ایران در جرگه ۱۶ کشور اول از نظر جمعیت نابینایان است
از رنجی که بر نابینایان و کمبینایان میرود
همهساله ۲۳ مهرماه برابر ۱۵ اکتبر به عنوان روز جهانی نابینایان جشن گرفته میشود. این مساله در سال جاری با حاشیههایی در ایران روبهرو شده است.
همهساله 23 مهرماه برابر 15 اکتبر به عنوان روز جهانی نابینایان جشن گرفته میشود. این مساله در سال جاری با حاشیههایی در ایران روبهرو شده است. واکنشهایی که نمایندگان مجلس نسبت به کاندیداتوری نابینایان در مجلس نشان دادهاند، پرداختن به مصائب نابینایان را از اهمیت برخوردار میکند. طبق آمارهای سازمان جهانی بهداشت امروزه حدود 135 میلیون نابینا در جهان وجود دارد که 90 درصد آن در کشورهای در حال توسعه است. آمارها حاکی از آن است که حدود 115 تا 120 هزار نابینا در کشور وجود دارد که از این میان 550 هزار نفر نیز دچار کمبینایی و نابینایی هستند.
ایران در این میان در جرگه 16 کشور اول از نظر جمعیت نابینایان است. سوالی که در این میان مطرح میشود، میزان شناخت و توجه ما در ارتباط با این گروه است. در جهان متمدن امروزه و پررنگ شدن اصول دموکراتیک و حقوق بشری، اصل بر این گذاشته شده است که همگان با هم برابرند. یعنی فارغ از رنگ یا نژاد یا معلولیت، همگان باید مساوی و برابر باشند و به این برابری احترام بگذارند.
خانواده و جامعه
تمامی ما در خانواده به دنیا آمده، رشد میکنیم و شخصیت میگیریم. هیچ خانوادهای نیست که تمایل داشته باشد فرزند معلول داشته باشد. تا اینجای کار قابل فهم است اما هنگامی که یک خانواده دارای فرزند معلول میشود دچار نوعی سرخوردگی شده و حتی گاهی تصور میشود که این معلولیت احتمالاً نتیجه کار زشتی است که در برابر خداوند انجام دادهاند. در این میان، گروه دیگر تلاش میکنند فرزند خود را به عنوان شخص ناتوان در گوشه خانه نگه دارند.
اما به راستی چرا برخی خانوادهها فرزند نابینای خود را ناتوان انگاشته و مدام به او تلقین میکنند که او نمیتواند کاری از پیش ببرد. یکی از مهمترین عوامل فرهنگ لغات منفی و قالبهای متعصبانه هسته بزرگتر یعنی جامعه است.
در این میان، رسانهها به عنوان رکن چهارم و رکن معنوی هر جامعه در انعکاس فرهنگ مردم نقش مهمی دارند و همینطور در فرهنگسازی مهمترین عامل را تشکیل میدهند اما واقعاً در کشور ما چند رسانه ستونی خاص به حقوق افراد دارای معلولیت اختصاص دادهاند؟ یا اینکه چند برنامه در صدا و سیما با وجود الزام ماده 12 قانون جامع حمایت از معلولان واقعاً برای افراد دارای معلولیت ساخته شده است؟ حتی رسانهها خود در تقویت تلقینات منفی نسبت به نابینایان و دیگر افراد دارای معلولیت، گوی سبقت را ربودهاند. بارها و بارها در رسانهها خواندهام که یک فرد را که متوجه موضوع نشده کور و کر خطاب کردهاند یا وقتی میخواهیم کسی را به تلاش واداریم میگوییم چلاق یا کور که نیستی حال اینکه باید گفت نابینایی یک تفاوت است و تمامی تفاوتها میتوانند خوب و بد باشند. این افراد هستند که با توجه به ویژگیهای اخلاقی و اجتماعی آن را رنگ سیاه، سپید یا سبز و غیره میزنند. برخی قالبهای ذهنی متاسفانه همواره مانع راه نهتنها نابینایان بلکه همه افراد جامعه شده است.
تحصیلات
وقتی کودک نابینا رشد میکند و به سن مدرسه میرسد، همه میگویند چگونه میتواند دوش به دوش دیگران پیش برود؟ علت به وجود آمدن مدرسه نابینایان نیز شاید همین بود، تصور میشده افراد دارای معلولیت نمیتوانند در کنار دیگر دوستان خود -که ممکن است آنها نیز بیماریهایی داشته باشند- به پیش بروند. باید شرایط را برای آنها تغییر داده و راه را برای آنها سادهتر کنیم.
