گفتوگو با داود میرشکار مدیرکل دفتر زیستبومهای دریایی سازمان محیط زیست
مرگ ثروت ملی خزر
اگر روند تخریب دریای خزر ادامه داشته باشد، اثر سوء آن بر زندگی مردم محلی بیش از همه خواهد بود. جوامع صیادی از بین میرود و ظرفیتهای زیستی حتی در کشور ویران میشود. واقعیت این است که ما بیش از آن چیزی که باید، از ظرفیتهای زیستی خود استفاده کردهایم.
وضعیت آلودگی دریای خزر سالهاست که مساله دولتهاست. اگرچه هیچ دولتی به خودی خود کاری برای خزر نکرده و بحران روز به روز در حال وخیمتر شدن است، اقدام اخیر رئیسجمهور ایران (۲۶ شهریور / ۱۷ سپتامبر) که قانون «حفاظت از دریای خزر» را ابلاغ کرده است، امید را در دل دوستداران محیط زیست روشن کرده است. این قانون شامل ۲۹ ماده و ۵ پیوست، الحاقی به کنوانسیون چارچوب حفاظت از محیط زیست دریایی دریای خزر است. هدف از تصویب این قانون از میان بردن آلودگی محیط زیست دریایی ناشی از منابع و فعالیتهای مستقر در خشکی است تا محیط زیست دریایی پهنه آبی خزر از لحاظ زیستمحیطی سالم و حفظ شود.
محیط زیست دریا به خصوص در شهرهای شمالی ایران به دلیل تجمع شهری و تراکم بالای جمعیتی روز به روز در معرض تخریب و آلودگی است. شهرهای شمالی ایران به دلیل تراکم بالای جمعیت و البته به دلیل اینکه سالانه جمعیتی چندمیلیونی به عنوان گردشگر را به خود میبیند، با انبوهی از زباله، آلودگی و تخریب به خاطر توسعه زیرساختها مواجه است. کمبود زمین در شمال ایران البته خود مزید بر علت شده تا انواع آلایندهها به سمت رودخانهها و البته دریا هدایت شود. ورود زبالههای عفونی در کنار پسابهای شهری و فاضلاب بسیار به دریای خزر باعث شده هشدار وضعیت قرمز حالا از سوی یکی از نمایندگان مجلس به صدا درآید. البته پیش از این بسیاری از کارشناسان محیط زیست از وضعیت اسفبار محیط زیست دریا ابراز نگرانی کردهاند و تاکید دارند که آلودگی میکروبی و نفتی و صنعتی بیش از آلایندههای عفونی است و اساس خطر آنها به دلیل وضعیت بینالمللی آن مخاطرهآمیزتر و مخربتر است. با این حال داود میرشکار، مدیرکل دفتر زیستبومهای دریایی سازمان حفاظت محیط زیست کشور در گفتوگو با «تجارت فردا» مساله آلودگی در خزر را فراتر از این حرفها میداند و معتقد است در صورت تداوم روند
موجود خزر مانند بسیاری از مناطق آلوده دنیا دچار مرگ اکوسیستمی خواهد شد و اگر این وضعیت در خزر به وجود آید وضعیت اقتصادی و ساخت اجتماعی مانند جوامع صیادی و کسب و کار مردم دچار خسران جبرانناپذیر میشود. البته او تاکید دارد، اختلال در سلامت آب دریا میتواند تنوع زیستی را که سرمایه و ثروت ملی هر کشوری است برای همیشه به تاراج ببرد. گفتوگو با این متخصص تنوع زیستی دریا را بخوانید.
