شناسه خبر : 44904 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بازندگان بازار

چرا زنان ایرانی از بازار کار ایران جا مانده‌اند؟

 

آیسان تنها / نویسنده نشریه 
مهشاد ابراهیمی / نویسنده نشریه 

در فرهنگ ایرانیان تا همین دو، سه دهه پیش فعالیت اقتصادی زنان برای آحاد جامعه چندان ضروری تلقی نمی‌شد و زنان شاغل چندان مورد ارج و قرب نبودند. چرا که مردان نان‌آور خانواده به‌شمار می‌آمدند و توانایی‌های زنان صرفاً در حوزه محدود به فعالیت‌های خانگی مورد توجه قرار می‌گرفت. جمله «پشت هر مرد موفق یک زن ایستاده است» خود گواهی است بر این مدعا که در فرهنگ ایرانیان بیشتر از مردان انتظار موفقیت در عرصه‌های سیاسی،‌ اقتصادی و اجتماعی می‌رود در حالی که از زنان انتظار می‌رود در خانه از مردان پشتیبانی کرده و این وظیفه را به نحو احسن انجام داده و مسیر موفقیت آنان را هموار کنند. برای گروه‌هایی از جامعه نقش زنان سال‌هاست که دستخوش تغییراتی شده است. به گواه آمارها حضور زنان ایرانی در دهه گذشته در مراکز آموزشی به صورت چشمگیری رشد داشته و در مواردی از مردان پیشی گرفته است. هرچند اوضاع در بازار کار چندان خوب پیش نرفته است؛ دست‌کم در قیاس با سایر کشورهای جهان. در تجربه جهانی هم مطالعات نشان می‌دهد که ورود زنان به بازار کار نسبت به مردان با تاخیر همراه بوده است. مثلاً در کشوری مثل آمریکا عمدتاً ورود زنان به بازار کار در جریان جنگ جهانی دوم رخ داده است. اما در بلندمدت و در گذر دهه‌های بعد حضور زنان در بازار کار مستدام بوده و نرخ مشارکت اقتصادی زنان رفته‌رفته افزایش یافته است. اما در ایران برای دهه‌های متوالی تغییر محسوسی در نرخ مشارکت اقتصادی زنان رخ نداده و اکنون زنان ایرانی مشارکت بسیار اندکی در اقتصاد رسمی دارند. مثلاً اگر در سال 1355 به‌طور میانگین نرخ مشارکت اقتصادی زنان 13 درصد بوده، در دهه 90 این نرخ به 14 درصد رسیده است. همچنین بنابر آمارها هنوز نرخ مشارکت اقتصادی زنان نسبت به میانگین جهانی شکاف قابل توجهی دارد. همان‌طور که آمارهای بانک جهانی هم حاکی از آن است که در حالی که مثلاً در سال 2021 نرخ مشارکت اقتصادی زنان ایرانی حدود 14 درصد بوده ولی میانگین نرخ مشارکت اقتصادی در جهان معادل ۵۰ درصد بوده است. این مطالعه که در آن ۱۹۳ کشور بررسی شده‌اند نشان می‌دهد که مشارکت اقتصادی زنان در ۱۷ کشور بالای ۷۰ درصد و در 30 کشور بین 60 تا 70 درصد و در 24 کشور بین 55 تا 60 درصد بوده است. این گزارش همچنین حاکی از آن است که ایران رتبه چهارم از آخر را به خود اختصاص داده و به ترتیب رتبه‌های نازل‌تر متعلق به اردن، عراق و یمن است.

