آتش قیمتهای جهانی بر خاکستر انتظارات کاهشی
کامودیتی موتور محرک بورس میشود؟
تقریباً از اواخر سال ۹۸ بود که با شروع و گسترش پاندمی کرونا در دنیا بهای کامودیتیها و نفت وارد فاز نزولی شد و طی نیمه اول سال ۹۹ و حتی تا اواخر پاییز شاهد کاهش شدید نرخ در بازارهای کالایی در جهان بودیم به شکلی که قیمت نفت سطوح ۲۰ تا ۲۲ دلار در هر بشکه را تجربه کرد. بهای هر تن مس تا ۴۷۰۰ دلار افت نرخ داشت؛ آلومینیوم تا ۱۴۰۰ دلار بر هر تن کاهش قیمت داشت و فلز روی به ۱۸۴۰ تا ۱۸۵۰ دلار در هر تن رسید. در خصوص فولاد شرایط مشابهی را شاهد بودیم تا جایی که شمش فولاد خوزستان در بورس کالا قیمتی نزدیک به چهار میلیون تومان در هر تن را هم تجربه کرد و محصولات پتروشیمی نیز به تبع کاهش قیمت نفت خام و افت تقاضا کاهش یافت. بهای اوره تا سطوح ۲۰۶ دلار بر هر تن و متانول تا ۱۵۷ دلار در هر تن در جهان تقلیل یافت. علت این امر توجه به پیشبینیهای کاهشی از رشد اقتصادی جهانی به سبب شیوع پاندمی کرونا، تعطیلی صنایع، قرنطینه و کاهش تقاضای صنعتی بود و در نهایت نرخهای جهانی کاهش یافت. تقریباً از این دوره که چهره کاهش قیمتها را در بازارهای جهانی مشاهده میکردیم؛ اما بورس اوراق بهادار ایران برخلاف این جریان را تجربه کرد و به علت جهش ناگهانی بهای ارز طی دو سال از ابتدای سال ۹۸ تا شهریور ۹۹؛ نهتنها سودآوری شرکتها در بورس کاهش چندانی پیدا نکرد بلکه بعضاً افزایشی بود. این مطلب را باید در نظر گرفت که اگر بهای کالاییها در جهان بین ۴۰ تا ۵۰ درصد افت داشت اما بهای ارز بیش از این ارقام رشد کرد و تقریباً میتوان گفت دو برابر شد و همین افزایش بهای ارز موجب شد سودآوری شرکتها نهتنها کاهشی نبوده بلکه افزایشی هم باشد.
همین مطلب سبب شد که بورس اوراق بهادار ایران در نیمه دوم سال ۹۸ و نیمه ابتدای سال ۹۹ افزایشی باشد.
این نکته را باید در نظر گرفت که رشد بهای اغلب سهمها در نیمه ابتدایی سال ۹۹ و دقیقتر از اردیبهشتماه به بعد تنها تحت تاثیر سودآوری شرکتها نبود بلکه به جهت هجوم سرمایهگذاران به این بخش، تبلیغات انجامشده و تشویق به سرمایهگذاری در بازار سهام بود که یکی از شواهد آن را میتوان افزایش کدهای جدید و ورود نقدینگی به این بازار دانست و البته قیمتها را از حالت تعادل خارج کرد.
این شرایط به گونهای خودنمایی کرد که شاخص ۵۱۲ هزارواحدی ابتدای سال ۹۹؛ در شهریور ماه به حدود دو میلیون و ۱۰۰ هزار واحد رسیده بود که شاید اگر این روند تنها بر اساس سودآوری شرکتها قرار داشت؛ شاخص باید در حدود یک میلیون واحد تعریف میشد بنابراین یک افزایش بیرویه در شاخص تجربه شد. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که یک بخش رشد قیمتها به دلیل سودآوری شرکتها بود و بخش دیگر به دلیل رفتار هیجانی سرمایهگذاران و جو انتظاری نسبت به افزایش نرخ دلار. به هر حال در شهریورماه دلار ۳۲ هزارتومانی را هم تجربه کردیم اما در نیمه دوم سال ۹۹ سقف قیمتی شکست و بورس شروع به کاهش نرخ کرد و همان رفتار هیجانی که باعث شده بود سرمایهگذاران شروع به خرید سهام کنند و قیمتها را افزایش دهند دقیقاً برعکس عمل کرد. رفتار هیجانی سرمایهگذاران باعث افت و کاهش شدید شاخص بورس و اوراق بهادار شد.