هنگامی که صحبت از تحصیل میشود صرفاً این را به ذهن متبادر میکند که یک نفر باید برای آنان کتابهایشان را ضبط کند یا اینکه از خط مخصوص نابینایان -بریل- استفاده کنند اما واقعاً ما و مسوولان باور نداریم که با استفاده از رایانه و اینترنت نابینایان خیلی بهتر میتوانند به تحصیل خود ادامه دهند. تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطاتی میتواند ضعف بینایی آنها را تا حدودی کاهش دهد. یونسکو در این زمینه مصوبات متعددی داشته است. با این حال، دیده میشود که دانشگاهها و مدارس تنها منشی در اختیار نابینایان قرار میدهند که این افراد کار خود را تکلیف نمیدانند بلکه تصور میکنند که به نابینایان لطف میکنند.
روزی مادری که پسر نابینای خود را در مهدکودک برای گذراندن دوره پیشدبستانی فرستاده بود نزد من آمد و بیان کرد که فرزندش از مهدکودک اخراج شده آن هم به این دلیل که مهد کودک نمیتواند خدمات لازم را به کودکان استثنایی ارائه دهد. دلیل آن هم این بود که بین کودک با سایر کودکان دعوایی رخ داده بود و کودکان دیگر عینک طفل نابینا را شکسته و او را مسخره کرده بودند. اما به راستی آیا مربی محترم نمیتوانست بهگونهای دیگر به غیر از اخراج کردن، با موضوع برخورد کند؟ آیا واقعاً این اتفاقات بین کودکان رایج نیست؟ عدم امکان دسترسی به کتابخانهها و نبود کتابهای صوتی بریل و دیجیتال با فرمتهای قابل دسترسی نیز یکی دیگر از مشکلات است که به ویژه برای دانشجویان نابینا سختیهای زیادی را ایجاد کرده است. چرا که نبود امکان دسترسی به کتابها و منابع مورد نیاز سبب میشود نابینا به استاد مراجعه و از او بخواهد نامبرده را از تکلیف معاف کند. همین مساله در شکلگیری تصور «نابینا ناتوان است» در ذهنیت استاد، نقش مهمی دارد.
امروزه بیشتر دانشگاهها کتابخانههای خود را به صورت دیجیتالی درآوردهاند که این خود بسیار برای نابینایان مطلوب است. به شرط اینکه در کنار نسخههای pdf نسخه word آن را نیز بر روی سایت قرار دهند اما نگارنده در برخورد با کتابخانهها بهطور مداوم این نکته را شنیده است که مگر ما چند نفر نابینا داریم که برایشان هزینه شود. اینها صحبتهایی است که شاید شما نیز بسیار شنیده باشید. بسیاری از افراد تصور میکنند چون برای افراد دیگر مثلاً این امکانات وجود ندارد به طریق اولی برای نابینا هم نباید وجود داشته باشد. این در حالی است که نابینایان با وجود تمام مشکلات اعم از فرهنگی و نبود منابع مناسب، به دانشگاه میرسند. به همین خاطر باید در کنکور سراسری در شرایط کاملاً مساوی امتحان دهند یعنی سازمان سنجش این نکته را در نظر نگرفته که یا سوالات تصویری ندهند یا برای نابینایان این سوالات را مناسبسازی کنند یا اینکه منشی متخصصی به آنها بدهند تا بتواند تصویر را برای آنها شرح دهد. نگارنده در کنکور ارشد به هنگام پاسخگویی به سوالات زبان از منشی خواستم تا اعداد را فارسی تلفظ کند چرا که خیلی از اعداد مانند ۲ و ۳ از نظر تلفظ شبیه برخی از
کلمات است اما منشی بنده در مقابل این خواسته گفت من نمیتوانم این کار غیرشرعی و غیراخلاقی را انجام دهم. نابینا در این شرایط بعد از گذشت از مرحله سنگین آزمون ورودی به دانشگاه وارد میشود اما نه کتابها مناسبسازی شدهاند نه امکانات تکنولوژیکی که میتواند برای سایر افراد نیز مورد استفاده قرار گیرد وجود دارد و نه محیط دانشگاه دارای امکانات رفع موانع برای رفت و آمد است. دانشجوی نابینا علاوه بر دست و پنجه نرم کردن با نبود امکانات باید همواره این سوال همگان را که دانشگاه به چه درد تو میخورد نیز پاسخ گوید.
مناسبسازی
عدم مناسبسازی و امنیت در تردد افراد دارای معلولیت یکی از بزرگترین موانعی است که در سر راه نابینایان وجود دارد و برداشتن تمام موانع محیطی و همچنین تسهیلسازی امکانات جامعه برای استفاده افراد کمبینا و نابینا در حضور هرچه بیشتر آنان بسیار مهم است. حتی برخی معتقدند ریشه همه مشکلات افراد دارای اختلال بینایی عدم مناسبسازی محیط پیرامون است لازم به یادآوری است که منظور از مناسبسازی در این پرونده صرفاً برداشتن موانع محیطی نیست، بلکه حذف کردن هر آنچه در محیط مانع دسترسی میشود؛ از جمله عابربانکها با گویا ساختن خودپردازها نیاز نابینایان به دیگران را میتوانند کم کنند. این امر نظارت مستمر نهادهای اجرایی را میطلبد. بهطور مثال در هنگام ساختمانسازی به ویژه اماکن عمومی باید دقت لازم مبذول شود که تمامی افراد با شرایط ویژه مانند نابینایان، کمبینایان، سالمندان، کودکان و دیگر معلولیتها بتوانند به راحتی در آنجا رفت و آمد کنند مثلاً آسانسورها به سیستم بریل مجهز باشند، در کنار پله از سطوح شیبدار مناسب استفاده شود به ویژه موانع آهنی که گاه نهادها برای جلوگیری از ورود موتورها و وسایل
نقلیه دیگر در پیادهروها و ساختمانها و پارکها و دیگر مکانها قرار میدهند.
در کشورهای توسعهیافته اقدامات بسیاری در زمینه مناسبسازی صورت گرفته؛ تاکسیهای مجهز به امکانات لازم با رنگها و اپراتورهای مخصوص و طراحی سایتهای معین برای راهنمایی هرچه بهتر افراد دارای معلولیت که با توجه به نوع معلولیت خود چگونه میتوانند از امکانات حمل و نقل عمومی استفاده کنند، از جمله اقدامات بسیار رایج در کشورهای توسعهیافته است. چند سال قبل فرودگاه شیکاگو در آمریکا به دلیل اینکه در برخی قسمتهای فرودگاه از راهنماهای بریل و اشاره برای معلولان استفاده نکرده بود مجبور به تحمل جزای نقدی از سوی دادگاههای مربوطه شد. حال آنکه سیستم حمل و نقل عمومی در ایران به هیچوجه مناسبسازی نشده است. بهطور مثال در مترو پاریس بخشی جدا برای ورود کالسکه و ویلچر در نظر گرفته شده است و برای نابینایان از سگهای راهنما استفاده میشود که آنها را به خوبی به مسیر واگنها هدایت میکند. یا اینکه میتوانند وسیلهای بسیار کوچک و ارزان را خریداری کنند که به آنها بعد از مشخص کردن مسیر دقیقاً میگوید از چه ایستگاهی و چگونه باید استفاده کنند. لازم به ذکر است چندی پیش در زمینه مناسبسازی شهر آکسفورد آمریکا نیز مقالهای در این هفتهنامه
نگاشته شده است.
اشتغال
اشتغال امروزه به راستی یکی از بزرگترین مشکلات جهانی است و تمام کشورها در این راستا همواره به اقدامات مختلفی در جهت رفع آن دست زدهاند. اعلامیه حقوق بشر در ماده ۲۳ خود اشتغال را یکی از بنیادیترین حقوق افراد بشر دانسته است. آمار بیکاری در میان نابینایان بسیار زیاد است. مشکلات فراروی افراد معلول، لزوماً ناشی از شرایط جسمی و ذهنی آنها نیست بلکه در اکثر موارد، این طرز تلقی غلط جامعه و سیاستگذار است که این افراد را از صحنه کار و فعالیت دور نگه میدارد. چه آنکه به گواه تحقیقاتی که در این حوزه در ایران صورت گرفته، هزاران معلول ایرانی برای گریز از بیکاری و مشکلات اقتصادی آن، با مشکلات بیشماری مواجهند. به این دلیل که با وجود تحولاتی که در سطح بینالمللی از لحاظ حقوقی و اجتماعی به وقوع پیوسته و دستاورد آن گرایش مثبت برای بهکارگیری معلولان است، هنوز هم محدوده دقیق حقوق قانونی این دسته از افراد در ابهام قرار دارد.