اشتغال زنان ایرانی در آینه تاریخ

بسیاری بر این باورند که غالب زنان در درازای تاریخ شغلی نداشته‌اند. این تصور چندان با واقعیت سازگار نیست. بسیاری از زنان از گذشته تاکنون در مشاغل سخت مشابه مردان کار کرده‌اند. در ایران برخی مطالعات تاریخی حاکی از آن است که برخی از زنان ایرانی در صنایعی مانند صنایع دستی و قالیبافی، ریسندگی، رنگرزی و بافتن نخ اشتغال داشته‌اند. با این حال عمدتاً ماحصل کارشان مانند پارچه و فرش به مردان خانواده برای تجارت واگذار می‌شده است. در مطالعه رکسانا بهرامی‌تاش و جواد صالحی‌اصفهانی با عنوان «اسلام‌گرایی و اقتصاد سیاسی اشتغال زنان در ایران» عنوان شده است که در گذشته، حدود 25 درصد پارچه‌بافی در ایران به وسیله زنان صورت می‌گرفت. همچنین براساس شواهد، صنعت نساجیِ ایران با تولید خانگی در گردش بود. همچنین در جوامع عشایری و دامپروری فعالیت‌هایی مانند مراقبت از حیوانات، بافندگی، فرآوری شیر، ریسندگی و رنگرزی را زنان به عهده می‌گرفتند. با این حال در این فرآیند معمولاً کار از خانه جدا نبود. «در واقع مشارکت زنان در اقتصاد بخشی از زندگی اجتماعی بوده است.» در آن زمان نقش اقتصادی زنان عمدتاً در خانواده محقق می‌شد و خانواده واحد اصلی تولید و مصرف به‌شمار می‌رود. این وضعیت در ایران برای سده‌ها وجود داشت تا دوران مشروطه. جنت افاری در پژوهشی با عنوان «انقلاب مشروطه ایران» مطرح کرده است که از مشروطه به بعد شرایط زنان ایرانی با گذشته متفاوت می‌شود، به عبارت دیگر مطالعات نشان می‌دهد که تجربه توسعه برای زنان ایران با شکل‌گیری انقلاب مشروطه آغاز شده است. از مشروطه است که زنان به عنوان مساله مورد بحث قرار می‌گیرند و در این دوره است که برای زنان حضور در جامعه مهم تلقی می‌شود و البته در آن دوران نیز زنان فعال با استفاده از عاملی غیراقتصادی یعنی آموزش و افزایش آگاهی اجتماعی سعی در حضور در توسعه دارند. در آن مقطع ارتقای بهداشت، سوادآموزی و تشویق به مطالعه، عاملی برای ایجاد تغییرات اجتماعی می‌شود.

ورود زنان به بازار کار با انگیزه مدرنیزاسیون

دوره رضاشاه را می‌توان آغاز ورود چشمگیر زنان به بازار کار قلمداد کرد. فریان صباحی در مطالعه‌ای با نام «جنسیت و ارتش دانش در ایران پهلوی» آورده است که رضاشاه انگیزه مدرنیزاسیون و توسعه داشت و از آموزش و حضور زنان در جامعه حمایت می‌کرد. البته به دلیل عدم دسترسی به آمار و ارقام دقیق در دوره قبل از حکومت رضاشاه و در دوره سلطنت وی، نمی‌توان به چندان اطلاعات دقیقی درباره میزان تغییرات جنسیتی در نیروی کار دست یافت اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که در آن دوران احتمالاً زنان بیشتری نسبت به دهه‌های قبل شاغل بوده‌اند. زنانی به عنوان معلم، پرستار، کارمند خیریه، ماما و خیاط. همچنین ملیحه شیانی و حسن زارع در مطالعه‌ای با عنوان «زنان و توسعه: نقش زنان ایرانی در دوران قاجار و پهلوی» به وضعیت اشتغال زنان پرداخته‌اند. بررسی‌های این مطالعه نشان داده که این سیاست‌ها کماکان در دوره پهلوی دوم هم ادامه داشته است. به این ترتیب از ایده کار زنان به عنوان وسیله‌ای برای توسعه ایران حمایت شده و مشارکت زنان در بازار کار تشویق شده است. در این دوران برخی زنان طبقه مرفه و تحصیل‌کرده به دنبال مشاغل سودمندی بودند اما زنان طبقه کارگر و طبقه متوسط پایین که قادر به یافتن مشاغل مطمئن نبودند در مشاغل حاشیه‌ای با حداقل دستمزد کار می‌کردند. در مجموع در آن دوران سیاست‌های مربوط به توسعه اقتصادی و سیاست‌های دولتی فرصت‌هایی را برای زنان فراهم کرد تا به بازار کار بپیوندند و تا حدی استقلال و استقلال مالی به دست آورند. جذب فزاینده زنان در اقتصاد بخشی از تقاضا برای نیروی کار رو‌به‌رشد ایرانِ به سرعت در حال توسعه را برآورده کرد. در چند دهه اخیر در دوران بعد از انقلاب 57 تاکنون نیز بررسی‌ها حاکی از آن است که تغییر چندانی در مشارکت اقتصادی زنان رخ نداده است. مطالعات نشان می‌دهد که به‌رغم پیشرفت‌های نسبی طی دهه‌های گذشته، میزان فعالیت و اشتغال زنان در ایران نسبت به مردان ایران و زنان کشورهای دیگر پایین‌تر است. منصور زراء‌نژاد و امیرحسین منتظرحجت در مطالعه‌ای با عنوان «نگاهی به مشارکت اقتصادی زنان در ایران» با بررسی وضعیت مشارکت اقتصادی زنان در چهار دهه گذشته آورده‌اند: «اینکه میزان فعالیت زنان برای مدت 40 سال بدون تغییر باقی ‌مانده است، نیاز به بررسی و مطالعه دارد. به نظر می‌رسد در سیاستگذاری‌های چهار دهه گذشته به اهمیت و لزوم مشارکت زنان در فعالیت‌های اقتصادی به دلایل زیادی توجه شایسته‌ای نشده است.»

23

اثر حضور کم‌رنگ زنان در بازار کار

اثر حضور زنان در بازار کار را از جنبه‌های متنوعی می‌توان بررسی کرد. مثلاً از بعد اثری که می‌تواند بر زندگی فرد یا جامعه داشته باشد. در عصر حاضر پژوهشگران باور دارند که سرمایه فیزیکی و فناوری متغیرهای مهمی برای رشد و توسعه هستند، اما متغیر اصلی و حیاتی این پازل، سرمایه انسانی و بهره‌وری صحیح آن است. بدون شک جامعه‌ای که کارایی لازم را برای آموزش و استخدام نیروی انسانی نداشته باشد، قادر به رشد و توسعه پایدار نخواهد بود. به علاوه، یکی از مهم‌ترین معیارهای سنجش درجه توسعه‌یافتگی کشورها، میزان اهمیت و اعتبار زنان در آن کشور است (محمدزاده و یکتا، 1394). در واقع، امروزه برای تحقق توسعه اجتماعی، تحقق عدالت اجتماعی و تسریع فرآیندهای توسعه نیاز است تا به زنان همانند مردان به عنوان نیروی فعال و سازنده در اجتماع نگریسته شود. بنابراین، توسعه‌یافتگی یک جامعه با معیار مشارکت هرچه فعال‌تر زنان در امور اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سنجیده می‌شود و در جوامع توسعه‌یافته، حضور زنان در تمام عرصه‌ها، خصوصاً عرصه‌های اقتصادی، که تاثیر فراوانی بر روند توسعه و افزایش کمی و کیفی نیروی انسانی جامعه دارند، مشاهده می‌شود.

دستاوردهای اقتصادی کاهش شکاف جنسیتی

صندوق بین‌المللی پول در سال 2018 گزارشی با عنوان «دستاوردهای اقتصادی ناشی از مزایای کاهش شکاف‌های جنسیتی: حتی بیشتر از آنچه فکر می‌کردید» منتشر کرده است. در این گزارش توضیح داده شده که میدان بازی نابرابر میان مردان و زنان چگونه برای کشورها هزینه اقتصادی ایجاد کرده است. طبق این گزارش مطالعات انجام‌شده حاکی از آن است که نابرابری موجود مانع بهره‌وری بوده و بر رشد اقتصادی اثر منفی گذاشته و مزایای کاهش شکاف‌های جنسیتی حتی بزرگ‌تر از آن چیزی است که قبلاً تصور می‌شد. بنابراین سیاستگذاران باید بر رفع فوری چنین موانعی تمرکز کنند. همچنین در این مطالعه آمده است که زنان و مردان در فرآیند تولید مکمل یکدیگر هستند و مزیت بیشتری از افزایش اشتغال زنان در رشد ایجاد می‌کنند. به عبارت دیگر، افزودن زنان بیشتر به نیروی کار باید دستاوردهای اقتصادی بیشتری نسبت به افزایش برابر در کارگران مرد به همراه داشته باشد (منعکس‌کننده این واقعیت است که در اصطلاح اقتصاددانان، کشش جایگزینی بین زنان و مردان در تولید پایین است). همچنین در بخشی از این مطالعه بر اثر رشد اشتغال زنان بر تقویت بیشتر رشد اقتصادی اشاره شده و آمده است: از آنجا که زنان مهارت‌های جدیدی را به محل کار می‌آورند، بهره‌وری و دستاوردهای رشد ناشی از افزودن زنان به نیروی کار (با کاهش موانع مشارکت زنان در نیروی کار) بیشتر از آن چیزی است که قبلاً تصور می‌شد. در این مطالعه به اثر کاهش شکاف جنسیتی بر بالا رفتن بهره‌وری هم اشاره شده است. طبق این مطالعه در موقعیت‌هایی که شکاف جنسیتی در طول زمان کاهش یافته است، سهم افزایش بهره‌وری (یا افزایش بهره‌وری کل عوامل) در رشد بیش‌ازحد بیان می‌شود و بخشی از سود منتسب به بهره‌وری در واقع به دلیل افزایش مشارکت زنان در طول زمان است. به‌‌رغم اینکه مطالعات گسترده‌ای به اهمیت حضور زنان در بازار کار اشاره کرده‌اند ولی به نظر می‌رسد در ایران هنوز نقش زنان در فرآیند توسعه به رسمیت شناخته نشده و عموماً با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شود. فعال کردن توانمندی‌های بالقوه زنان در عرصه فعالیت‌ها و زندگی اقتصادی ایران بیش از هر زمان دیگر نیازمند ایجاد دگرگونی در نگرش اجتماعی به زنان و دگرگون کردن تفکر حاکم بر نظام برنامه‌ریزی‌ها و سیاستگذاری‌های کلان کشوری است که آن نیز نیازمند دسترسی به اطلاعات فراگیر و تحلیل‌های علمی از درون‌مایه‌های این نیروی عظیم جامعه است (صحرائیان، ۱۳۷۸). در ادامه این گزارش وضعیت مشارکت اقتصادی زنان در ایران بررسی می‌شود:

در جدول 1 می‌توان شمای کلی بازار کار ایران و در نمودار 1 نیز سری زمانی تغییرات نرخ مشارکت را مشاهده کرد.1

بررسی‌ها حاکی از آن است که کشور ما با مشکلاتی بسیار در بازار کار، خصوصاً بازار کار جوانان و زنان مواجه است. این وضعیت گرچه از دهه‌های گذشته هم در اقتصاد ایران وجود داشته ولی در طول دهه90 این شرایط تشدید شده است. در سال‌های 1390 تا 1401 اقتصاد ایران با دو چالش بزرگ تحریم‌ها و همچنین بحران کرونا مواجه شد که در اثر این دو واقعه بازار نیروی کار به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و نرخ مشارکت در کشور به‌طور محسوسی کاهش پیدا کرد؛2 کاهش نرخ بیکاری نیز نه به علت افزایش اشتغال بلکه به خاطر کاهش جمعیت فعال3 است. مشارکت زنان در فعالیت‌های اقتصادی نه‌تنها در توسعه ظرفیت‌ها و توانایی‌های زنان و حفظ استقلال فردی آنها نقش دارد، بلکه بر توسعه اقتصادی کشور نیز تاثیر بسزایی دارد. کشورها برای توسعه و تسریع فرآیند آن نمی‌توانند نیمی از جمعیت کشور را نادیده بگیرند؛ از طرف دیگر عدم مشارکت اقتصادی زنان در تولید، تعداد افراد تحت تکفل جمعیت شاغل4 را افزایش می‌دهد که این موضوع می‌تواند رفاه خانوارها را کاهش داده و با گذشت زمان به فقر درآمدی در گروه‌های پایین‌درآمدی منجر شود و در بلندمدت نیز فقر غیردرآمدی را رقم بزند. در نتیجه، جامعه هنگامی توسعه پیدا می‌کند که آحاد جامعه، اعم از زن و مرد، فرصت و انگیزه قوی برای مشارکت در فعالیت‌های اقتصادی داشته باشند. تاکنون مشارکت زنان در جامعه ایران بیشتر از جنبه اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار گرفته ‌است، در حالی که باید به فعالیت‌های اقتصادی زنان به عنوان بخشی از جمعیت که به صورت بالقوه پیش‌نیاز توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور هستند نگریسته شود. در واقع، غالباً مشارکت زنان در فعالیت‌های اجتماعی مناسب‌تر از مشارکت آنان در فعالیت‌های اقتصادی ارزیابی می‌شود و جامعه فعالیت‌های اجتماعی زنان را خیلی باارزش‌تر از فعالیت‌های اقتصادی آنان ارزیابی می‌کند.  اما اگر کمی دقیق‌تر به آمار نگاه شود، می‌توان دید که شکاف جنسیتی بزرگی در بازار کار ایران وجود دارد و همچنین نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران به نسبت بسیاری از کشورهای همسایه و حتی سایر کشورهای در حال توسعه و توسعه‌یافته بسیار کم است (جدول 2). برای بررسی بهتر وضعیت اشتغال زنان، سازمان بین‌المللی کار فاصله جنسیتی را برابر با تفاضل نرخ مشارکت اقتصادی مردان از زنان تعریف کرده و به این دلیل که معمولاً نرخ مشارکت زنان کمتر از مردان است، این شاخص عموماً منفی است و بیانگر این واقعیت است که شانس زنان برای مشارکت در بازار کار کمتر از مردان است؛ به علاوه، موقعیت‌های کاریابی و استخدام کمتری نیز برای آنان وجود دارد که در نهایت تامین اقتصادی کمتری برای زنان فراهم می‌شود. در واقع، می‌توان گفت که نقش زنان نه‌تنها به وسیله نظام اقتصادی، بلکه از سوی عوامل فرهنگی و نظام اجتماعی نیز نادیده گرفته‌ شده‌ است (جدول 3).

نکته قابل توجه دیگر آن است که مشارکت اقتصادی زنان حتی در گروه زنان تحصیل‌کرده نیز بسیار بالاست و این مساله به معنای آن است که افزایش میزان تحصیلات هم الزاماً شرایط اشتغال زنان را تسهیل نمی‌کند؛ بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که طی این سال‌ها عوامل متعددی نرخ مشارکت اقتصاد زنان را تحت تاثیر قرار داده‌اند (صفاکیش و فلاح محسن‌خانی، 1395). حضور زنان در بازار کار موجب پرورش ذهنی و مهارتی آنان می‌شود و ماحصل آن کیفیت زیست بهتر، خانوارهایی ثروتمندتر و مادرانی باتجربه و آگاه‌تر خواهد بود که به پویایی اقتصادی، اجتماعی و رشد جامعه کمک می‌کند؛ به علاوه، به عنوان سازوکاری در جهت توزیع بهینه‌تر قدرت در جامعه و خانواده عمل می‌کند (جدول 4).

در نهایت، از آنجا که حضور و فعالیت زنان در بازار کار از عوامل بنیادین برای ایجاد رشد و توسعه اقتصادی است، و همچنین تامین استقلال و امنیت مالی نیمی از جامعه برای حفظ ثبات و آرامش آن از واجبات است، لازم است که عواملی مانند تحصیلات، اشتغال، مسوولیت‌های خانوادگی، بیماری، ناتوانی جسمی موقت، بارداری، عدم تناسب محیط کار با روحیات و شرایط زنان در کنار هنجارهای اجتماعی و فرهنگی که محیط کار را به عنوان محیطی مردانه معرفی می‌کند، همچنین مناسب نبودن آموزش‌های داده‌شده به زنان در نهایت می‌تواند موجب ناامید شدن آنان از یافتن شغل مناسب شود و در محیط اجتماعی-اقتصادی نیز موجب بروز احساس بی‌نیازی از وجود زنان و مشارکت آنان در فعالیت‌های اقتصادی می‌شود (صالحی‌اصفهانی و تقواطلب، 2018؛ تزمچ و ووگلشتین5، 2017). شناسایی علل و اتخاذ سیاست‌های لازم برای حذف این موانع برای احیای بازار نیروی کار زنان و استفاده از ظرفیت‌های اجتماعی-اقتصادی این قشر برای ایجاد رشد و توسعه پایدار ضروری است. بنابراین لازم است وضعیت بازار کار زنان با جزئیات بیشتری در شرایط اجتماعی و اقتصادی بررسی شود.

24

محیط اجتماعی

در سال‌های اخیر فرهنگ، ارزش‌ها، باورها و هنجارهای کشور دگرگونی‌های شدیدی به خود دیده است. در گذشته زنان به عنوان جنس دوم معمولاً با گذراندن چند کلاس دبستان، به عنوان خانه‌دار در جامعه شناخته شده و از بسیاری حقوق و ماجراجویی محروم بودند. امروزه کار کردن و خلق ارزش به همراه استقلال فردی فارغ از تجرد یا تاهل به عنوان یک ارزش مثبت شناخته شده است که باعث ایجاد اهمیت مضاعف برای کار کردن و استقلال مالی می‌شود که به همراه انباشت تحصیل و تجربه در زنان نسل جدید، نیازها و خواسته‌های جدیدی ایجاد می‌کند که یکی از آنها ورود به بازار کار و داشتن مشاغل با درآمد مکفی است. مقایسه محیط اجتماعی ایران با سایر کشورها، خصوصاً خاورمیانه و شمال آفریقا، می‌تواند به درک بهتر این شرایط کمک کند. همان‌طور که در قسمت قبل مشاهده شد، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران روندی کاهنده دارد، اما داده‌های مربوط به وضعیت اجتماعی زنان، روندی متفاوت دارد. جدول 5، نشان‌دهنده شاخص‌های مربوط به نرخ باروری و سواد زنان است. نرخ باروری طی دهه 90 شمسی به شدت کاهش پیدا کرده است، به‌طوری که ایران طی 10 سال گذشته در زمره پنج کشور اول منطقه قرار داشته که پایین‌ترین نرخ باروری را دارد. لازم به ذکر است که نرخ جلوگیری از بارداری در ایران بالاتر از میانگین جهانی (59 درصد) بوده و حتی بالاترین نرخ را داراست (بانک جهانی، 2004). با توجه به این آمار، انتظار می‌رود که با کاهش نرخ باروری زنان و کاهش مسوولیت‌های خانه‌داری، ورود به بازار کار تسهیل شود، اما این تاثیر کاهش چشمگیر نرخ باروری، به صورت رشد شدید نرخ مشارکت زنان دیده نشده است. به علاوه، تحصیلات نیز می‌تواند تاثیر بسزایی در افزایش نرخ مشارکت زنان داشته باشد. با توجه به افزایش نرخ باسوادی و سطح تحصیلات زنان، جایگاه ایران از نظر تحصیلات زنان طی سال‌های گذشته تغییرات اندکی داشته که تا حدودی به علت آن است که سایر کشورهای منطقه نیز توسعه آموزشی گسترده‌ای داشته‌اند، به‌طوری که نرخ باسوادی گروه سنی جوانان بیش از 90 درصد است. بنابراین، با توجه به این نتایج می‌توان گفت که موقعیت بازار کار زنان در ایران در مقایسه با سایر کشورهای منطقه، بیشتر تحت تاثیر کاهش باروری است تا افزایش تحصیلات (صالحی‌اصفهانی و همکاران، 1397).

محیط اقتصادی

24-1در سال‌های اخیر به واسطه سوء‌مدیریت‌های شدید اقتصادی و تحریم‌های بین‌المللی، اقتصاد کشور دهه‌ای تماماً رکودی را تجربه کرده است به گونه‌ای که تغییرات درآمد سرانه در طول دهه 90 دیده نمی‌شود. در این میان با توجه به افزایش جمعیت کشور، ما شاهد هستیم که نان‌آوران خانوارها در حال تامین کردن افراد بیشتری به صورت میانگین هستند که موجبات فشار اقتصادی، کمبود پس‌انداز و ناتوانی خانوار را برای آماده شدن در برابر تلاطم‌های اقتصادی ایجاد می‌کند. در این میان زنان با توجه به عدم توانایی خود در ورود به مشاغل با درآمد کافی، دچار فقر به درجات گوناگون می‌شوند که به دنبال آن آسیب‌های اجتماعی و روانی را به دنبال دارد. همچنین تحصیلات و مهارت‌های آنان به واسطه عدم ورود به بازار کار به مرور از دست می‌رود و سرمایه انسانی کشور دچار کاهش می‌شود. تمامی اینها بیانگر این است که زنان نیاز پررنگی به ورود به بازار کار و عرصه‌های خلق ارزش افزوده اقتصادی دارند. ورود آنان به بازار کار با کاهش نرخ تکفل، می‌تواند نیروی کار با قیمت مناسب را برای شرکت‌های تولیدی و خدماتی فراهم آورد که در ادامه گسترش سطح تولید آنان و رشد اقتصادی را به دنبال دارد. یکی از نکات لازم توجه آن است که ساختار اقتصادی کشور طی سال‌های گذشته به‌رغم نوسانات و معضلات بسیار، دستخوش تغییرات گسترده‌ای شده است که به‌تبع آن بازار نیروی کار زنان نیز دستخوش تغییراتی شده است. برای بررسی جزئی‌تر وضعیت اشتغال زنان در ایران، می‌توان از داده‌های مربوط به صنایع استفاده کرد تا مشخص شود که کدام بخش‌ها شمار بیشتری از شاغلان زن را به خود اختصاص داده‌اند. این داده‌ها در جدول 6 قابل مشاهده هستند. در مقایسه ایران با سایر کشورهای جهان می‌توان به این نکته اشاره کرد که بخش صنعتی از نظر استخدام زنان بزرگ‌ترین سهم را دارد و روند آن فزاینده است.6 ایران یکی از معدود کشورهای حوزه خاورمیانه است که بخش عمده اشتغال زنان در بخش تولید است. لازم به ذکر است که طی سال‌های دهه90، تحریم‌های آمریکا به شدت اشتغال زنان، خصوصاً در بخش تولیدی را تحت تاثیر خود قرار داده ‌است و اگر این تحریم‌ها وضع نمی‌شد، قطعاً بازار نیروی کار زنان شرایط بهتری داشت. بخش دیگری از اقتصاد که درصد زیادی از اشتغال زنان را دربر می‌گیرد، بخش غیررسمی است. طبق تعریف سازمان جهانی کار، بخش غیررسمی مجموعه‌ای از بنگاه‌های خانوادگی یا بنگاه‌های ثبت‌نشده متعلق به خانواده‌هاست که شامل بنگاه‌های غیررسمی متکی بر کار خانگی می‌شود که در صورت لزوم از همکاری کارگران و کارکنان خانوادگی استفاده می‌کنند و نیز بنگاه‌های اقتصادی غیررسمی را دربر می‌گیرد که یک یا چند کارمند را به صورت مستمر به کار می‌گیرند. این بخش بازار سیاه یا اقتصاد زیرزمینی را نیز در بر می‌گیرد که تحت فعالیت‌های غیرقانونی صورت می‌گیرند. در واقع، بخش عمده‌ای از فعالیت زنان در این حوزه شامل تهیه و فروش انواع ترشی، مربا، مواد اولیه پخت غذا، غذاهای خانگی و همچنین حضور فعال در بازار بنگاه‌های آنلاین است. این بخش از آن نظر جذابیت اقتصادی دارد که امکان پنهان کردن فعالیت اقتصادی و فرار مالیاتی در آن وجود دارد. در مطالعه صالحی‌اصفهانی و همکاران (1397) پیمایشی پیرامون بررسی بخش غیررسمی اشتغال زنان انجام شده که برخی از نتایج آن عبارت است از:

بخش غیررسمی اقتصاد، زنان خانواده‌هایی را به خود جذب می‌کند که در سطوح درآمدی متفاوتی هستند.

