توسعه متناقض
بنگلادش چگونه از تله فقر خارج شد؟
فقر، خشونت، بیسوادی و بیماری. تا سال ۱۹۷۱ بنگلادش مدام با این مشکلات سروکله میزد و از سوی پاکستان تحت فشار شدیدی قرار داشت. اما استقلال این کشور، فصل تازهای را برایش رقم زد. خیلی زود تحصیلکردگان از اروپا و آمریکا به خانه برگشتند و هر یک از آنها جایی از کار را گرفتند تا اقتصاد و جامعه بنگلادش در مسیر درست خودش قرار گیرد. مدارس زیادی تاسیس شد و بعد نوبت به بهبود اقتصاد شکستخورده رسید. در سال ۱۹۷۲ درآمد سرانه این کشور تنها ۱۳۴ دلار بود اما اکنون، پس از ۵۰ سال این رقم به دو هزار و ۶۴ دلار رسیده است. صنعت پوشاک و مواد غذایی، اقتصاد بنگلادش را میچرخاند و این کشور در بسیاری از شاخصهای توسعه هند را به عنوان یک کشور قدرتمند در جیبش میگذارد. حالا پاکستانیها در خواب هم نمیبینند که با آن میزان از فساد سیاسی و اقتصادی روزی بتوانند به گردپای بنگلادشیها برسند. در حال حاضر نزدیک به 98 درصد از کودکان بنگلادشی دوران ابتدایی را به پایان میرسانند. این رقم در طول دهه 80 کمتر از یکسوم بود. با این حال در زمین سیاست اوضاع بهخوبی پیش نمیرود. «شیخ حسینه» نخستوزیر بنگلادش مخالفان را تحت فشارهای شدیدی قرار داده و دست نیروهای منتقد را از قدرت کوتاه کرده است. اقتدارگرایی این زن 78ساله باعث شده تا وضعیت اقتصاد هم پیچیده شود. در دوران کرونا فساد اقتصادی در این کشور رشد چشمگیری داشت. بهطوری که گفته میشود این موضوع هر سال دو درصد از میزان رشد اقتصادی بنگلادش را کم میکند. با همه اینها قطار این کشور در مسیر رشد و پیشرفت میراند و آینده هرچند مبهم و نگرانکننده به نظر میرسد اما امید به بهبود وضعیت و شرایط کماکان در قلب هر بنگلادشی وجود دارد.
استقلال بنگلادش پس از جنگی خونین
در دوران استعمار نیمه شرقی بنگال یکی از فقیرترین نقاط هند بریتانیایی بود. پس از استقلال و تجزیه در سال 1947 این منطقه تبدیل به یکی از فقیرترین بخشهای پاکستان شد. پس از آنکه در سال 1971 بنگلادش اعلام استقلال کرد، فقیرتر هم شد. پاکستان برای حفظ این منطقه در جنگی وحشیانه بخش بزرگی از داراییهای اندک بنگلادش را نابود کرد و تعداد زیادی از بهترینها و درخشانترین چهرههای این کشور را کشت. کمتر کسی میتوانست پیشبینی کند که شرایط در مدتی کوتاه چطور تغییر خواهد کرد.
رشد شگفتانگیز اقتصادی
51 سال از اعلام استقلال اولین رئیسجمهور بنگلادش، شیخ مجیب الرحمن در مارس 1971 میگذرد. در طول این مدت درآمد سرانه بنگلادش از پاکستان پیشی گرفته و به درآمد هند نزدیک شده است. قبل از شروع پاندمی کرونا، رشد اقتصادی برای چهار سال متوالی از هفت درصد بالاتر رفت و نهتنها از پاکستان و هند بلکه از چین هم پیشی گرفت. نرخ رشد تولید ناخالص داخلی بنگلادش در سال 1971، 48 /5 درصد و در سال 2019، 15 /8 درصد بوده است. وقتی همهگیری کرونا مانند سایر نقاط جهان اقتصاد بنگلادش را هم تحت تاثیر قرار داد و رشد تولید ناخالص داخلی این کشور در سال 2020 به 2 /5 درصد رسید. از زمان استقلال در سال 1971، بنگلادش بهطور مداوم مسیر رشد اقتصادی و شاخصهای اقتصادی قابلتوجه خود را بهبود بخشیده. درآمد سرانه بنگلادش در زمان استقلال 134 دلار بود که در سال 2020 به دو هزار و ۶۴ دلار رسید. توسعه اقتصادی بهدستآمده در طول زمان، بر زندگی اجتماعی مردم در بسیاری از جنبهها تاثیر مثبت گذاشت. سهم جمعیت زیر خط فقر در دهه 1970 بیش از 80 درصد بود. سیاستهای رشد فراگیر، مدیریت مالی قوی، اشتغالزایی داخلی و خارجی و برنامه گسترده تامین اجتماعی به کاهش فقر متوسط و شدید منجر شدهاند. نرخ فقر در سال 2019، 20 درصد بود، فقر شدید تقریباً تکرقمی شد و به 10 درصد رسید. این کشور اعلام کرده که تا سال 2030 آمار فقر خود را به نصف کاهش خواهد داد. بنگلادش به دلیل الگوی موفقیتآمیز توسعه صادراتی خود در جنوب آسیا مورد توجه قرار دارد. درآمدهای صادراتی از دهه 1980 بهشدت به اقتصاد بنگلادش کمک کرده است. صادرات بنگلادش در دهه گذشته حدود 80 درصد افزایش پیدا کرده است که ناشی از شکوفایی صنعت پوشاک بوده. در واقع کل درآمد صادراتی برای سال مالی 2019-2018 به 5 /40 میلیارد دلار رسید. در حال حاضر، بنگلادش دومین تولیدکننده بزرگ پوشاک در جهان است. صنایع دارویی، فولاد پایه، سیمان، سرامیک و صنایع مختلف دیگر هم پتانسیل شکوفایی دارند. ذخایر ارزی بنگلادش در پایان سال 2020 به رکورد جدیدی بالغ بر 43 میلیارد دلار رسید. ورود حوالهها نقش حیاتی در تقویت ذخایر ارزی دارد. بانک مرکزی و دولت روند ارسال پول از خارج از کشور را تسهیل کرده و برای ارسالکنندگان حواله مشوقهایی در نظر گرفتهاند. برای بنگلادش، هم سرمایهگذاریهای دولتی و هم خصوصی برای تحریک رشد اقتصادی مفید بود. نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی در سال مالی 2019-2018 به 6 /31 درصد رسید که از این میزان 4 /23 درصد از بخش خصوصی و تنها 13 /8 درصد از بخش دولتی بوده. از دهه 1980، دولت بنگلادش استراتژی خود را تغییر داد و بخشهای مختلف را برای سرمایهگذاری خصوصی و خارجی باز کرد. در سالهای اخیر، سرمایهگذاری بخش خصوصی تقریباً 75 درصد از کل سرمایهگذاری را تشکیل داده است.
در طول جنگ استقلال در سال 1971، بخش کشاورزی بنگلادش به شدت آسیب دید و تولید و زنجیره تامین مواد غذایی با شکست کامل مواجه شد. در سال 1972، بنگلادش بخش کشاورزی و اقتصاد روستایی را در اولویت قرار داد تا امنیت غذایی مردم خود را تضمین کند. در سال 2021 این کشور در زمینه مواد غذایی به خودکفایی رسید. بخش کشاورزی از نظر تولید غلات، ماهی، مرغ و گوشت رشد قابلتوجهی را ثبت کرد. در سال 1972، کل تولید غلات غذایی 9 /9 میلیون متریک تن و در سال 2020 کل تولید غلات غذایی به 4 /45 میلیون متریک تن رسید. بنگلادش چهارمین کشور بزرگ تولیدکننده برنج و سومین کشور بزرگ تولیدکننده ماهی آب شیرین در جهان است.
بهبود شرایط زندگی
بنگلادشیها نهتنها نسبت به گذشته بهطور فزایندهای ثروتمندتر هستند بلکه سالمتر و تحصیلکردهتر هم شدهاند. نزدیک به 98 درصد از کودکان بنگلادشی دوران ابتدایی را به پایان میرسانند. این رقم در طول دهه 80 کمتر از یکسوم بود. آمار سوادآموزی بالا رفته است. مرگومیر نوزادان کاهش پیدا کرده. تقریباً همه به جای اجابت مزاج در فضای باز، از توالت استفاده میکنند. از همه این جهات بنگلادش بهتر از پاکستان و هند عمل کرده است. هرچند جنگ بنگلادش بسیار ویرانکننده بود اما به نوعی این کشور را در مسیر موفقیت قرار داد. بسیاری از مهاجران برای کمک به بهبود کشور جدید خود به خانه بازگشتند. ظفرالله چاودری که دانشگاه را در بریتانیا رها کرده بود یک موسسه خیریه راهاندازی کرد که به توزیع داروهای ارزانقیمت و داروهای ضدبارداری کمک میکرد.
فضل حسن عابد آپارتمان خود را در لندن فروخت و به بنگلادش برگشت. او موسسه خیریهای به نام BRAC تاسیس کرد که به مادران آموزش میداد چگونه آب بدن کودکان خود را در زمان اسهال شدید نگه دارند. کاری که این بیماری را از یک بیماری کشنده به یک مزاحم کوچک تبدیل میکرد. دولت از اینکه به آژانسهای کمکرسان و سازمانهای غیردولتی اجازه دهد چنین وظایفی را بر عهده بگیرند بسیار خوشحال بود. در دهه 1980 برای واکسینه کردن کودکان در برابر بیماریهایی مانند فلج اطفال، کشور به دو نیم تقسیم شد: دولت مسوولیت نیمی از آن را بر عهده گرفت و نیمی دیگر را BRAC مهار کرد. در پایان این دهه میزان واکسیناسیون به 80 درصد افزایش یافت.
موسسات خیریهای مانند BRAC تاثیر زیادی بر پیشرفت بنگلادش داشتهاند، زیرا زنان را هدف قرار میدادند. تا سال 1990 بیش از 64 هزار مدرسه در این کشور راهاندازی شد که نهتنها دختران را آموزش میدادند، بلکه زنان را برای تدریس استخدام میکردند. در حال حاضر تعداد دختران در دبیرستانهای بنگلادش از پسران بیشتر است. BRAC و سایر سازمانها همچنین اعتبار خرد را رایج کردند و میلیونها زن روستایی را به کارآفرین تبدیل کردند. صنعت پوشاک در حال رشد بنگلادش به بهبود رفاه زنان نیز کمک کرده است. سهم زنان در کار دستمزدی از سه درصد 50 سال پیش به 36 درصد در امروز افزایش پیدا کرده. حدود 80 درصد از چهار میلیون کارگر پوشاک بنگلادش زن هستند. ناظران معتقدند کار آنها «آزادی اقتصادی و منزلت را در خانه و جامعه برایشان به ارمغان میآورد». با این حال به همان اندازه که توسعه بنگلادش شگفتانگیز به نظر میرسد، شرایط سیاسی این کشور افسردهکننده است.
شرایط بغرنج سیاسی در بنگلادش
شیخ مجیب نخستوزیر پیشین بنگلادش تلاش کرد کشور را تکحزبی کند اما خیلی زود ترور شد. به نظر میرسد که نخستوزیر کنونی، دخترش، شیخ حسینه وازد مصمم است که دیدگاه او را به واقعیت تبدیل کند. او از زمان به قدرت رسیدن برای بار دوم در سال 2009، برگزاری انتخابات تحت یک دولت موقت بیطرف را لغو کرد. تنها چهره شاخص اپوزیسیون یعنی خالده ضیا در سال 2015 بازداشت شد. خالده ضیا از آن زمان در دادگاهی که به گفته او انگیزههای سیاسی داشته به فساد اقتصادی متهم و از حضور در سیاست منع شده است. قبل از انتخابات اخیر در سال 2018 احزاب مخالف ادعا کردند که بیش از هفت هزار نفر از فعالان این احزاب بازداشت شدهاند. بسیاری از نامزدهای اپوزیسیون، مانند ضیا به دلیل محکومیتهای قضایی از شرکت در انتخابات منع شدند. حزب لیگ عوامی متعلق به شیخ حسینه و متحدانش 288 کرسی از 300 کرسی را به دست آوردند.
اما سرکوبها فقط مختص فعالان اپوزیسیون نیست. روزنامهنگاران و دیگر منتقدان دولت نیز بهطور فزایندهای سر از زندانها درمیآورند. در سال 2018، دولت قانون امنیت دیجیتال را معرفی کرد که ظاهراً برای مهار رادیکالیسم مذهبی و پورنوگرافی آنلاین است. اما مفاد مبهم آن که شامل احکام شدید زندان برای کسانی است که محتوای «تهاجمی یا ترسناک» را منتشر میکنند برای ساکت کردن منتقدان نیز استفاده شده است. نویسندهای به نام مشتاق احمد پس از انتقاد از واکنش دولت به کووید 19 در فیسبوک بازداشت شد. او در زندان درگذشت در حالی که درخواست وثیقهاش ششبار رد شده بود. نادرستیهای این سیستم در دادههای اقتصادی هم منعکس میشود. بین سالهای 2010 تا 2016، ثروتمندترین خانوارها نزدیک به یکچهارم افزایش درآمد داشتند، در حالی که فقیرترین خانوارها شاهد کاهش یکسومی درآمدشان بودند.
زاهد حسین، اقتصاددان ارشد سابق بنگلادش برای بانک جهانی عملکرد رانتی نخبگان را مقصر میداند. این بانک تخمین زده است که فساد هر سال دو درصد از رشد تولید ناخالص داخلی را کاهش میدهد. پاندمی کرونا میلیونها نفر را که دیگر فقیر به حساب نمیآمدند، دوباره فقیر کرد که به تشدید نابرابریهای اقتصادی منجر شد. نسبت بنگلادشیهایی که زیر خط فقر زندگی میکنند از حدود یکچهارم به 40 درصد یا بیشتر رسیده است.
روند افزایش مشارکت زنان در نیروی کار نیز کند شده است. این روند در سالهای 2005 تا 2010 بهطور متوسط سالانه 7 /1 درصد رشد داشت اما از آن زمان تنها 7 /0 درصد در سال رشد کرده است. به نظر میرسد وضعیت حقوق زنان نیز در حال پسرفت است.
بدون حاکمیت قانون یا پاسخگویی سیاسی خشونت علیه زنان کنترل نمیشود. شیخ حسینه با متمرکز کردن قدرت عنصر عدم اطمینان سیاسی را هم به آن افزوده است. به همان اندازه که سیطره او بر کشورش محکم است نمیتواند از پس مرگ بربیاید. او 78سال دارد اما جانشین مشخصی ندارد. برخی گمانهزنی میکنند که پس از مرگ او باید منتظر تغییراتی بود که ارتش آنها را رقم میزند. آنها در گذشته هم چندین بار کنترل بنگلادش را بهدست گرفتهاند. اما شیخ حسینه کنترل شدیدی بر ارتش دارد. برخی دیگر از رادیکالیسم اسلامی میترسند. در سال 2016 افراطیون مذهبی 24 نفر را در یک رستوران و نانوایی در داکا کشتند. شیخ حسینه برخی از گروههای اسلامگرا را سرکوب کرده و دادگاهها را متقاعد کرده که فعالیت یک حزب اسلامی برجسته به نام جماعت اسلامی را که در کنار پاکستان در جنگ استقلال میجنگید، ممنوع اعلام کند. بنگلادشیهای معمولی، که حدود 90 درصد آنها مسلمان هستند در سالهای اخیر مذهبیتر شدهاند اما به نظر میرسد تعداد کمی از آنها مشتاق حکومت دینی هستند. با وجود شکوفایی اقتصادی، بنگلادش در سالهای آینده برای ادامه رشد نیاز به ثبات سیاسی دارد. آیا توسعه اقتصادی در بنگلادش به توسعه سیاسی منجر میشود؟