تنوع زیستی دریا ثروت محسوب میشود اما این ثروت خدادادی با تشدید آلایندگی در رودخانهها و دریاها به خصوص در دریای خزر به شکل ناگواری در حال از بین رفتن است. چطور کسی متوجه این ثروت عظیم و سرمایه ملی نیست؟ آیا سازمان محیط زیست تلاش داشته چنین وضعیتی را یک بار برای همیشه پایان دهد؟
من یک مثال خیلی ساده میزنم. اگر یک حیوان اهلی یا خانگی را در خانه نگه میداریم، آیا برای ما سرمایه محسوب میشود یا نه؟ این حیوان کارکرد اکولوژیک ندارد و به عنوان یک همدم یا برطرفکننده نیاز از آن حمایت میکنیم. مثلاً انسانیت را در شما تقویت میکند. من و شما هم در کره زمین زندگی میکنیم. هر موجودی نقشی اکولوژیک برای خود ایفا میکند و هر موجود وظیفهای دارد و اگر تعداد گونهای افزایش یا کاهش یابد مطمئناً مشکلاتی برای اجتماع آنها و گونههای پیرامون به وجود میآید و هر کدام بر دیگری تاثیر میگذارند. اکوسیستم به طور کلی باعث میشود یک موجود در هرم غذایی تعریف شود و با این اختلال ایجادشده کنترل جمعیت بر هم میخورد و آن نقش تکمیلگری زنجیره غذایی در هستی دچار دگرگونی میشود. در حقیقت گونهها برای یکدیگر سرمایه هستند
و اگر یکی از گونهها افزایش تعداد پیدا کند، نوعی اختلال در ساخت اکوسیستم ایجاد میکند. اگر هر کدام در جای خود نباشند تعادل زیستی بر هم میخورد چرا که ظرفیت زیستی در اکوسیستم محدود است. دریا پر از فیتوپلنگتون و ریزموجودهاست، وقتی دریا دچار آلودگی میشود، این مواد مغذی آرامآرام آسیب میبینند و به نوعی ظرفیت از بین میرود و گونههای مورد استفاده ما هم از بین میرود. شما در نظر بگیرید انسانها بیشترین انتفاع را از این زنجیره غذایی میبرند. من هم مثل شما بر این باورم که اکوسیستم به طور کلی ثروت ملی است و برای مدیریت این ثروت نیاز است، سرمایهگذاری مناسبی صورت بگیرد.
به نظر میرسد با روشی که ما در شهرهای شمالی در پیش گرفتهایم، در نهایت محیط زیست دریا و به قول شما تمام اکوسیستم پیرامون از بین میرود چون چرخه اکولوژیک به هم میخورد. آن وقت سرنوشت انسانها چیست؟
واقعیت این است که دریا برای مردم و مقامات ناملموس است و اساساً درک درستی از حیات دریا ندارند.
در نظر بگیرید وقتی سوخت فسیلی زیاد میشود گرما تولید میشود. گاز دیاکسید کربن پراکنده میشود و همین گرمای زیاد که این روزها شاهد آن هستیم، چرخه را بر هم میزند. در سالهای گذشته شهرهای گرم و مرطوب در ایران اینقدر گرم نبودند و با یک کولر آبی هم خنک میشدند ولی الان به دلیل افزایش سوخت فسیلی، درجه حرارت کره زمین و بالطبع دما در منطقه ما هم افزایش یافته و همین باعث شده روند نزولی حیات و سیر صعودی مصرف بالا برود. وقتی تولید دیاکسید کربن بالا میرود، بیش از 70 درصد گرمای آن جذب اقیانوسها و آبها میشود. این دیاکسید کربن بیشترین تاثیر را بر گرمایش زمین و وضعیت آبها دارد. جوامع محلی رزق و روزی خود را از دریا میگیرند و این روند بر زندگی آنها اثر زیادی دارد. وقتی گرما زیستگاههای دریایی را تخریب میکند، دوره لاروی (نوزادی) گونهها دچار برهمخوردگی میشود و امنیت آنها از بین میرود. این نوزادگاههای حساس، که هم تولید بالایی دارند و هم فضایی برای تغذیه گونههای دیگر و هم بستری امن برای تولید نسل بعدی گونه هستند با این تغییرات در دسترس شکارچیان و صیادان قرار میگیرد و بیشک ما آنها را از دست میدهیم. برای نمونه
آبسنگهای مرجانی در خلیج فارس از این دسته است که با گرم شدن زمین و اسیدی شدن اقیانوسها خسران آن به مردم و صیادان هم وارد شد.
با این وضعیت باید نگران وضعیت اشتغال و کسب و کار مردم محلی در شهرهای شمالی و حتی صیادان در دریاهای جنوب باشیم.