به‌طور کلی کارکنان خویش‌فرما بهتر از کارکنان مزدی کار می‌کنند، هرچند دستفروشان خیابانی که در واقع خویش‌فرما هستند از این قاعده مستثنی هستند.

زنان تحصیل‌کرده با احتمال بسیار کمی وارد این بخش می‌شوند.

زنان وارد بخش غیررسمی می‌شوند، زیرا می‌توانند کار تولیدی را با مسوولیت خانه‌داری و مراقبت از فرزندان ترکیب کنند.

زنان متاهل به نسبت زنان مجرد بیشتر در بخش غیررسمی اشغال دارند.

زنان سرپرست خانوار به نسبت زنانی که همسرانشان سرپرست خانوار هستند بیشتر در اقتصاد غیررسمی اشتغال دارند.

درآمد ناشی از کار غیررسمی بیشتر صرف کالاهای اساسی می‌شود تا کالاهای لوکس.

افزایش مشارکت در اقتصاد غیررسمی به افزایش قدرت تصمیم‌گیری اقتصادی زنان منجر می‌شود. 

24-2

منابع

1- مرکز آمار ایران، نتایج تفصیلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395

2- مرکز آمار ایران، نتایج آمارگیری نیروی کار سال‌های 1398 و 1399

3- فلاح‌محسن‌خانی، زهره؛ صفاکیش، محدثه؛ بررسی عدم مشارکت اقتصادی زنان در بازار کار ایران، مجله بررسی‌های آمار رسمی ایران، 1395

4- محمدزاده، یوسف؛ یکتا، میلاد؛ بررسی نقش زنان در توسعه پایدار اقتصادی کشورهای جهان، اولین همایش نقش زن در سلامت جامعه، 1394

5- صالحی‌اصفهانی، هادی؛ بهرامی‌تاش، رکسانا؛ کریمایی، مهشید؛ اقتصاد سیاسی اشتغال زنان، انتشارات شیرازه، 1397

6- نیلی، مسعود و همکاران، اقتصاد ایران (چگونگی گذر از ابرچالش‌ها؛ خلاصه طرح جامع مطالعات اقتصاد ایران)، انتشارات موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه‌ریزی، 1397

7- قویدل، صالح، مشارکت اقتصادی زنان و شاخص‌های کلان اقتصادی، دفتر سیاستگذاری و توسعه اشتغال، معاونت توسعه کارآفرینی و اشتغال وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی، 1398

8- Tzmach Lemmon, Gayle. Rachel Vogelstein, “Barriers to women’s Economic participation”, 2017

9- Salehi Isfahani, Djavad. Sara Taghvatalab, “Education and the allocation of time of married women in Iran”, Springer, 13 March 2018

25

پی‌نوشت‌ها:

1- داده‌های خام مربوط به بازار کار ایران و نیروی کار از سال 1384 در سایت مرکز آمار منتشر شده است، اما آمار و اطلاعات لازم برای سال‌های 1384 و قبل‌تر را می‌توان از آمارگیری از ویژگی‌های اشتغال و بیکاری خانوار اخذ کرد. به علاوه، از سال 1335 همزمان با برگزاری سرشماری عمومی نفوس و مسکن، برخی اطلاعات مربوط به نیروی کار نیز در طرح مزبور اخذ شده است. در این گزارش برای داده‌های پیش از سال 1384 از گزارش «مشارکت اقتصادی زنان و شاخص‌های کلان اقتصادی» که به‌وسیله دفتر سیاستگذاری و توسعه اشتغال وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی منتشر شده، استفاده شده است.

2- به این معنا که از میان جمعیت در سن کار، جمعیتی که اقدام به پیدا کردن شغل می‌کنند، کاهش پیدا کرد.

3- جمعیت در سن کار (15 تا 64 سال) که به دنبال شغل می‌گردند.

4- نسبت اشتغال

5- Gayle Tzemach Lemmon and Rachel Vogelstein

6- بخش صنعتی عموماً مشاغل تولیدی را دربر می‌گیرد.

25-2