استفاده محتاطانه از تحریم
درباره چماق بزرگ
بزرگترین منبع قدرت آمریکا چیست؟ توانایی نظامی آن همتا ندارد؛ بازار آن بسیار وسیع است؛ اما در کنار این موارد، دلار قرار میگیرد. دلار به خزانهداری آمریکا قدرتی فوقالعاده در عرصه تامین مالی جهانی میدهد. جهان به پول آمریکا وابسته است بنابراین به سیستم پرداختهای دلاری و بانکهای تحت کنترل آمریکا نیاز دارد.
بزرگترین منبع قدرت آمریکا چیست؟ توانایی نظامی آن همتا ندارد؛ بازار آن بسیار وسیع است؛ اما در کنار این موارد، دلار قرار میگیرد. دلار به خزانهداری آمریکا قدرتی فوقالعاده در عرصه تامین مالی جهانی میدهد. جهان به پول آمریکا وابسته است بنابراین به سیستم پرداختهای دلاری و بانکهای تحت کنترل آمریکا نیاز دارد. اسکناسهای سبزرنگ آمریکا در همهجا همانند سوخت برای تجارت عمل میکنند. به طور میانگین، ارزش واردات دلاری کشورها پنج برابر آن چیزی است که آنها از آمریکا خریداری میکنند. بیشتر از نیمی از بدهیهای فرامرزی در سراسر جهان با دلار ارزشگذاری شدهاند. حدود دوسوم از ذخایر بانکهای مرکزی به دلار است. این شرایط باعث میشود خزانهداری آمریکا در تجارت جهان حق وتو داشته باشد.
اکثر روسای جمهور آمریکا هر از چند گاه از سلاح دلار استفاده کردهاند. دولت ترامپ در هفتههای اخیر تحریمهای مالی شدیدی علیه روسیه اعمال کرد. آمریکا پس از خروج از پیمان هستهای به اقداماتی علیه ایران و بنگاههای اروپایی شریک تجاری آن دست میزند. در سال ۲۰۱۷ حدود هزار مورد جدید به فهرست سیاه دولت آمریکا اضافه شد که تقریباً ۳۰ درصد بیشتر از مواردی است که سال قبل از آن اوباما به فهرست افزوده بود.
گاهی اوقات ضروری و مناسب است که آمریکا از این توان خود استفاده کند. اما جدای از هزینههای غیرملموس و درازمدت، منافع آنی و سریع آن برای این کشور بدون مخاطره نیست. استفاده از دلار به عنوان چماق در گذشته باعث شد دیگر کشورها تصمیمهای محتاطانه و مصلحتاندیشانه اتخاذ کنند. همچنین این اقدام خطر بیثباتسازی امور مالی جهان را به همراه دارد و در نهایت ممکن است فرآیند پایان سلطه دلار را تسریع کند. موضوع را با تصمیمگیریهای غیرقابل پیشبینی شروع میکنیم. قدرت مالی آمریکا آنقدر زیاد است که نمیتوان اثرات کاربرد آن را اندازه گرفت. به عنوان مثال، پس از تشدید تحریمهای خزانهداری علیه روسیه در ماه آوریل، شرکت بزرگ تولید آلومینیوم روسال (Rusal) از بازارهای مالی بیرون رانده شد هرچند این شرکت کسبوکار اندکی در آمریکا دارد. ارزش سهام شرکت بیش از ۵۰ درصد سقوط کرد. آمریکا (شاید به این دلیل که خودش هم از قدرت خویش متحیر شده بود) عقبنشینی کرد و تخفیفهایی برای این شرکت در نظر گرفت.
یکسان نبودن و ناپایداریها مشکل اندازهگیری اثر توان مالی آمریکا را بزرگتر میکند. وزارت بازرگانی آمریکا در ماه آوریل همکاری تجاری بنگاههای آمریکایی با شرکت چینی ZTE را ممنوع کرد. این غول مخابراتی تحریمهای ایران و کره شمالی را نقض کرده بود. شرکت ZTE بلافاصله از پا درآمد. اکنون به نظر میرسد دونالد ترامپ به عنوان بخشی از یک تفاهم بزرگتر تجاری با چین به بقای شرکت ZTE علاقهمند شده است. بنابراین، دولت پیامهای متناقض میفرستد. از یکسو میگوید همکاری با ایران کاملاً غیرقابل قبول است و از سوی دیگر بیان میکند مجازات مربوط به نقض تحریمهای آن را میتوان به مذاکره گذاشت. با افزایش شمار تحریمها، تعداد موارد استثنا، موارد متناقض و عواقب ناخواسته آنها نیز بیشتر میشود. اگر روال به همین صورت ادامه یابد از اثربخشی تحریمها نیز کاسته خواهد شد.
تغییرات سریع سیاستی فضا را برای شرکتها ابهامآلود میکند و خطر بحران مالی را پدید میآورد. دلیل این موضوع آن است که سلطه دلار وابستگی به آن را ایجاد میکند. بحران مالی در پایان سال ۲۰۰۷ به این دلیل جهانگستر شد که بانکهای بزرگ اروپایی با کمبود ارز مواجه شدند و نتوانستند بدهیهای دلاری خود را بپردازند. فدرالرزرو پا پیش گذاشت تا نقدینگی بانکهای مرکزی خارجی را تامین کند. از زمان آن بحران، نظام مالی دلار خارجی به ویژه در آسیا شکل گرفت. اکنون هرگونه حرکت احمقانه مانند مجازات یک بانک بزرگ چینی (که برخی مقامات آمریکایی به آن فکر میکنند) میتواند فضایی آشفته ایجاد کند. با این تفاوت که اینبار فدرالرزرو نخواهد توانست آتش را فرو نشاند چراکه سیستم بزرگتر شده و پراکندگی بیشتری دارد. اکنون حتی در صورت نکول بدهیهای دلاری بنگاههای بزرگ غیرمالی نیز امور مالی خارج از آمریکا ثبات خود را از دست خواهد داد.
حرکت معکوس بدون جایگزین
مخاطرات درازمدت برای آمریکا نیز به همان اندازه جدی هستند. هنوز جایگزین مشخصی برای دلار وجود ندارد. منطقه یورو هنوز از بحران خارج نشده است. چین نظام بانکی باثبات یا حساب سرمایهای باز ندارد. فقط آمریکاست که میتواند دارایی جهانی ایمن را برای حفظ جریان تجارت و تامین مالی فراهم سازد. با این حال دلار برای همیشه مسلط نخواهد ماند. با کاهش سهم آمریکا در تولید جهانی، احتمال حرکت به سمت ترکیبی از ذخایر ارزی افزایش مییابد.
وقوع منظم چنین گذاری به درک متحدان و دشمنان آمریکا از این کشور بستگی دارد. به عنوان مثال، کشورهای اروپایی همچنان تمایل دارند برجام را حفظ کنند. پیمانی که آمریکا در اوایل این ماه به طور یکجانبه از آن خارج شد. اما بنگاههای اروپایی که با تهدید قطع دسترسی به بازارها و بانکهای آمریکایی مواجه هستند به احتمال زیاد هیچ گزینهای به جز پیروی از آمریکا نخواهند داشت.
مسلماً کاخ سفید این را یک پیروزی برای خود تلقی خواهد کرد اما این وضعیت در درازمدت هزینههایی خواهد داشت. بخشی از برتری دلار به این دلیل است که شرکتها و خارجیها به نهادهای آمریکایی اعتماد کردهاند و دوستان آمریکا منافع خود را با منافع آن کشور درهمتنیده میبینند. اگر اتحادها صرفاً بر مبنای تجارت و معاملات باشد آنگاه تلاشها برای کنار گذاشتن دلار شدت میگیرد و در نهایت روابط نظامی و اطلاعاتی نیز آسیب خواهد دید. برای این سوال که «چه چیز به آمریکا قدرت خواهد داد؟» یک پاسخ دیگر نیز وجود دارد: پایبندی آن کشور به یک نظام مبتنی بر قانون.