کانون تمرکز پژوهش اقتصاددانان
انتخابها همیشه درست نیستند
طبق یک لطیفه قدیمی یک افسر پلیس مردی مست را میبیند که در زیر روشنایی چراغ برق خیابان به دنبال کلیدهایش میگردد. پلیس به کمک او میرود و پس از مدتی جستوجوی بیحاصل از مرد میپرسد آیا مطمئن است کلیدش در همان مکان گم شده است. مرد میگوید کلید را در پارک گم کرده است. پلیس با تعجب میگوید پس چرا اینجا دنبالش میگردی؟ مرد جواب میدهد چون اینجا روشنایی دارد. سالها از این لطیفه برای اشاره به یک نکته ساده مربوط به دانشمندان علوم اجتماعی استفاده میشد: «آنچه پیدا میکنید به مکان جستوجوی شما بستگی دارد». در طول تاریخ اقتصاددانان همواره مجموعه کوچکی از کشورها را مطالعه کردهاند. تحلیل نشریه اکونومیست از بیش از 900 هزار مقاله چاپشده در نشریات اقتصادی نشان میدهد در سال 1990 حدود دوسوم از مقالات بر کشورهای ثروتمند انگلیسیزبان شامل آمریکا، استرالیا، بریتانیا، کانادا و نیوزیلند متمرکز بودهاند.
رونق اقتصادی جهان نوظهور و تمرکز بیشتر علم اقتصاد بر کارهای تجربی دامنه نفوذ روشنایی را گسترش داد. سهم مقالات مربوط به کشورهای خاورمیانه، آفریقا، آسیا یا آمریکای لاتین از 17 درصد در سال 1990 به 41 درصد امروز رسید. با وجود این بخشهای بزرگی از جهان از جمله کشورهای فقیر آفریقایی هنوز در مطالعات لحاظ نمیشوند. حتی در داخل مناطق نیز برخی جاها بیشتر مورد توجه هستند. پژوهش تازه آقای پورتئوس از کالج میدلبری نشان داد 65 درصد از مقالات اقتصادی مرتبط با آفریقا که در پنج نشریه برتر اقتصادی به چاپ رسیدهاند فقط به پنج کشور کنیا، آفریقای جنوبی، غنا، اوگاندا و مالاوی میپردازند. شاید این غفلت برای برخی مناطق نعمت باشد. توجه اقتصاددانان به کشورها لزوماً به موفقیت اقتصادی منجر نمیشود. اما هرچه اقتصاددانان مناطق بیشتری از جهان را مطالعه کنند رهنمودهای بهتری ارائه خواهند داد. بنابراین به نفع تمامی افراد حاضر در علم اقتصاد است که حوزه جغرافیایی فعالیتشان را گسترده سازند.
فقط چند عامل هستند که الگوهای پژوهشهای اقتصادی را معین میسازند. مهمترین عامل اندازه اقتصاد یک کشور است که طبق تحلیل ما حدود 80 درصد از تغییرات در کانون توجه پژوهشها را ایجاد میکند. اهمیت تولید اقتصادی در شکلدهی گزینههای پژوهشی از یک منطق خاص پیروی میکند. اقتصادهای توسعهیافته و پیچیده قلمرو مطلوبی برای کنکاش اندیشمندان هستند. اگر بتوان درسهای برگرفته از اقتصادهای بزرگ را به سیاستهایی بهتر در آن مناطق تبدیل کرد آنگاه پژوهش در مقایسه با زمانی که اندیشمندان بر اقتصادهای کوچک متمرکز میشوند به نفع گروه بزرگتری از مردم تمام میشود. حدود نیمی از انسانها در ده اقتصاد بزرگ جهان زندگی میکنند. کیفیت و دسترسی به دادهها نیز اهمیت دارد هرچند اهمیت آن به اندازه اهمیت بزرگی اقتصاد نیست. استفاده یک کشور از زبان انگلیسی نیز عامل موثر دیگری است. در نمونه پژوهشی نشریه اکونومیست حدود 90 درصد از مقالهها به زبان انگلیسی نوشته شدهاند.
انگیزههای حرفهای نیز موثرند. تحلیل بانک جهانی از بیش از 76 هزار مقالهای که طی سالهای 1985 تا 2004 در پنج نشریه اقتصادی برتر به چاپ رسیدند نشان داد آن نشریات حدود 5 /6 درصد از مقالات مربوط به آمریکا در آن بازه زمانی را پذیرش کرده اما فقط 5 /1 درصد از مقالات مربوط به دیگر مناطق را منتشر کردند. حتی اگر عامل پرستیژ موسسات نویسندگان مقالات را تعدیل کنید باز هم نمیتوانید بهطور کامل این شکاف را بپوشانید. آیا کشورهایی که توجه کمتری دریافت میکنند آسیب بیشتری میبینند؟ افزایش اخیر پژوهشها در جهان در حال توسعه همیشه سودمند نبوده است. بخشی از این افزایش مرهون گسترش آزمایشهای کنترلی است که در آن پژوهشگران افراد را در گروههایی تصادفی قرار میدهند و فقط برخی از آن گروهها عامل مورد نظر، مثلاً وام خرد یا دسترسی به تحصیل را دریافت میکنند. اگر آزمایشها به خوبی ساختاربندی شوند اطلاعات ارزشمندی را در زمینه بهترین راه کاهش آسیبهای ناشی از فقر فراهم میسازند. اما منتقدان بر این باورند که اینگونه آزمایشهای کنترلی رهنمودی درباره چگونگی ایجاد توسعه اقتصادی پایدار ارائه نمیدهند. منتقدان همچنین مسائل اخلاقی را پیش میکشند. به عنوان مثال میگویند مردم و دولتهای مستاصل واقعاً نمیتوانند رضایت آگاهانه خود را بیان دارند. آنگونه که آنگوس دیتون برنده جایزه نوبل 2019 میگوید اینگونه آزمایشها را افراد مرفه تحصیلکرده بر روی افراد فقیر، ضعیف و با تحصیلات اندک انجام میدهند و همیشه خطر دستکاری عوامل و دادهها در آنها وجود دارد.
با این حال کشورهایی که سیاستهای ضعیفی دارند میتوانند از نتایج پژوهشهای دقیق مربوط به دلایل ناکامی سیاستها استفاده کنند. طبق تحلیل نشریه اکونومیست، داستانهای موفقیت مناطقی مانند شیلی یا جمهوری چک بیشتر از داستانهای شکست مناطقی با همان ویژگیها -مانند ونزوئلا یا بلاروس- جذابیت دارند. دولتهای اصلاحطلب در مناطقی که کمتر مطالعه شدهاند در صورت رسیدن به قدرت با کمبود شدید پژوهشهای باکیفیت مواجه میشوند. پژوهشهایی که نشان دهند چگونه گامهای اشتباه گذشته به اوضاع وخیم کنونی منجر شدند. تعصبات در پژوهشها نیز باعث میشوند ناکامی اقدامات موسساتی از قبیل صندوق بینالمللی پول پوشیده بمانند در حالی که ممکن است همین اقدامات به وخامت اوضاع در کشورهای درمانده دامن زده باشند.
لطفاً توجه کنید
در واقع، یک دلیل دیگر که صرف زمان بیشتر از سوی اقتصاددانان برای مناطق کمترمطالعهشده را توجیهپذیر میسازد آن است که گسترش افق دید تقویت علم اقتصاد را به همراه دارد و در نتیجه، اقتصاددانان بهتر میتوانند به دولتها خدمت کنند. برخی از زوایای زندگی بشری که کمترین توجه را جلب کردهاند پرسشهای بیپاسخ زیادی را در زمینه اقتصاد در خود جای دادهاند. در سه دهه گذشته 70 کشوری که کمتر از بقیه مطالعه شده بودند فقط یک درصد از ارجاعات مقالات اقتصادی را به خود اختصاص دادند.
تمرکز فزاینده علم اقتصاد بر کارهای تجربی پسندیده است اما اگر پژوهشها در حوزه روشنی که دادهها فراهم کردهاند متمرکز شوند برخی پرسشها بیشتر مطرح خواهند شد به ویژه آن پرسشهایی که پاسخشان را میتوان با دادههای آماری بهدست آورد. تلاش برای توجه بیشتر به مکانهایی که کمترین توانایی در تهیه دادههای بیکیفیت و سختترین راه برای رسیدن به توسعه را دارند اقتصاددانان را وادار میسازد تا با مسائل کیفی دست و پنجه نرم کنند. اگر تغییرات غیرقابل اندازهگیری در عوامل فرهنگی سهم بزرگی در توسعه داشته باشند تشخیص آنها در یک محدوده کوچک جغرافیایی آسان نخواهد بود. در این صورت هم جهان و هم علم اقتصاد عملکرد ضعیفی از خود به نمایش خواهند گذاشت.
منبع: اکونومیست