تاریخ انتشار:
جامعه ایرانی در هفتهای که گذشت
کارآگاهبازیهای مشایی و سرباز هخامنشی
موسویبجنوردی: در انتساب برخی جملات درباره زنان به علی(ع)، تردید وجود دارد
در حالی که هنوز بسیاری از دوستداران فرهنگ ایران از فقدان مجدد یکی از آثار مهم تاریخ ایران سر افسوس تکان میدهند، هفته گذشته اسفندیار رحیممشایی روایتی عجیب از این ماجرا را با افکار عمومی در میان گذاشت.
در حالی که هنوز بسیاری از دوستداران فرهنگ ایران از فقدان مجدد یکی از آثار مهم تاریخ ایران سر افسوس تکان میدهند، هفته گذشته اسفندیار رحیممشایی روایتی عجیب از این ماجرا را با افکار عمومی در میان گذاشت. مشاور رئیسجمهور در حاشیه نمایشگاه جلوههای جاودانگی با اشاره به ماجرای بازگرداندن سر سرباز هخامنشی که قریب به 40 سال پیش از کشور به طور غیرقانونی خارج شده بود، گفت: «... من در دوران ریاست سازمان میراث فرهنگی مطلع شدم سر این سرباز هخامنشی در یک حراجی به حراج گذاشته خواهد شد که شخصاً پیگیر استرداد آن به کشور شدم... ما از خرید اشیای قاچاق به دلیل اینکه به شیب خروج آن کمک میکند استقبال نمیکنیم... ما حاضر بودیم اشیای تاریخی کشور را با پرداخت چندین برابر هزینههای پیگیری حقوقی به کشور بازگردانیم، اما این اشیا را از حراجیها با وجود نصف شدن هزینهها نسبت به پیگیری قانونی در سطح بینالملل، خریداری نکنیم... پس از پیگیریها متوجه شدیم سر این سرباز در اختیار یک خانم میانسال فرانسوی بود که قصد فروش این شیء گرانبها را در حراجی لندن داشت. به لحاظ قانونی و حقوقی راهی برای بازگرداندن سر این سرباز نداشتیم... ما استثنائاً
در این مورد مجبور شدیم این شیء را خریداری کنیم، چراکه نخست شیء در لندن نگهداری میشد و طبق قانون انگلستان، دادگاه لندن به علت اینکه این شیء در اختیار افراد فرانسوی بود، امکان بازگرداندن آن از طریق طی مراحل قانونی ممکن نبود. با کمک حقوقدانان کشور متوجه شدیم طبق قانون فرانسه اگر یک شیء 30 سال در مالکیت فردی باشد و در آن 30 سال ادعایی از طرف مالک اصلی مطرح نشود آن فرد به لحاظ قانونی و حقوقی مالک آن میشود. ما در نهایت متوجه شدیم از لحاظ حقوقی هیچ راهی برای بازگرداندن سر سرباز هخامنشی وجود ندارد و به ناچار شخصاً برای بازگرداندن سر سرباز هخامنشی عازم پاریس شدم و به یاد دارم زن میانسال فرانسوی که سر سرباز هخامنشی را از طرف همسرش به ارث برده بود، دارای دو پسر بود که آنها به هیچ عنوان اجازه مذاکره مستقیم با مادرشان را نمیدادند و خودشان با ما صحبت میکردند. آنها میدانستند ما میتوانستیم مادر آنها را با مبالغ کمتر نیز راضی کنیم، اما در نهایت ما به آنها تا 500 هزار پوند پیشنهاد دادیم. تشخیص روانشناختی من این بود که در مقابل بیشتر کردن مبلغ پیشنهادی خودمان کوتاه نیاییم... آنها این پیشنهاد را قبول نکرده و پیشنهاد 900
هزار پوندی را مطرح کردند و ما حاضر به قبول این مبلغ نشدیم چرا که میدانستیم به محض قبول این مبلغ، آنها دوباره خواستار پول بیشتر از ما خواهند بود که در نهایت صحبتهای ما با آنان به نتیجه نرسید... ما به روشهای دیپلماسی-پارتیزانی- فرهنگی متوسل شدیم و در روز حراج به کمک سفارت و دوستان خود در فرانسه فضایی فرهنگی و تبلیغی درست کردیم که این شیء متعلق به ایران است و در همین راستا بیانیههایی منتشر کردیم. ما در آنجا جوسازی کردیم که حراج آثار باستانی ایران درست و منطقی نیست و این پایمال کردن حقوق یک ملت است و ایرانیان نیز نسبت به حراج سر این سرباز هخامنشی بسیار حساس هستند... به لطف خدا و دعای مردم در زمان حراج و پس از مقدمات اولیه، حراجی با پایه مبلغ 500 هزار پوندی شروع به کار کرد که این دقیقاً همان مبلغ پیشنهادی ما به مالک فرانسوی بود. بسیار جالب بود که کسی این مبلغ پیشنهادی حراجی را قبول نکرد، اما پس از پایان حراجی بدون مشخص شدن نام خریدار اعلام کردند سر این سرباز به مبلغ یک میلیون پوند فروخته شده است. طرح ما در قبل از حراجی اثرگذار بود و کسی نتوانست آشکارا اعلام کند خریدار سر سرباز هخامنشی بوده است.» قضاوت با
خود خوانندگان، ما که در نیافتیم کجای این ماجرا قابل ستایش است که رئیس اسبق میراث فرهنگی به تعریف با آبوتاب آن در جمع رسانهها پرداخته است.
نامه دختر افتخاری به عزتالله انتظامیپس از انتشار تصویر بهتزده آقای بازیگر در میان مشایی و احمدینژاد در وزارت کشور، نامه عزتالله انتظامی به ملت که در آن ماجرای دعوت وی توسط مشایی برای پیگیری تاسیس یک موسسه فرهنگی و سر درآوردن این بازیگر در ستاد انتخابات کشور بیان شده، هفته گذشته فرزند علیرضا افتخاری در نامهای به تشابه این رویداد با اتفاقی که برای پدرش افتاد اشاره کرد. به گزارش فارس «آوا افتخاری» در بخشی از نامه خود خطاب به انتظامی آورده است: «نامه گلایهآمیزتان را نسبت به بیتوجهی به شخصیت تاریخی حضرتعالی خواندم و متوجه شدم سیاسیون چطور شما را به بیراهه کشاندند و میخواستند از شخصیت شما در وزارتکشور بهره دیگری ببرند؛ آن هم در مقابل مردمی بیدار و ارزشمند. استاد؛ پدر من -علیرضا افتخاری- هم فریب این بازیها را خورد و ندانسته در مراسمی شرکت کرد که از پیش طراحی شده بود. زمانی پدرم متوجه شد که دیگر دیر شده بود و زندگی ما متزلزل؛ نه بهتر است بگویم مضمحل. مادرم از یک طرف، من و خواهرانم از یک طرف و پدرم که چه عذابی که نکشید. بگذریم که چه شد، همه خانواده من مورد جفا قرار گرفتند؛ به جرمی که خودمان هم هنوز نمیدانیم... پدر من از سر سادگی نتوانست دفاعیهای بنویسید. اصلاً مگر میشد که از خود دفاع کند؛ وقتی که همه شروع به هجمه کرده بودند و ما تنها بودیم. مردم عزیر ما حالا بهتر میدانند چهار سال پیش شرکت پدرم در مراسم شهدای خبرنگار و رویارویی با آن مرد سیاسی (احمدینژاد)، از قبل طراحی شده بود... خوشحالم از اینکه ابرمرد هنرمندی چون شما گلایهای مرقوم فرموده که گویی از زبان شاگردش علیرضا افتخاری قلمی شده است. بدانید حرفهای گلایهآمیز شما، حرفهای پدر من و همه کسانی است که از هنرشان بهرهبرداری شده است.»
در انتساب برخی جملات درباره زنان به امام علی(ع)، تردید وجود دارد
به مناسبت میلاد مولیالمتقین سایت جماران گفتوگویی با آیتالله سیدمحمد موسویبجنوردی انجام داده است. در این گفتوگو به برخی نقلقولهای منتسب امیرمومنان درباره زنان پرداخته شده است. این استاد مبرز حوزه تاکید میکند: «... در هیچ کجا دیده نشده است که ایشان در حکومت خود، تفاوتی میان زن و مرد قائل شده باشند. اساس امیرالمومنین(ع)، عدالت بود... عملاً در سیره حضرت علی(ع)، هرگز این معنا مشاهده نمیشود که زن، موجود شماره دوم یا جنس دوم است. علاوه بر آن در قرآن که فوق همهچیز است، گفته شده است «لقَدْ خلقنا الانسنَ فی أحْسن تَقْویم»... مرحوم شریف رضی نهجالبلاغه را جمعآوری کرد و به حضرت امیر(ع) نسبت داد و بعضی از آنها برای ما قطعی نیست لذا فقها هیچ وقت در فتوا دادن به نهجالبلاغه استناد نمیکنند. در میان فقها اصطلاحی وجود دارد تحتعنوان «ادله حجیت خبر واحد» که یعنی روایاتی که ظنیالصدور است با ادله حجیت خبر واحد، فقها به آن عمل میکنند و فتوا میدهند اما هیچوقت نهجالبلاغه را مدرک فتوا قرار نمیدهند زیرا ادله حجیت خبر واحد نمیتواند با نهجالبلاغه منطبق شود. علاوه بر آن با شناختی که از مولا امیرالمومنین(ع) وجود دارد به عنوان مجسمه عدل، انسانیت و شرف، بعضی الفاظ موجود در نهجالبلاغه با تفکر ایشان سازگار نیست و واقعاً نمیتوان گفت این کلام حضرت است که بگویند زنان ناقصالعقل و دین هستند. این سبک کلام حضرت نیست. کلام امیرالمومنین(ع)، فوق کلام بشر و دون کلام خالق است. نمیتوان پذیرفت این الفاظ از مولا علی(ع) باشد که معدن و مظهر همه کمالات است. شریف رضی، انسان بزرگی است که این متون را مشاهده و جمعآوری کرده و به حضرت نسبت داده است اما این متون، «قطعیالصدور» نیستند و نمیتوان به طور قطع گفت همه متن موجود از امیرالمومنین(ع) صادر شده است. در بعضی از آنها که با شخصیت و حقیقت مولا قابل جمع نیست، تردید میشود و در این مساله که زنها ناقصالعقل و ایمان هستند، تردید وجود دارد که کلام حضرت باشد یا خیر، اما دید خود حضرت علی (ع) نسبت به زن و مرد، مساوی است.» او در پاسخ به این امر که چرا تاکنون نهجالبلاغه تنقیح نشده است، پاسخ میدهد: «خود من هم تعجب میکنم. البته چون این متون به حضرت نسبت داده شده است، کسی جرات نمیکند وارد این میدان شود وگرنه داخل شدن در این عرصه، خدمتی به مذهب تشیع و به مولا امیرالمومنین است که مظهر عدالت و حقیقت هستند. برداشت من عدم جرات است که کسی وارد شود و کنکاش کند که کدام سخن، متعلق به حضرت است و کدام نیست.»
حمله سیمرغ به فردوسی
در حالی که هنوز هفتهای از روز بزرگداشت فردوسی نگذشته است، خبر میرسد، یکی از یادبودهای او در معرض تهدید قرار گرفته است. به گزارش بهار حریم فردوسی با سیمرغ دچار مشکل میشود؛ به طوری که ساختمان سیمرغ که در ضلع جنوبشرقی میدان فردوسی است، به دلیل ارتفاع نامناسبی که دارد به حریم میدان و مجسمه فردوسی آسیب زده است. حتی در بنای این ساختمان، رنگ سربی که رنگی منفور در شاهنامه محسوب میشود، استفاده شده است. به همین دلیل هم، عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران خواستار ارائه گزارش عملکردی از اجرای سند مربوط به ساماندهی خیابان و میدان فردوسی تهران شد. احمد مسجدجامعی در اینباره تصریح میکند: «... در جریان هزار و صدمین سال تولد فردوسی، با همکاری یونسکو، سندی تهیه شد تا از مجسمه فردوسی که در سال 1338 ساخته شده، حفاظت شود. همچنین تدابیری اتخاذ شود که خلق آثاری هنری با محوریت شاهنامه و فردوسی صورت گیرد... حالا اتفاقی که افتاده این است که درست بعد از تنظیم این سند، ساختمانی در حریم میدان در حال ساخته شدن است که ارتفاع این برج و طراحی آن هیچ نسبتی با میدان فردوسی ندارد. ولی از قضا اسم زیبای سیمرغ را به همراه دارد... متاسفانه بخشهایی از این سند بر زمین مانده است که باید یادآوری شود؛ مثلاً قرار بود از این مجسمه حفاظت شود. آن هم به اینگونه که اصلش بازسازی و به مکانی امن منتقل شود و بدل مجسمه اصلی که در حال حاضر در میدان فردوسی است، نصب شود.» به این ترتیب، شهرداری باید درباره اجرای سایر مفاد این سند نیز به شورای شهر گزارشی ارائه کند.
امیدواریم در روزهای آتی شاهد آن نباشیم که سایه سیمرغ روزگار فردوسی را سیاه کرده باشد.
دیدگاه تان را بنویسید