بله، تا چند سال آینده اگر روند تخریب دریای خزر ادامه داشته باشد، اثر سوء آن بر زندگی مردم محلی بیش از همه خواهد بود. جوامع صیادی از بین میرود و ظرفیتهای زیستی حتی در کشور ویران میشود. واقعیت این است که ما بیش از آن چیزی که باید، از ظرفیتهای زیستی خود استفاده کردهایم. یعنی آنها را تخریب کردهایم. حالا هم جیب همه خالی است و باید قرض بگیریم. در فرآیندهای اکوسیستمی قرض گرفتن یعنی از بین بردن سهم آیندگان در طبیعت و ما داریم حقوق آیندگان را تخریب میکنیم و سهم آنها از آینده را از بین میبریم. صیاد وقتی به دریا میرود، میبیند در تورش هیچچیز نیست و مجبور است از ابزاری استفاده کند که نامتعارف است و این باز فشار مضاعفی به محیط زیست وارد میکند. به صورت بالفعل سعی میکند گونههای مولد را صید کند و منابع را از بین میبرد و زادآوری را در دریا متوقف میکند و منابع هر روز کاهش شدید دارد و نسل آنها برای همیشه از بین میرود. این یک شعار نیست بلکه حقیقت است.
برای مثال در شرایطی که توصیف کردهاید، وضعیت خزر با میزان آلایندگی صنعتی، نفتی، شهری، باکتریایی و حالا هم آلودگی عفونی اوضاع را وخیمتر کرده است؟
در دریای خزر همین اتفاق دارد میافتد. در رودخانههای ما پسابهای خانگی و کشاورزی ریخته میشود. پسابهای شهری همه اینها را دربر میگیرد و فاضلاب صنعتی و نفتی کشورهای همسایه را هم باید به آن اضافه کرد. همه اینها را دربر میگیرد و در آبراههها پسابهای مختلف مشکلاتی را وارد میکند و زیستگاه تخریب میشود. من از منظر اکوسیستمی بحث میکنم و معتقدم اکوسیستم یعنی همه چیز و این شامل اقتصاد، سیاست و محیط زیست میشود. اکوسیستم دریایی با توجه به کیفیت آبی که از سرچشمههای آلوده به آن وارد میشود، طوری عمل میکند و به نوعی قابلیت خودپالایی خود را از دست میدهد یا مجبور است، ترکیب گونهای خود را طوری طراحی کند که با آلایندهها سازگاری ایجاد کند و متاسفانه آلودگی را جذب میکند و این گونهها دیگر آن گونههای قدیم نیستند و میتوانند مخاطرات بیشتری برای پیرامون ایجاد کنند و این گونهها که شرایط سخت محیطی را تحمل میکنند، در نهایت ضربه هولناکی به ثروت محیط
زیستی ما وارد میکنند. در نظر بگیرید تنوع گونهای در کشور ما تغییر پیدا میکند و عمدتاً گونههایی که در شرایط سخت آداپته میشوند، اغلب مضر هستند و تولید سم میکنند و آبزیان به عنوان خوراک نمیتوانند از آنها استفاده کنند و چرخه اقتصاد مردم دچار بحران میشود. تولیدات کم میشود و منابع اصلی کاهش پیدا میکند و صیاد از دریا به ساحل میآید و گلوگاههای مولد را در رودخانهها و مصبها صید میکند و تخمریزی گونهها از بین میرود و در نهایت آن هم تمام میشود و آسیبهای اجتماعی دامنگیر جوامع محلی
میشود.
آلودگی بیمارستانی که به عنوان آلودگی عفونی شناخته میشود، اخیراً در شمال ایران مسالهساز شده است. آیا آلودگیهای میکروبی و عفونی میتواند وضعیت انسان و محیط زیست را با هم درگیر کند؟
وقتی محیطی آلوده میشود، اولین ضربه به انسان وارد میشود و چرخه اکولوژی تخریب میشود. آلایندههای عفونی کیفیت آب را آلوده میکند و کیفیت محیط زندگی که بد باشد گونههای ضعیف زودتر از بین میروند و زندگی انسان هم تهدید میشود. اگر آلودگی از حد مجاز بالاتر برود در بدن آبزیان نیز دیده میشود. آلایندهها جمیعت ما را تحت تاثیر خود قرار میدهد. یکی از مواردی که در شمال دریای خزر مشهود است، آلودگی ویروسی منتقلشده از سگهای هار و گرگهای آلوده به فوکهای خزری است. یکی از تهدیدهای جدی جمعیت فوکهای خزری همین بیماری خطرناک است. فوکها وقتی برای زاد و ولد روی یخها به شمال میروند، مورد حمله سگسانان قرار میگیرند و بر جمعیت فوکها اثرگذار است. آلودگی ویروسی به نام «دیستمپر» و آنفلوآنزا در فوکها در قزاقستان مشهود بوده و باعث مرگ و میر شدیدی شده است. یک معضل دیگر وقتی گرمایش زمین اتفاق میافتد، برای گونههایی مانند
فوکها به وجود میآید که زاد و ولد آنها را روی یخها در قطب شمال دچار تغییر میکند. محدوده زیستی آنها کم میشود و تجمع آنها با کم شدن وسعت یخها سبب انتقال آلودگی به آنها میشود. در سال 2000 تعداد زیاد مرگ و میر فوکها باعث مطالعهای شد که نشان میدهد 20 هزار فوک خزری در قزاقستان از دست رفت. رئیس وقت کمیته کنترل محیط زیست قزاقستان آقای تیمور خائف در آماری اعلام کرد 35 درصد فوکهای خزری آلوده به بیماری ویروسی هستند و او میگوید این بیماری به دلیل ضعف سیستم بدن فوکها به خاطر آلودگی وارده به آب دریای خزر ایجاد شده است.
شما به عنوان یک متخصص اکوسیستم را چطور تعریف میکنید؟ اکوسیستمی که شامل همه چیز از جمله انسان، محیط پیرامون و حتی سازههای انسانی و طبیعت وحش میشود. آیا اکوسیستم دریایی در ایران آنقدر آسیبدیده که بتوان در آینده نگران زیستن و ادامه حیات در آن بود؟
اکوسیستم با محوریت دریا تعریف مشخصی ندارد. نمیتوان دریا را از جنگل و خشکی و بقیه دنیا جدا کرد. اکوسیستم کره زمین همه پشتیبان هم هستند. اگر اتفاقی در خشکی بیفتد با یک بازه زمانی اثرش در زمین و دریا رخ میدهد. سموم واردشده از طریق کشاورزی در زمین اثرات سوء آن هزاران کیلومتر آنطرفتر بر دریا و زمین خود را نشان میدهد. لذا اکوسیستم کره زمین از هم جدا نیست و سمپاشی که در برخی مناطق میشود و آلودگیهای بیمارستانی و غیربیمارستانی، صنعتی، نفتی و... که به آبها وارد میشود، همه در سطحی پراکنده میشود. برای نمونه تولید گیاهی اگر صدها کیلومتر آنطرفتر از آلایندگی، آنالیز و بررسی آزمایشگاهی شود، آمار و ارقام آن شما را شگفتزده خواهد کرد. این موضوع در پنگوئنهای قطب آزمایش شده است و نتایج آن ویرانگر است. در آزمایشی که روی پنگوئنها در قطب انجام شده
مشاهده شده است که واقعاً بعضی از این آلایندهها با اینکه خیلی دورتر از آنجا منتشر شده، با حجم و میزان گسترده و بالاتر از حد استاندارد در بدن آنها موجود است در حالی که این منطقه خارج از محدودههای صنعتی و شهری و دور از زوائد زندگی انسانی است. این چرخه با آب و خشکی دقیقاً در ارتباط است و اگر صدها کیلومتر دورتر آلایندهای وارد آب شود، اثرات سوء آن در سطح وسیعی بروز پیدا میکند. بنابراین در شمال ایران اگر آلایندهای در دریا زیاد شود و بخشی از زندگی مردم شمال را مختل کند حتماً اثرات آن بر زندگی بقیه مردم مشهود خواهد بود و به زودی وضعیت آلودگی در شمال مثل غدههای سرطانی در سایر مناطق کشور مشاهده خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید