چگونگی کاهش کار کودکان
کاهش فقر و کمک به والدین
هیچ چیز رقتآورتر از دیدن کودک سهساله چکشبهدستی نیست که در ازای دریافت چند پنی سنگهای بزرگ را خرد میکند تا به فروش برسند. چنین صحنههایی هم در کشورهای ثروتمند و هم در کشورهای فقیر آنقدر نفرتانگیز هستند که باعث شدند سال گذشته کنوانسیون سازمان بینالمللی کار (ILO) اولین نمونه از نوع خود باشد که به تصویب تمام 187 عضو سازمان رسید. طبق این کنوانسیون بدترین اشکال کار کودکان از جمله سربازی، بردگی و بردگی جنسی خلاف قانون تلقی میشود.
بین سالهای 2000 و 2016 تعداد کودکانی که در کارخانهها و معادن کار میکردند تقریباً 94 میلیون کمتر شد و به 152 میلیون رسید. اما در چهار سال منتهی به 2020 این روند معکوس شد و هشت میلیون نفر به تعداد کودکان کارگر افزوده شد در حالی که 5 /6 میلیون نفر کارهایی پرخطر انجام میدادند. تقریباً تمام این افزایش در آفریقای زیر صحرای کبیر اتفاق افتاد. روند معکوس قبل از همهگیری کووید 19 آغاز شده بود اما سازمان بینالمللی کار و یونیسف، نهاد کودکان سازمان ملل، اعتقاد دارند آسیب اقتصادی ناشی از ویروس کرونا تا پایان سال آینده حدود 9 میلیون کودک دیگر را به کار وادار خواهد کرد. بسیاری از این کودکان پس از تعطیلات موقتی که کشورها برای مهار انتقال ویروس برقرار کردند به مدرسه بازنمیگردند.
افزایش فلاکت کودکان باعث شد درخواستها برای اعمال شدیدتر قوانین کار کودکان بالا برود. دادستانهای برزیل شرکت کالاهای تجاری اولام (Olam) را به اتهام خرید و فروش کاکائوی پرورشیافته به وسیله کودکان تحت تعقیب قرار دادهاند (شرکت اتهامات را رد میکند). در ساحل عاج، قضات در ماههای اخیر دهها نفر را به خاطر اجبار کودکان به کار در مزارع کاکائو زندانی کردند. دولت لیبری نیز اعلام کرد در حال بازخواست والدینی است که کودکان خود را به سر کار میفرستند و قصد دارد پروندههای کار کودکان را به دادگاه بکشاند.
کشورهای فقیر به نوبه خود از قدرت خرید برای مهار کار کودکان استفاده میکنند. آمریکا در سال 2019 واردات تنباکو از مالاوی را متوقف ساخت چون بخشی از این محصول با دستان کودکان به عمل میآید. در همان سال و به همان دلیل، آمریکا کاکائوی ساحل عاج و شکلاتهای ساختهشده از آن را ممنوع کرد. این واکنشها طبیعی هستند. کیست که نخواهد گامهای قدرتمندتری علیه ظلم به کودکان برداشته شود؟ با وجود این، باید توجه داشت که اقدامات سختگیرانهتر در بسیاری از موارد به جای مفید بودن آسیبرسان خواهند بود.
برای مثال به اعمال شدید قوانین کار کودکان در کشورهای فقیر نگاهی بیندازیم. تعداد زیادی از قاچاقچیان کودکان در این کشورها هستند که باید به پشت میلههای زندان بروند اما اکثر کودکانی که به کار وادار میشوند برده غریبهها نیستند و برعکس، مجبورند به همراه اعضای خانواده در مزارع کوچک یا قایقهای ماهیگیری به سختی کار کنند. به عنوان نمونه، در سال 2017 پلیس غنا با استفاده از کمکهای نهادهای خیریه غربی به روستاهای منطقه دورافتاده لیک ولتا (Lake Volta) هجوم برد. آنها ادعا کردند که 144 کودک را از بردگی نجات دادهاند اما تحقیقات نشان داد به جز چهار نفر تمام این کودکان از خانوادههایشان گرفته شده بودند. همچنین، جنبشهای کشورهای ثروتمند که با نیت خیرخواهانه در جهت ممنوعیت واردات کاکائو یا تنباکو صورت میگیرند فقط به شدت فقر در اینگونه خانوادهها دامن میزنند. فقر مهمترین عاملی است که باعث میشود والدین کودکان را به مدرسه نفرستند تا در خانه و مزرعه به آنها کمک کنند.
دولتها به جای تمرکز بر نشانهها باید به افراد فقیر کمک کنند آنقدر درآمد داشته باشند که مجبور نشوند به خاطر سیر کردن شکم کودکانشان آنها را به سر کار بفرستند. این امر در درازمدت مستلزم اتخاذ سیاستهایی است که برای رشد اقتصادی کشورهای فقیر سودمند هستند. اما این کار زمانبر است؛ زمانی که در طول آن حدود 160 میلیون کودک شانس بازی و تحصیل را از دست میدهند.
خوشبختانه کارهای زیادی میتوان انجام داد. طرحهایی که در آن والدین مبالغ مناسبی پول دریافت میکنند تا فرزندانشان را به مدرسه بفرستند در کاهش کار کودکان نقش موثری داشتهاند. بررسی جامع بانک جهانی از 30 مطالعه مختلف در این زمینه بیان میکند که شواهد انکارناپذیری دال بر آن وجود دارند که اینگونه طرحها کار کودکان را کاهش میدهند و بیشترین کاهشها در میان فقیرترین اقشار دیده میشوند.
ممکن است دولتهای فقیر آفریقایی بگویند که پول لازم برای این طرحها را ندارند و ایجاد بدهی یا اخذ مالیات با این هدف میتواند به رشد اقتصادی و خلق شغل آسیب برساند. اما این طرحها نسبتاً کمهزینه هستند. طرح اصلی مبارزه با فقر در برزیل به نام بولسا فامیلیا (Bolsa Familia) فقط به اندازه 4 /0 درصد تولید ناخالص داخلی هزینه دارد.
حتی فقیرترین کشورها میتوانند به روشهایی این هزینه را تامین کنند. یکی از این راهها میتواند حذف یارانههای سوخت باشد که بیشترین نفع آن به ثروتمندان میرسد. در نیمی از کشورهای زیر صحرای کبیر آفریقا این یارانهها بیش از یک درصد تولید ناخالص داخلی را میبلعند. بنگاههای نیکوکاری متقابل نیز که در حال حاضر کمتر از یک درصد از کمکهایشان را به شبکههای تامین اجتماعی هدایت میکنند میتوانند نقش بهتری ایفا کنند. هیچ مبحثی از سیاست اجتماعی به اندازه توقف کار کودکان در سطح جهانی تا این اندازه مورد قبول همگانی نیست. اما موفقیت به عملگرایی نیاز دارد نه تعصب.