرمند یا ورزشکاری که روزی روزگاری در این مملکت شهرتی به هم زده و محبوبیتی برای خود کسب کرده بوده، منتشر میشود که روزگار خوشی ندارد و با تحمل مشکلات بسیار در مضیقه شدید مالی به سرمیبرد.
هر از چندگاهی خبری از هنرمند یا ورزشکاری که روزی روزگاری در این مملکت شهرتی به هم زده و محبوبیتی برای خود کسب کرده بوده، منتشر میشود که روزگار خوشی ندارد و با تحمل مشکلات بسیار در مضیقه شدید مالی به سرمیبرد. چهرههای سرشناس هنری و ورزشی بعد از میانسالی که کمتر فرصت کار پیدا میکنند به تدریج به فراموشی سپرده میشوند و کمتر کسی از آنان سراغ میگیرد. حتی همکاران و دوستان نزدیک آنها هم از آنها بیخبرند و همصنفان هم یادی از آنها نمیکنند. این در حالی است که این افراد در سالهایی نه چندان دور از چهرههای شاخص فرهنگی، هنری و ورزشی زمانه خود بودند و عده زیادی برای اینکه در کنار آنها عکس یادگاری بگیرند، سرو دست میشکستند و با عکسهای یادگاری با این افراد به دیگران فخر میفروختند. در هفتههای گذشته یکی از همین فراموششدگان به دلیل شرایط سخت زندگی و ناتوانی در تامین معاش روزمره خود در صدر اخبار قرار گرفت و موجی رسانهای را پدید آورد. ثریا حکمت بازیگر قدیمی سینما در گفتوگو با ایسنا اعلام کرد به دلیل وضعیت بد مالی دو بار اقدام به خودکشی کرده است و چون پولی ندارد به صاحبخانه بدهد، میخواهد وسایل زندگی خود را بفروشد، دخترش را به خوابگاه بفرستد و خودش هم در چادر در گوشه خیابان زندگی کند. این در حالی است که حکمت چهره شناخته شدهای در سینما بود. او متولد سال 1332 است و کار خود را قبل از انقلاب با تئاتر آغاز کرد و برای اولین بار در سال 1353 در سینما جلو دوربین رفت. او تا شروع انقلاب در سه فیلم بازی کرد و از سال 1358 دوباره به عرصه بازیگری بازگشت. حکمت از بازیگران پرکار زمان خود بود و در دهه 60 در فیلمهای بسیاری از جمله «ای ایران»، «جدال در تاسوکی»، «خواستگاری»، «نقطهضعف»، «نیش» و... بازی کرد. حضور او در سینما تا اواخر دهه 70 با بازی در فیلم «آواز قو» ادامه داشت اما بهتدریج فیلمهایی که او فرصت بازی در آنها را پیدا میکرد، کمتر شد و رفتهرفته از سینما فاصله گرفت. به دلیل اینکه بازیگری تنها شغل و ممر درآمد حکمت بود و کاری غیر از آن را یاد نگرفته بود و مهمتر از همه پسانداز و منبع درآمدی نداشت، در تمام این سالها به سختی زندگی میکرد و به گفته خودش به دلیل فشار زیادی که از لحاظ اقتصادی تحمل میکرد حتی دو بار اقدام به خودکشی کرده بود که موفق به این کار نشد. او برای تامین هزینههای زندگی خود دست به دامان بعضی از صاحبان سرمایه از جمله مالک بازار مبل ایران شد که کاری هم از پیش نبرد. به وزارت ارشاد، خانه سینما و خانه هنرمندان پیشکسوت هم مراجعه کرده بود اما آنها هم نتوانستند کمک قابل توجهی به او بکنند تا بتواند کفاف هزینههای زندگی و اجارهخانه او را بدهد. مقرری که از سوی وزارت ارشاد و طرح تکریم برای او تعیین شده کمی بیش از 500 هزار تومان است که حتی اجاره خانه او را هم تامین نمیکند. به همه این دلایل او دیگر چارهای نداشت تا باقی مانده زندگی خود را بفروشد و برای خوابگاه دخترش هزینه کند و خود هم در کنار خیابان چادر بزند. اما همین مصاحبه که بیشتر شبیه خودویرانگری بود باعث گشایش کار او شد. بعد از اینکه این اظهارات او به مطبوعات و دنیای مجازی راه پیدا کرد، موج رسانهای عظیمی به وجود آمد. افراد بسیاری از داخل و خارج از ایران برای کمک به این بازیگر از یادرفته ابراز آمادگی کردند و حتی کمپینهایی برای کمک به ثریا حکمت تشکیل شد. از سوی دیگر رئیس سازمان سینمایی هم با دعوت از او به دفترش قول کمک و تامین هزینه اجاره خانه او را داد. از خانه سینما با این بازیگر قدیمی تماس گرفته شد و به او قول همراهی و مساعدت دادند. عزتالله انتظامی اولین هنرمندی بود که با او تماس گرفت و قول داد که هر کاری از دستش بربیاید برای کمک به او انجام میدهد. گروه تئاتری او را برای تماشای نمایش خود دعوت کردند و او را روی صحنه برده و از او تجلیل کردند.موج این حمایتها به حدی بود که حکمت ناچار شد از مردم برای توجه دوباره به او تشکر کند.
دیدگاه تان را بنویسید