آمارهای رسمی، نرخ بیکاری نابینایان را ۴۰ درصد اعلام کرده است. به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت نرخ بیکاری معلولان در ایران چهار برابر نرخ بیکاری افراد عادی است، که از این میان ۸۰ درصد آنان در میان خانوادههای فقیر هستند. در میان شاغلان نیز شغلهای گوناگونی از جمله استاد دانشگاه، معلم، نماینده شورای شهر، کارمند و کارشناس دیده میشود اما متاسفانه تصور غالب این است که نابینا باید تلفنچی باشد و بیشترین شغل در میان نابینایان نیز همین است. متاسفانه به رغم وجود قوانین متعدد برای اشتغال نابینایان هنوز اکثر قریب به اتفاق آنان بیکار هستند که این خود نشاندهنده عدم کارایی قوانین است. شاید هم وجود فرهنگ تبعیضآمیز این علت را تقویت کند. نابینایانی که با وجود تمام گرفتاریهای موجود تحصیلات تکمیلی خود را به اتمام میرسانند در جستوجوی کار با موانع زیادی روبهرو خواهند شد. بارها پیش آمده که در فرصتهای استخدامی رزومه یک شخص نابینا تایید شده اما بعد از اینکه متوجه نابینایی شخص شدهاند، از استخدام او سر باز زدهاند شاید به این علت که تا زمانی که میشود از افراد سالم استفاده کرد با شرایط عالی چرا باید یک نابینا را به کار
گماشت؟ مگر یک نابینا میتواند این کارها را انجام دهد؟ احتمالاً تا اینجا هم که درس خوانده استادها به او نمره دادهاند اما واقعاً تفاوتی نمیکند که یک کارمند نابیناست، یا بینا چرا که تلاش کاری و تعهد به آن همچنین تخصص سه ضلع اصلی در استخدام هستند. به کار گرفتن یک نابینا که دارای مهارت و اخلاق کاری است بسیار بهتر است از به کار گرفتن افرادی که وجدان کاری را زیر پا گذاشته دست به اختلاس، رشوه و غیره میزنند، پریشانحالی در میان قوانین به این مشکل بسیار دامن زده است. از طرفی قانون جامع حمایت از افراد دارای معلولیت به استخدام سهدرصدی پای میفشارد از طرف دیگر در قوانین دیگری مانند مدیریت خدمات کشوری قانون انتخاب نمایندگان مجلس شرط داشتن سلامت قید شده است. شاید عدم سرمایهگذاری مناسب نیز این مشکل را تشدید میکند به این مفهوم که میبینیم همواره دیدهشده که کارآفرینان در کارگاههای خود بهطور مثال از زنان یا غیره استفاده کردهاند. انجام این کار در زمینه افراد دارای معلولیت نیز بسیار مناسب به نظر میرسد.
ازدواج
ازدواج یکی از پدیدههای است که در زندگی افراد دارای اهمیت است چرا که یک ازدواج مناسب میتواند موجبات آسایش خاطر، امنیت، پیشرفت و تعالی و کمال را فراهم کند. یکی دیگر از مشکلات نابینایان ازدواج است. همیشه این سوال مطرح بوده که افراد دارای معلولیت باید با اشخاص مانند خود ازدواج کنند یا خیر؟ در این میان ازدواج نابینا با نابینا یا کمبینا همواره موافقان و مخالفان زیادی داشته است. موافقان به این نکته اشاره میکنند که کسی که مانند آنها دارای اختلال بینایی است بهتر شرایط آنها را درک میکند. معمولاً افراد بینا که با نابینا و کمبینا ازدواج میکنند بعد از مدتی خسته شده و بهطور دائم بر سر شریک زندگی خود منت میگذارند و اساساً علت این ازدواج را باید در حس ترحم یا کسب پاداشهای معنوی دانست، اما مخالفان همواره میگویند ازدواج دو نفر با اختلال بینایی ضمن اینکه شرایط هم را بهتر درک میکنند، اما آفات زیادی به همراه دارد. اولاً در این صورت ضعف بینایی آنها دو برابر شده و برجستهتر خواهد شد و چنانچه یکی از زوجین بینا باشد میتواند این ضعف را بهتر پوشش دهد. در ثانی ازدواج دو نفر با مشکل بینایی احتمال
بروز این مشکل در فرزندان را افزایش میدهد تا آنجا که شاید از نظر ژنتیکی آنان را از این کار منع کند و اینکه فرزندان حاصل از این ازدواج فارغ از اینکه مشکل بینایی دارند یا ندارند در رشد و تربیت مشکلات زیادی را تجربه میکنند چرا که برخی از امور به بینایی نیاز دارد. در هر صورت ازدواج نابینایان نیز باید با سیاستگذاریهای مناسب و فرهنگسازی صحیح تا حدود زیادی مرتفع شود. شایسته است در این زمان با وجود تاکید مقام معظم رهبری در سیاستگذاریهای مربوط به تشکیل خانواده مقولهای را نیز به ازدواج افراد دارای معلولیت اختصاص دهند.
نگرش نابینایان نسبت به وضعیت خود
نابینایان خود نیز به راستی به تواناییهای خود آنچنان که باید و شاید باور ندارند و همواره فکر میکنند که دولت باید بار تمام مسائل آنها را به دوش بکشد. با دیدن کوچکترین ناملایمات از طرف دولت یا جامعه انزوا را در پیش میگیرند. در برخورد با افراد بسیاری این نکته را از آنان شنیدهام که نابینایان انسانهای متوقعی هستند. این شاید به وجود فرهنگ تبعیضآمیز افراد اجتماع برگردد، اما در واقع خیلی نمیتوان آن را بیپایه دانست. نابینایان نیز تصور میکنند چون مشکل بینایی دارند پس دولت باید کلاً تمامی خرج و مخارج آنها را بر عهده بگیرد. این به راستی نمیتواند عملی باشد هرچند که دولت مکلف است تا حمایتهای مالی لازم را از افراد دارای معلولیت فراهم آورد و در بسیاری از کشورهای توسعهیافته علاوه بر سیاستگذاری مناسب در زمینه اشتغال معلولان امکانات سختافزاری لازم را نیز در اختیار آنان قرار میدهند. در واقع بهتر است که کمکهای مالی نابینایان بیشتر به سمت مهارتآموزی آنان و جذب در بازار کار باشد تا کمکهای نقدی.
نتیجهگیری
برای رفع هر مشکل ابتدا باید آن را به خوبی شناخت، علل به وجود آمدن آن را بررسی و شرایط تخفیف و تشدید آن را نیز واکاوی کرد آن گاه است که راهکار نمایان میشود. در مورد نابینایان و رفع مشکلات آنان نیز باید در ابتدا به فرهنگسازی و اطلاعرسانی دست زد و باید به خانوادهها آموخت که در چه شرایطی ممکن است فرزند آنها دچار نابینایی شود؟ و در صورت بروز آن باید چگونه با فرزند خود برخورد کنند. بعد رسانهها هستند که میتوانند چراغ را در دست گرفته و جامعه را نسبت به این مساله آگاه سازند. دولت و مجلس محترم در تدوین هر برنامه و قانونی به این نکته نیز توجه داشته باشند که آیا افراد دارای معلولیت میتوانند از آن بهره ببرند و برای آنان مشکلی پیش نخواهد آمد؟ بهطور مثال اگر ما قانون جامع حمایت از افراد دارای معلولیت وضع میکنیم با دیگر قوانین دامنه اجرای آن را محدود نسازیم و برای اجرای دقیق آن همواره از ضمانت اجرایی دقیق استفاده کنیم. با انجام برخی اقدامات با صرف هزینههای کمتر میتوانیم بسیاری از مشکلات نابینایان را حل یا کمرنگ کنیم، از جمله با اختصاص دادن برنامه خاص در رسانه صدا و
سیما به افراد دارای معلولیت و رسانهها با در اختیار گذاشتن ستونهایی تحت عنوان دلنوشته، تجهیز کردن رایانهها در دانشگاهها به نرمافزارهای صوتی برای استفاده نابینایان از امکانات موجود یا قرار دادن فایلهای word txt html برای استفاده راحتتر نابینایان از منابع علمی و سرگرمی گامی در جهت توانمندی این افراد برداشت.
دیدگاه تان را بنویسید