شناسه خبر : 13692 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

زنان چقدر در اقتصاد نقش‌آفرینی دارند؟

تولید بدون زنان

زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند و توجه به نیروهای بالقوه این بخش از جامعه، عاملی است که می‌تواند در توسعه پایدار در همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به کار گرفته شود.

فاطمه پاسبان / پژوهشگر اقتصادی

زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند و توجه به نیروهای بالقوه این بخش از جامعه، عاملی است که می‌تواند در توسعه پایدار در همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به کار گرفته شود.
بعد از جنگ جهانی دوم و پدیدار شدن مجموعه‌ای از مشکلات اقتصادی کلان، کشورها بر نابرابری بین کشورهای فقیر و غنی متمرکز شدند و مفهوم توسعه مترادف با رشد اقتصادی به کار گرفته شد و بالا بردن تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه از اهداف توسعه به شمار می‌آمد ولی از دهه 1970 به بعد، به دلیل تشدید مسائلی مانند فقر، بیکاری و نابرابری، حتی در کشورهایی که رشد اقتصادی بالایی را تجربه می‌کردند، در مفهوم و معنای توسعه تجدید نظر به عمل آمد.
و در واقع همزمان با تلاش برای بالا بردن رشد اقتصادی، به مفاهیم دیگری مانند توسعه اجتماعی، توسعه پایدار و توسعه انسانی هم توجه شد. یکی از نتایج چنین تحولی؛ طرح مفهوم توسعه انسانی بود که در چارچوب آن هدف اساسی توسعه یعنی انسان مورد توجه قرار گرفت. در مفهوم توسعه انسانی مشارکت زنان در حیات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی حائز اهمیت شد و اعتقاد راسخی در سطح جهان شکل گرفت که زنان در توسعه مشارکت داده شوند و نیروی کار، مهارت، خلاقیت، نوآوری، تخصص و مدیریت آنان در فرآیند توسعه به کار گرفته شود و در کنار آن از منافع توسعه نیز بهره‌مند شوند.
بر اساس آمار سایت بانک جهانی در سال 2013 به طور میانگین در جهان حدود 6/49 درصد جمعیت جهان را زنان تشکیل می‌دهند که بیشترین سهم زنان از جمعیت مربوط به کشور لتونی با 3/54 درصد و کمترین مربوط به قطر با 5/23 درصد است. یعنی هنوز زنان نیمی از جمعیت جهانی را تشکیل می‌دهند و می‌توانند عامل تحول در عرصه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در جامعه خود باشند.
اینکه مشخص شود چقدر از جمعیت زنان در فرآیند توسعه پایدار مشارکت داده شده‌اند و چه سهم و بخشی از منافع توسعه نصیب آنان شده است جزو گام‌های اساسی برای نقش‌آفرینی زنان در توسعه جامعه خود بوده و از سوی دیگر این برآیند، عامل برقراری عدالت (یعنی حق و سهم هر فردی داده شود)، خواهد بود. با این همه، برخلاف تاکید بر حضور زنان در توسعه و مشارکت آنان، می‌بینیم که هاله‌ای کمرنگ از چنین اندیشه‌هایی به عمل در‌آمده است. نابرابری و تبعیض در ابعاد مختلف با ترسیم توجیهات فراوان هنوز در کشورهای جهان علیه زنان دیده می‌شود. شاید بتوان در جهان معاصر نابرابری در فرصت‌های ایجادشده در بازار کار، ایجاد درآمد و ثروت و در نهایت رفاه را از مهم‌ترین آنها دانست. هنگامی می‌توان ادعا کرد که عدالت جنسیتی برقرار شده است که آمار و ارقام علمی ارائه شود. چطور می‌توان ادعا کرد زنان از توسعه سهمی برابر مردان برده‌اند و تبعیض جنسیتی وجود ندارد؟ این موضوع زمانی محقق می‌شود که مشخص شود زنان چند درصد در تولید و شاخص‌های توسعه‌ای مشارکت داشته‌اند و بعد بر اساس سهم‌شان؛ منافع توسعه بین آنها توزیع شده و توزیع هم عادلانه بوده است. در نظر بگیرید که شرکتی برای آموزش کارکنان هزینه می‌کند. اگر نگاه جنسیتی نباشد مدیر ارزیابی می‌کند این هزینه آموزش برای کدام کارمند کارآمدتر بوده و بعد بر اساس آن، برای کارمندی که آموزش در جهت ارتقا و بهره‌وری شرکت منافع بیشتری داشته باشد، هزینه می‌کند. اگر زنان بتوانند در توسعه کشور نقش‌آفرینی داشته باشند طبیعتاً بایستی به آنان توجه شود و زمینه‌های حضور و مشارکت آنان به طور برابر برای مردان مهیا شود.

اگر زنان در تولید نقش‌آفرینی داشته باشند...
در جهان سهم زنان از طریق مشارکت در بازار کار و اشتغال، اقتصاد، خانواده، ساعات‌کاری و ارزش آن، خلق ارزش و سهم‌شان از تولید کشور محاسبه می‌شود. بر اساس گزارش سایت «اقتصادجهانی»، برآورد می‌شود اگر زنان همانند مردان در عرصه کار و فعالیت نقش‌آفرینی داشته باشند در سال 2025، تولید ناخالص داخلی جهان (GDP)، به بیشتر از 28 تریلیون دلار برسد.
در حال حاضر، زنان نیمی از جمعیت در سن کار جهان را تشکیل می‌دهند و در حدود 37 درصد از تولید ناخالص داخلی فعلی جهان و 40 درصد ازنیروی کار را به خود اختصاص داده‌اند. سهم زنان از تولید ناخالص داخلی بر حسب سطح توسعه‌یافتگی کشورها متفاوت است. به طوری که در جوامع توسعه‌یافته مانند ایالات متحده، بین 46 تا 47 درصد از نیروی کار را زنان تشکیل داده‌اند و به اندازه 41 درصد از تولید ناخالص داخلی سهم دارند این در حالی است که در هندوستان زنان 17 درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده‌اند و در کشورهای شمال آفریقا و شرق میانه زنان حدود 18 درصد سهم از تولید ناخالص داخلی دارند.
نکته کلیدی در گزارش ارائه‌شده در سایت اقتصاد جهانی این است که در حدود 75 درصد برای کار ارائه‌شده توسط زنان، پرداختی صورت نمی‌گیرد. فعالیت‌هایی همانند مراقبت از کودک، سالمند و پخت و پز از این قبیل فعالیت‌ها هستند.
چگونگی محاسبه ارزش کار زنان که پرداختی به آنان صورت نمی‌گیرد، چالشی است که کشورها با آن مواجه هستند که اگر این نوع فعالیت‌های بدون مزد هم در نظر گرفته شود، ارزش تولید زنان به 10 تریلیون دلار در سال می‌رسد.
به‌‌رغم نقش زنان در تولید ناخالص داخلی آمار نشان می‌دهد برای بخشی از زنان جهان فرصت‌های شغلی و تولیدی فراهم نشده و این نابرابری ایجاد فرصت‌ها بر حسب کشور و منطقه متفاوت است. نگاهی به نرخ مشارکت نیروی کار که نشان‌دهنده عرضه کار آماده برای تولید کالا و خدمات است نیز حاکی از این واقعیت است. در سال 2013 نرخ مشارکت اقتصادی برای زنان 3/50 درصد است که در مقایسه با مردان (با رقم 6/76 درصد) حدود 3/26 درصد تفاوت دیده می‌شود.

نگاهی به وضعیت کار زنان در ایران
نگاهی به آمار و ارقام منتشر‌شده در ایران برای زنان نشان از آن دارد که در خصوص شغل و کار و آماده‌سازی بستر مناسب برای حضور فعال زنان نابرابری‌هایی وجود دارد.
بر اساس آخرین سرشماری نفوس و مسکن ایران در سال 1390 حدود 4/50 درصد جمعیت را مردان و 6/49 درصد را زنان تشکیل می‌دهند. این ارقام نشان‌دهنده این است که نیمی از جمعیت ایران را زنان تشکیل می‌دهند. برای این نیمی از جمعیت کشور در بازار کار، اطلاعات سال 1392 مرکز آمار ایران (نتایج آمارگیری نیروی کار) نشان می‌دهد که نرخ بیکاری زنان 8/19 درصد و برای مردان 6/8 درصد است یعنی نرخ بیکاری زنان حدود 2/11 درصد بیشتر از مردان است و در واقع زنان حدود 3/1 برابر مردان یا 130 درصد بیشتر از مردان بیکاری را تجربه می‌کنند. بیشترین نرخ بیکاری زنان هم مربوط به سنین 20 تا 24 ساله با 46 درصد نرخ بیکاری است و بعد از آن به ترتیب بیشترین نرخ بیکاری را گروه سنی 29-25‌ساله با 37 درصد نرخ بیکاری و 19-15‌ساله با 4/34 درصد نرخ بیکاری تجربه می‌کنند. ارقام بازار کار ایران برای زنان نشان می‌دهد بیشترین نرخ بیکاری و بیکاران زن در گروه جوانان یعنی دقیقاً در زمان استقلال فردی و دوره زمانی کار و تلاش و فعالیت وجود دارد. با نگاهی دیگر به آمار متوجه نکته‌ای دیگر در بازار کار زنان می‌شویم و آن هم نگاه مصرف‌کننده بودن به زن است. یعنی نظر بر این است که زن بیشتر نقش مصرف‌کننده دارد و نه تولیدکننده. در سال 1392 از مجموع جمعیت 10ساله و بیشتر زنان 4/12 درصد جمعیت فعال در کشور را تشکیل می‌دادند که این نسبت برای مردان در حدود 63 درصد بود. از این 4/12 درصد جمعیت فعال زنان 9/9 درصد سهم شاغلان و 4/2 درصد سهم بیکاران است. به عبارتی طبق آمار موجود می‌توان گفت 6/87 درصد از جمعیت زنان کشور غیرفعال بوده‌اند که از مجموع جمعیت 10ساله و بیشتر زنان حدود 8/31 درصد خانه‌دار و 9/18 درصد محصل و 1/7 درصد دارای درآمد بدون کار و 5/4 درصد در گروه سایرین قرار دارند. همچنین رقم نرخ مشارکت زنان در بازار کار در سال 1391 برای زنان 7/13 درصد و برای مردان 2/61 درصد بوده که نشان از کاهش عرضه نیروی کار آماده برای تولید در بازار کار برای زنان است، یعنی فرصت‌ها برای زنان کمتر شده و زنان بیشتر نقش مصرف‌کنندگی درآمد را دارند تا تولیدکننده درآمد. جامعه‌ای که زنان نتوانند نقش اجتماعی و اقتصادی خود را بیابند از تمامی توانایی‌های خود بهره‌گیری نکرده است. در ایران نیز همانند کشورهای جهانی برای نقش‌آفرینی زنان در توسعه لازم است سهم زنان در اقتصاد ملی تعیین و سپس برای چگونگی ارتقای سهم زنان در تولید ملی، سیاستگذاری و برنامه‌ریزی شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها