تاریخ انتشار:
درباره استاد جنجالی دانشگاه تهران
نوبت به زیباکلام هم رسید
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران که لحظهای آرام و قرار ندارد، به اتهام موارد درج شده در نامه به حسین شریعتمداری به دادستانی احضار شد
«آنکه دائم هوس سوختن ما میکرد/ کاش میآمد و امروز تماشا میکرد. برای خیلیها من شده بودم معما! همواره این پرسش از من میشد که چرا با من کاری ندارند؟ امیدوارم امروز پاسخشان را گرفته باشند.» این استاتوسی بود که صادق زیباکلام در روز 16 بهمنماه که با قرار کفالت 50 میلیون تومانی آزاد شده بود در صفحه فیسبوک خود نوشت.
در هفتههای گذشته استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران که لحظهای آرام و قرار ندارد، به اتهام موارد درج شده در نامه به حسین شریعتمداری به دادستانی احضار شد. برخلاف تصور، شاکی مدیر مسوول روزنامه کیهان نبود، بلکه دادستانی در مقام مدعیالعموم ظاهر شده و از صادق زیباکلاممنفرد که با کد 946 پرونده وی در کمیته ضدخرابکاری ساواک بایگانی شده بود به جرم انتقاد به نحوه دادرسی متهمان پرونده معروف به اختلاس سه هزار میلیارد تومانی و طرح این مساله که انرژی هستهای به درد کشور نمیخورد؛ شکایت کرد. داستان نامهنگاری صادق زیباکلام با حسین شریعتمداری به نخستین روزهای بهمنماه برمیگردد. استاد 65سالهای که این روزها به مشهورترین استاد علوم سیاسی کشور بدل شده است، در نامهای به مدیرمسوول روزنامه کیهان از وی خواست تا به این سوال پاسخ دهد که انرژی هستهای چه کمکی به پیشرفت و رشد و توسعه اقتصادی ما کرده است؟ البته این سوال زیباکلام از سوی مخاطب نامه بیپاسخ نماند. شریعتمداری در مطلبی مفصل در روزنامه کیهان زیباکلام را خطاب قرار داد و نوشت: «اگر مثلاً همین آمریکاییها گفتند آقای زیباکلام و بقیه ملت ایران نباید نفس بکشند چون باعث آلودگی
هوا و تولید دیاکسید کربن میشوند! یعنی آقای زیباکلام و بقیه ملت ایران باید نفس نکشند.»نگارش این نامه زمینهای را فراهم کرد تا زیباکلام نامه دوم خود را هم بنویسد. او در نامه دوم بار دیگر به صورت مستند به پایین بودن سرانه بهداشت اشاره کرده و وضعیت محیط زیست و تعلیم و تربیت را به مراتب تاسفبار میداند و تصریح میکند کشور ما هیچ نفعی از هستهای شدن نمیبرد. البته نامه او تنها به این موارد خلاصه نمیشود. وی با نمایشی خواندن محاکمه مهآفرید خسروی از وی دفاع کرده و آن را اقدامی در جهت اقناع افکار عمومی دانسته و دفاع از بیگناهی متهمان پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی را یکی از افتخارات زندگی خود ذکر میکند که کوچکترین شبههای در درستی آن ندارد.
بهای هستهای شدن
این اولین بار نبود که استاد دانشگاه تهران از رویکرد هستهای کشور انتقاد میکرد. او در سالهایی که برخی از منتقدان سکوت کرده بودند، تداوم این رویکرد را به نفع کشور نمیدانست. وی در بسیاری از مصاحبهها و سخنرانیهای خود به این مساله اشاره میکرد که ایران نباید هزینه سنگین مادی و سیاسی را برای برخورداری از انرژی هستهای پرداخت کند. بیان همین سخنان کافی بود تا بارها او را بیغیرت بخوانند همچنان که حسین شریعتمداری در پاسخ خود از وی میپرسد که غیرت وی کجا رفته و چرا در خط آمریکاییها حرکت میکند! با این حال نویسنده کتاب سنت و مدرنیته ذرهای از مواضع خود عقبنشینی نکرده و بار دیگر بر مواضع خود پافشاری میکند. او تمام افراد معتقد به تداوم فعالیت هستهای کشور را به مناظره دعوت میکند. زمانی که بسیاری از تندروها در سوگ توافقنامه ژنو مویه میکردند و آن را تاسفبارتر از قرارداد ترکمانچای میدانستند، صادق زیباکلام آنها را دعوت به مناظره کرد و در لابهلای سخنان خود مرتب به این مساله اشاره میکرد که موافقت یا مخالفت آمریکا با فعالیت هستهای ایران برای وی فاقد اهمیت است همچنان که در مقالهای تعطیلی بیش از نیمی از واحدهای
تولیدی در کشور را نتیجه بدون تردید فعالیت هستهای کشور دانسته بود.
اظهارات جنجالی
صادق زیباکلام را بحق باید از استادانی دانست که توانسته است به صورتی مباحث سیاسی و آکادمیک را پاپ کرده و در اختیار جامعه قرار دهد. شاید همین امر سبب شده باشد که از مطالب وی در نشریات گرفته تا مناظرههای وی در تلویزیون، مورد اقبال عامه قرار گرفته و به یکی از چهرههای رسانهای مشهور کشور به ویژه در طبقه متوسط بدل شود. با این حال همین اظهارنظرهای مکرر، از سوی بسیاری از تحلیلگران و استادان دانشگاه نشانهای از عمق کم تحلیلهای او و دلیلی بر غیرآکادمیک بودن مشی زیباکلام به شمار رفته است. با همه این احوال اظهارات جنجالی صادق زیباکلام در سالهای اخیر بسیاری را به تعجب واداشته است. به نظر میرسد در منش این استاد دانشگاه تقیه جایگاهی ندارد. وی بارها به صراحت از آمریکاستیزی برائت جسته و در سخنرانیهای خود به این مساله اشاره میکند که آمریکاستیزی به هویت ایران تبدیل شده و با وجود آنکه آمریکاستیزی لطمات بسیار زیادی به کشور وارد کرده اما مسوولان حاضر به کنار گذاشتن آن نیستند.
سخن آخر
صادق زیباکلام از جمله تحلیلگرانی است که رسانه و ظرفیتهای آن را میشناسد و زیرکانه از آن بهره میبرد. به عبارت دیگر مصاحبههای وی تیترخور بوده و برای سایتهاکلیک میآورد. پدر سارا، مریم و لیلا در سال ۱۳۲۷ در جنوب خیابان ری در خانوادهای تاجر و سیاسی متولد شد. پدر وی مغازهای در خیابان قزوین داشت و از طرفداران محمد مصدق به شمار میرفت و همان زمان با حزب زحمتکشان به رهبری مظفر بقایی ارتباط داشت. صادق پس از اخذ دیپلم دبیرستان در سال ۱۳۴۵ در کنکور دانشگاه تهران پذیرفته میشود اما پدرش با تحصیل او در ایران مخالفت کرده او را روانه اتریش میکند تا او را از درگیریهای سیاسی دانشگاه تهران دور نگه دارد. در اتریش تحت تاثیر تفکرات مارکسیستی قرار میگیرد و تحصیل خود را در اتریش نیمهتمام گذاشته و به توصیه پدر در خرداد ۱۳۴۶ به انگلستان میرود. بعد از طی دوره دوساله کالج، او به پلیتکنیک شهر هدرزفیلد در شمال انگلستان رفته و وارد رشته مهندسی شیمی میشود. صادق بعد از اتمام دوره کارشناسی در سال ۱۳۵۰ وارد دوره کارشناسی ارشد و سپس دکترای مهندسی شیمی در دانشگاه برادفورد میشود. در تابستان ۱۳۵۳ موقع بازگشت به ایران توسط ساواک
دستگیر و به اتهام خرابکاری علیه حکومت و تبلیغ برای سازمان مجاهدین خلق به سه سال زندان محکوم شد. زیباکلام در شهریور ۱۳۵۵ پس از دو سال و یک ماه حبس از زندان آزاد میشود. پس از آزادی، حکومت مانع بازگشت او به انگلستان و ادامه دوره دکترای او میشود، همین اقدام موجب میشود تا وی در ایران مانده و به عنوان مربی در دانشکده فنی دانشگاه تهران استخدام شود. در سال ۱۳۶۳ برای ادامه تحصیل به انگلستان بازمیگردد. او در دانشکده صلحشناسی دانشگاه برادفورد کارشناسی ارشد و دکترای علوم سیاسی خود را میگیرد. موضوع پایاننامه دکترای او انقلاب اسلامی ایران بوده است. زیباکلام در سال ۱۳۶۹ به ایران بازگشته و پس از دو سال وارد گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران میشود. انتشار کتاب بحثبرانگیز سنت و مدرنیته به قلم او پس از دوم خرداد 1376، زیباکلام را به طبقه جوان شناساند. وی در زندگی شخصی خود نیز روادارانه عمل میکند همچنان که وقتی دخترش سارا پسر احمد توکلی را برای خواستگاری معرفی کرد به هیچ وجه با این مساله مخالفت نکرد. هنوز معلوم نیست آینده شکایت دادستان به عنوان مدعیالعموم چه خواهد شد اما این نگرانی وجود دارد
که بخشی از رسانههای تندرو بدشان نیاید تا زمینهای فراهم شود که پس از سخنان روحانی مبنی بر اینکه استادان دانشگاهی در مورد توافقنامه ژنو صحبت کنند استادی با مشکلات قضایی مواجه شود. تا مشخص شود که این حرف رئیسجمهور چندان پشتوانه اجرایی ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید