خروج از توافق هستهای
ضربه کاری به روابط فرااقیانوسی
ترامپ با تصمیمش برای خروج از توافق هستهای با ایران، اروپا را به فضایی از ابهام و اضطراب کشاند و چشمانداز تنشی جدید در خاورمیانه را تقویت کرد. مسلم است که روابط فرااقیانوس اطلس بهشدت آسیب میبیند.
ترامپ با تصمیمش برای خروج از توافق هستهای با ایران، اروپا را به فضایی از ابهام و اضطراب کشاند و چشمانداز تنشی جدید در خاورمیانه را تقویت کرد. مسلم است که روابط فرااقیانوس اطلس بهشدت آسیب میبیند.
صدراعظم آلمان آنگلا مرکل و رئیسجمهور فرانسه امانوئل ماکرون که هردو از رئیسجمهور آمریکا سیلی خورده بودند در روز پنجشنبه در سالن تاجگذاری در شهر آخن کنار هم ایستادند و تمام تلاش خود را انجام دادند تا اعتماد به نفس و اطمینان خاطر را به نمایش گذارند. رئیسجمهور فرانسه بهتازگی جایزه بینالمللی شارلمان را دریافت کرده بود و خانم مرکل به او تبریک میگفت. آنها یکدیگر را تحسین و بر اتحاد خود تاکید کردند هرچند آنها در مورد آینده اروپا به طور کامل با یکدیگر همسو نیستند.
با این حال آنها در یک مورد همعقیدهاند: دونالد ترامپ. بهتازگی رئیسجمهور آمریکا به عاملی بزرگ برای اتحاد اروپا تبدیل شده است. از زمان اعلام خروج آمریکا از برجام که یکی از اقدامات کلیدی در دیپلماسی بینالمللی در سالهای اخیر به شمار میرود اروپاییان همه با هم غافلگیر شدهاند. آنها از حرکت غیرمسوولانه ترامپ عصبانی هستند و نمیتوانند آن را بپذیرند. در عین حال آنها در نحوه برخورد با آمریکای جدید نیز احساس درماندگی میکنند.
حضور مشترک مرکل و ماکرون در انظار عمومی میتوانست فرصتی مناسب برای یک پاسخ یکسان به دونالد ترامپ باشد؛ فرصتی برای دیدگاه مشترک در سیاست خارجی اروپا و نمایشی قدرتمند از سیاستمداران مصمم اروپایی. آنها میتوانستند مجدداً به مردم اروپا اطمینان دهند و بگویند برنامهای دارند. اما هیچکدام از این موارد اتفاق نیفتاد.
اروپا چه کاری میتواند بکند؟
خروج آمریکا از برجام خطرناکترین و جسورانهترین تصمیم سیاست خارجی بود که پس از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ از سوی یک رئیسجمهور اتخاذ شده است. این خطر واقعی وجود دارد که اقدام آمریکا تنشها در منطقه بیثبات خاورمیانه را تشدید کند. روحانی رئیسجمهور ایران به سرعت تهدید کرد کشورش به غنیسازی صنعتی اورانیوم روی میآورد. تردیدی نیست که این کارها سرانجامی جز تشدید تنشها نخواهد داشت.
وقایع صبح روز پنجشنبه نشان داد اوضاع تا چه اندازه پرتنش است. جدیترین رویارویی در سوریه و اسرائیل اتفاق افتاد. اسرائیل ادعا میکند که حدود ۲۰ موشک به ارتفاعات جولان در منطقه تحت کنترل اسرائیل شلیک شده. در مقابل مقامات نظامی اسرائیل مدعی شدند این کشور ۳۵ هدف ایرانی را در داخل سوریه مورد حمله شدید قرار داد. البته احتمال رویارویی حتی قبل از خروج آمریکا از برجام وجود داشت اما وقایع اخیر نشان میدهد شرایط کنونی منطقه تا چه اندازه خطرناک است.
حمله به غرور اروپا
وضعیت پاریس، بروکسل و برلین یادآور دوران قبل از جنگ عراق است. بسیاری از کشورهای اروپایی از همراهی با ایالات متحده در آن جنگ امتناع کردند هرچند بریتانیا و ایتالیا به یاری جرج بوش رئیسجمهور آن زمان آمریکا شتافتند. اما این بار اروپاییان همه خواهان حفظ پیمان با ایران هستند هرچند که کسی نمیداند آنها چگونه این کار را انجام خواهند داد.
حمله به برجام، حملهای به غرور و اعتبار سیاست خارجی اروپاست. با اطمینان میتوان گفت دولتهای عضو اتحادیه اروپا اغلب نمیتوانند در مورد تحولات خارجی -مانند تصمیم آمریکا برای انتقال سفارتخانهاش به بیتالمقدس- بیانیه مشترک ارائه دهند. اما اروپا همیشه اتحاد و همرایی خود در قبال برجام را نشان داده و به همراه آلمان، فرانسه و بریتانیا نقش فعالی در گفتوگوها بازی کرده است.
از دیدگاه خانم فدریکا موگرینی دیپلمات ارشد اتحادیه اروپا، برجام سندی دال بر موفقیت دیپلماسی متحدانه اروپاست. او نسخه اصلی برجام را در دفتر کارش در طبقات بالای ساختمان کمیسیون اروپا در بروکسل قرار داد. صفحه امضاهای این سند باز است و امضاهای طرفین از جمله امضای جان کری وزیر امور خارجه وقت آمریکا را نشان میدهد.
بنابراین تعجبی ندارد که عصر روز پنجشنبه ساعت 8:30 بعد از ظهر موگرینی در مقابل دوربینها لحنی پرخاشگرانه گرفت. این اتفاق در رم و فقط چند دقیقه پس از اعلام نظر ترامپ روی داد. به گفته خانم موگرینی برجام نتیجه ۱۲ سال دیپلماسی است و به کل جامعه بینالملل تعلق دارد. او از ایران خواست که در توافق باقی بماند و گفت: شما در قبال تعهدات خود صادق بمانید و ما نیز چنین خواهیم کرد.
طبق این توافق که به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسید ایران به مدت ۱۰ سال از توسعه بیشتر برنامه هستهای خود دست میکشد و در مقابل غرب تحریمهای اقتصادی علیه آن کشور را به میزان قابل ملاحظهای لغو میکند. برای اطمینان بیشتر، این نظام بر بازرسی و کنترل متکی است. ایران به این پیمان که در سال ۲۰۱۵ در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما نهایی شد پایبند ماند اما از همان ابتدا بسیاری از جمهوریخواهان آمریکا با آن مخالف بودند.
وداع با آمریکا
در واقع اقدام ترامپ خروج از برجام نیست بلکه نقض آن از طریق اعمال مجدد تحریمها علیه ایران به شمار میرود. این دیدگاه دولت آلمان نیز هست. اما بیش از هر چیز، ترامپ بیش از هر رئیسجمهور دیگر آمریکا اروپا را تحقیر میکند. ماکرون بهتازگی در کاخ سفید به تملقگویی از او پرداخت؛ مرکل با عجله برای یک ناهار کاری پیش او رفت و بوریس جانسون وزیر خارجه بریتانیا به آن سوی اقیانوس اطلس شتافت تا برجام را - حتی با برخی کوتاه آمدنها- نجات دهد اما همه این اقدامات بیهوده بودند.
در نهایت، ترامپ در خشنترین شکل ممکن از برجام خارج شد و در یک سخنرانی خصمانه بازگشت تحریمهای ایران را اعلام کرد. او نتوانست هیچ دلیل قانعکنندهای ارائه دهد که چرا این زمان خاص را برای خروج از برنامه برجام انتخاب کرده بود. همچنین نتوانست ادعا کند ایران به تعهداتش عمل نکرده چراکه تهران به وضوح به مفاد پیمان هستهای متعهد مانده است.
برای تکمیل تحقیر اروپا، سفیر تازه آمریکا در برلین ریچارد گرنل در توئیت هفته گذشته از شرکتهای آلمانی خواست بلافاصله فعالیت خود در ایران را متوقف کنند. گفتار او بیشتر به کلمات یک قدرت استعمارگر که دستور صادر میکند شباهت داشت تا به لحن یک دیپلمات در کشوری دوست و متحد.
این اولین باری نیست که متحدان قدیمی آمریکا در آن سوی اقیانوس اطلس چنین رفتار نامناسبی را از دونالد ترامپ میبینند. رئیسجمهور آمریکا بارها شرکای خود در ناتو را به سواری مجانی متهم کرد؛ بهرغم مخالفت گسترده اروپا خود را از معاهده پاریس بیرون کشید و تمایل خود برای یک جنگ تجاری با اروپا را به نمایش گذاشت. اروپا در مقابل هر کدام از این تحریکات تا حدی عکسالعمل نشان داد: منتقدان واشنگتنی ناتو مورد بیتوجهی قرار گرفتند یا به آنها وعده داده شد در آینده هزینههای دفاعی افزایش مییابد. اقدام ترامپ در مورد معاهده پاریس بیشتر جنبه نمادین دارد چراکه ایالتهای بزرگی مانند کالیفرنیا هنوز به مفاد آن پایبند ماندهاند. در زمینه تجارت نیز اروپا خود میتواند ضربهزننده بزرگی باشد.
اما نقض برجام از سوی واشنگتن بهشدت به اروپا ضربه میزند. با وجود اینکه از ماهها قبل مشخص بود که ترامپ چنین قصدی دارد اما معلوم نیست گام بعدی چه خواهد بود. ظاهراً اروپا هیچ آمادگی ندارد. در روزهای پس از اعلام ترامپ برلین، پاریس و لندن بارها تکرار کردند که برجام را ادامه میدهند؛ برای شرکتهایی که علاقهمند به کار با ایران هستند چیز زیادی تغییر نمیکند و آنها در جستوجوی گزینههایی برای حمایت از شرکتها هستند. اما وقتی از آنها سوال شد این حمایتها دقیقاً به چه صورتی هستند هیچکس جواب مناسب نداشت.
ضرورتی وجودی
مرکل روز پنجشنبه در آخن همان جملاتی را تکرار کرد که سال قبل در باواریا گفته بود: «اروپا نمیتواند بیشتر از این به آمریکا اتکا کند و باید سرنوشتش را در دستان خود بگیرد.» این اظهارنظر سال گذشته واکنشهای زیادی را در آلمان و دیگر کشورها برانگیخت اما امسال این بیان یک حقیقت بود. روابط دو سوی اقیانوس اطلس بهشدت آسیب دیده است. مرکل اضافه کرد که سیاست خارجی مشترک یک «ضرورت وجودی» است. اما آیا اروپا قادر به چنین چیزی خواهد بود؟ آیا میتواند از رهبر قدیمی غرب اعلام استقلال کند؟ آیا میتواند در مورد مواضع مشترک به توافق برسد؟ و چگونه اروپا میتواند از خود دفاع کند در حالی که آلمان در حفظ فعالیت تجهیزات بنیادی مانند هواپیما و زیردریایی مشکل دارد؟
احساس انزوا خیلی عمیق است. هفته گذشته ولفگانگ اشینگر سفیر سابق آلمان در واشنگتن و رئیس کنونی کنفرانس امنیت مونیخ در توئیتی نوشت: آیا مرگ اتحاد فرااقیانوسی فرارسیده است؟ اگر یک طرف به استدلالهای دیگری کوچکترین توجهی نمیکند آیا میتوان گفت ما هنوز با هم هستیم؟ آیا تلاش میکنیم چالشهای پیشروی منافع امنیتی مشترک را مدیریت کنیم یا برای همیشه از هم جدا میشویم؟ اینها سوالاتی تاسفبرانگیز هستند.
وضعیت کنونی همانند زوجی است که بهرغم تمایل شدید به باهم بودن نمیتوانند اوضاع را پیش ببرند. اشینگر میگوید: «از یک جهت، مثلاً موضوع محافظت هستهای، اتحاد دو سوی اقیانوس اطلس در آینده نزدیک شکستنی نیست. چیز دیگری نمیتواند جای آن را بگیرد. از دیدگاه امنیتی ما نمیتوانیم بند ناف خود را از آمریکا جدا سازیم. با توجه به منابع سیاست امنیتی ما هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم جز آنکه برای از دست رفتن شراکت واقعی تاسف بخوریم و تلاش کنیم از این مرحله بگذریم و به سمت دو سال و نیم آینده برویم. زمانی که ترامپ دیگر در مسند قدرت نباشد و شرایط جدیدی به وجود آید. در حال حاضر ما باید به بهترین شکلی که میتوانیم خود را آماده کنیم.»
اکنون که ترامپ برجام را نقض کرده است اروپاییان سه نگرانی عمده دارند: عواقب آن برای امنیت خاورمیانه و اروپا، خطرات برای شرکتهای اروپایی که در ایران سرمایهگذاری کردهاند و آینده روابط با ایالات متحده. نیلر آنن از وزارت امور خارجه به اشپیگل گفت: «خروج ترامپ از برجام تصمیمی اشتباه است که عواقب درازمدت وخیمی بر روابط ما خواهد داشت.»
ناامیدی عمیق
آنن که عضو حزب چپگرای سوسیال دموکرات (SPD) است هفته گذشته در آمریکا به سر میبرد. او هنگام اعلام تصمیم ترامپ در دفتر فیونا هیل مشاور رئیسجمهور نشسته بود. فیونا متخصص امور روسیه و اروپا در شورای امنیت ملی است. آنن از زمان کار در موسسه بروکینگز خانم هیل را میشناسد اما احترام او به خانم هیل اختلافهای سیاستی بین آنها را رفع نمیکند. آنن میگوید در گذشته اختلافنظرهای شدیدی بین برلین و واشنگتن وجود داشت که از آن میان میتوان به اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ اشاره کرد. با این حال احساس پیگیری اهداف مشترک هیچگاه از بین نرفت.
آنن میگوید: «در دوران ترامپ اوضاع تغییر کرد. منافع اصلی ما چه در مورد تجارت و چه در برجام به خطر افتاده است. متاسفانه باید درک کنیم که طرف آمریکایی هیچگونه تمایلی ندارد که استدلالهای متحدانش را جدی بگیرد. من به عنوان یک فعال سیاست خارجی به این روندهای معکوس عادت دارم اما هنگامی که در هواپیما به اروپا بازمیگشتم برای اولین بار واقعاً احساس ناامیدی داشتم.»
هیکو ماس (Maas) وزیر امور خارجه در راه سفر به مسکو در روز پنجشنبه به اشپیگل گفت: «تحولات آمریکا از همان ابتدا تاثیر خود را بر روابط دو سوی اقیانوس اطلس گذاشت. ما آن را قبل از ناامیدی شدید عصر سهشنبه احساس کرده بودیم. با این حال ما همچنان تلاش میکنیم در تمام حوزههای سیاستی با ایالات متحده کار کنیم. ما برای گفتوگو و مذاکره آماده هستیم اما همزمان حاضریم در صورت لزوم برای منافع خود مبارزه کنیم. این مبارزه در تمام سطوح است نه صرفاً در کاخ سفید.» گفتمان او در گذشته تنها برای کشورهای مشکلآفرین دنیا به کار میرفت نه برای مهمترین متحد آلمان.
رئیسجمهور و تندروها
در حالی که دونالد ترامپ سخنرانی شدیداللحن ۱۱دقیقهای خود در مورد ایران را ایراد میکرد یک نفر به آرامی در ورودی اتاق پذیرش دیپلماتیک ایستاده بود. جان بولتون چهرهای جدی اما راضی داشت. اما زمان زیادی طول نکشید که نقاب او برداشته شد. او ۱۵ دقیقه بعد در اتاق خبرنگاران در کاخ سفید فریاد کرد: «ما از برجام خارج شدیم.» بولتون این جمله را برای بار دوم و سوم تکرار کرد. او احساس آزادی و خوشی زایدالوصف داشت: یک جنگجوی بیرحم که توانسته بود به هدفش برسد.
بولتون عقیده دارد که هر بحران جهانی را میتوان با جنگ حل کرد. راهحل عراق تحت کنترل صدام حسین؟ بمباران. ایران در دولت روحانی؟ بمباران در صورت لزوم. لیبی؟ سوریه؟ کره شمالی؟ اعمال فشار، تغییر رژیم، بمباران. از دیدگاه بولتون جنگ یک بخش موثر از سیاست است. این دیدگاه تنها چیزی است که او در آن راسخ مانده است.
نکته کنایهآمیز آن است که بولتون که در دوران ریاست جمهوری جرج بوش برای مدت کوتاهی سفیر آمریکا در سازمان ملل بود اکنون در نقش مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ ظاهر میشود. ترامپ کسی است که در دوران مبارزات انتخاباتی گفته بود با جنگ عراق مخالف بوده است و هیلاری کلینتون را متهم کرد که ایالات متحده را در جنگ فرو خواهد برد.
پرخاشگری یک ویژگی ثابت در حرفه دیپلماتیک بولتون به شمار میرود. نشریه فارن پالیسی در ماه مارس نوشت: «بولتون یک تهدید امنیت ملی است.» نیویورک تایمز او را یک «انبر جوش سیاسی» خواند. جهانبینیهای بولتون و ترامپ یکسان نیست اما هردو ابزارها و دشمنان مشترک دارند که ایران یکی از آن دشمنهاست. گمان میرود بولتون نویسنده سخنرانی روز سهشنبه ترامپ و معمار خروج آمریکا از برجام باشد. مکمستر نفر قبل از او تلاش کرد ترامپ را قانع کند در برجام بماند که البته همین کار به عزل او منجر شد.
ترامپ در زمان مبارزات انتخاباتی، برجام را یکی از بدترین توافقات خواند که ممکن است در تاریخ یک کشور صورت گیرد. انتصاب بولتون فقط با هدف اجرای تصمیمی انجام گرفت که رئیسجمهور از مدتها قبل اتخاذ کرده بود. بولتون از ضعف نشان دادن متنفر است و جایی برای عقبنشینی نمیگذارد. او یک نئومحافظهکار نیست که بخواهد دموکراسی را با زور اسلحه گسترش دهد بلکه یک تندروی راستگراست که به جای در راس قرار دادن آمریکا، آن را به انزوا میکشاند.
او عقیده دارد کاربرد زور نهتنها منطقی بلکه ضروری است. همانند ترامپ، او سیاست خارجی را یک بازی با مجموع صفر میبیند. یعنی هرگاه ایالات متحده در برابر دیگر قدرتهای جهانی برنده نشود قطعاً بازنده خواهد بود. او سازمانهای چندملیتی مانند سازمان ملل، سازمان تجارت جهانی و اتحادیه اروپا را زیادی و غیرضروری میداند. بولتون سه سال قبل در نوشتاری به نیویورک تایمز برنامه خود در قبال ایران را ارائه داد: «برای جلوگیری از بمب ایران باید ایران را بمباران کرد.»
بولتون خصومت خود با ایران را از طریق حمایت از مجاهدین خلق (منافقین) نشان داد. این گروه تندرو در دهه ۱۹۶۰ و در مخالفت با شاه تشکیل شد و اتحادیه اروپا برای مدتی آن را یک سازمان تروریستی میشناخت. برخی از کسانی که گروه را ترک کردند آن را همانند یک فرقه میدانند. امروزه آنها صرفاً برای جنگ علیه ایران لابیگری و پول زیادی را در واشنگتن و اروپا برای حمایت از تغییر حکومت در ایران خرج میکند. بولتون در چندین رویداد این گروه شرکت کرد و سال گذشته در آن جمع بیان داشت: «ما قبل از پایان سال ۲۰۱۹ در تهران جشن میگیریم.»
بولتون و ترامپ هردو علاقه شدیدی به تخریب دارند و ترامپ هنگامی خوشحالتر میشود که سیاستهای رئیسجمهور قبل از خودش را تخریب کند.