از نفس افتاده
چرا پاکستان از فقر رهایی پیدا نمیکند؟
از زمانیکه اقبال لاهوری و محمدعلی جناح با یکدیگر در خصوص تاسیس کشوری مستقل و مسلمان صحبت کرده تا به امروز که بیش از 70 سال از تاسیس کشور پاکستان میگذرد، مساله فقر یکی از مهمترین مسائلی بوده که مردم پاکستان با آن دست و پنجه نرم میکنند.
از زمانیکه اقبال لاهوری و محمدعلی جناح با یکدیگر در خصوص تاسیس کشوری مستقل و مسلمان صحبت کرده تا به امروز که بیش از 70 سال از تاسیس کشور پاکستان میگذرد، مساله فقر یکی از مهمترین مسائلی بوده که مردم پاکستان با آن دست و پنجه نرم میکنند. دولتهای متعددی در پاکستان آمده و رفتهاند ولی درد فقر مردم دوا نشده است. فقری که ناشی از فساد و ناکارآمدی حاکمیت بوده و رشد سریع جمعیت نیز بر شدت آن افزوده است. چه زمانیکه پاکستان رشد اقتصادی نزدیک 10درصدی را تجربه کرد و چه زمانیکه رشد اقتصادی در پاکستان منفی بود، میزان فقر همواره بالا بوده و نابرابری درآمدی شکافی عمیق میان فقیر و غنی ایجاد کرده است. به هر حال کشوری که همواره سایه سنگین وحشت و ترور را روی خود احساس میکند و بارها حکومت نظامی بر مردم این کشور تسلط پیدا کرده است، شاید وقت زیادی برای سر وسامان دادن به اقتصاد خود نداشته باشد و به همین دلیل برای حل مشکلات خود دست به دامن کمکهای مالی خارجی میشود. کمکهای مالیای که نفس اقتصاد این کشور اسلامی را بریده است. شاید مقامات پاکستانی برای یافتن راهحلی برای بحران اقتصادی خود باید نگاهی دوباره به شعار ملی خود بیندازند: «اتحاد، انضباط و ایمان استوار» سه رکنی که در سالهای اخیر به ندرت در میان مقامات این کشور دیده میشود.