اما اتفاقی که در بخش کالاییها در نیمه دوم سال ۹۹ رخ داد و به ویژه از آذرماه به بعد شاهد بودیم تولید و عرضه واکسن کرونا به صورت گسترده در دنیا بود که البته مورد استفاده قرار گرفت. این داده و چشمانداز فراگیری واکسیناسیون کرونا موجب شد که اقتصاد جهانی مجدداً به حالت طبیعی بازگردد و دورنمای رشد نرخ برای سالهای بعد پیشبینی شد. این امر سبب شد از آذرماه شاهد رشد شدید قیمت کامودیتیها در دنیا باشیم. برای مثال مس از کف چهار هزار و ۷۰۰دلاری هماکنون نزدیک به ۱۰ هزار دلار رسیده و آلومینیوم ۱۴۲۰دلاری به سطحی نزدیک به دو هزار و ۴۴۰ دلار رسیده و فلز روی هماکنون نزدیک به سه هزار دلار در هر تن در حال معامله است. این سطوح از قیمتها سقف تاریخی حدود ۱۰ سال گذشته هستند. نفت هماکنون رقمی بین ۶۶ تا ۷۰ دلار نوسان میکند. اوره ۲۰۶دلاری هماکنون در دنیا بین ۳۴۰ تا 37۰ دلار در هر تن معامله شده و البته اوره صادراتی ایران حدود ۲۸۰ دلار (حداقل) قیمتگذاری میشود. متانول در دنیا بسته به منطقه جغرافیایی بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ دلار در هر تن قیمتگذاری شده آن هم در شرایطی که کف نرخ تاریخی آن ۱۵۷ دلار بود. این افزایش قیمت کامودیتیها در جهان که بعضاً نزدیک به ۱۰۰ درصد رشد داشتند موجب خواهند شد که سودآوری شرکتها در سال ۱۴۰۰ با یک جهش روبهرو شود و به احتمال قوی برای همه صنایع صادراتمحور کالایی که قیمت محصولاتشان متناسب با قیمتهای جهانی است خودنمایی خواهد کرد. به عنوان مثال شرکتهایی همچون فولاد مبارکه عمدتاً فروش داخلی دارند هم قیمتگذاری آنها نسبت به قیمتهای جهانی تغییر میکند پس از این روند تبعیت میکنند. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که عکسالعمل بورس اوراق بهادار به این رخدادها متناسب نبوده است. همانگونه که عنوان شد رفتار هیجانی که اینبار در کاهش قیمتها و انتظارات رکودی شکل گرفته؛ کماکان ادامه دارد و تقریباً از دلار ۲۵ هزارتومانی به عنوان متوسط نیمه دوم سال گذشته که یک عدد معقول برای این بازه زمانی بود هماکنون ۱۵ درصد تا ۲۰ درصد کاهش ارزش را تجربه کردهایم که از لحاظ روانی و فنی اثرگذار است.
اما باید گفت در قیمتهای جهانی تا ۱۰۰ درصد رشد نرخ تجربه شد بنابراین انتظار این است که کاهش سودآوری در صنایع برجسته کالامحور در سال ۱۴۰۰ را مخصوصاً برای شرکتهای معدنی و فلزی یا تجربه نکرده یا به ندرت ثبت شد. به عنوان مثال سنگ آهن هماکنون در سطوحی نزدیک به ۲۰۰ دلار قیمتگذاری میشود در حالی که بین ۴۰ تا ۷۰ دلار معامله میشد. همچنین محصولات فلزی همچون فولاد قیمتهای بسیار بالایی دارد و در ارقامی بیش از ۶۰۰ دلار در هر تن نرخگذاری میشود. پتروشیمیها نیز قیمتهای بالایی را تجربه میکنند بنابراین قاعدتاً امسال نباید کاهش سودآوری در همه صنایع را شاهد باشیم. این مطلب بیشتر در خصوص شرکتهای کالامحور صادراتی خودنمایی میکند بنابراین جریان غالب را باید افزایشی در نظر گرفت. اما واقعیت آن است که ذهنیت منفی معاملهگران به قوت خود پایدار است و همین مطلب در کنار انتظارات کاهشی بهای ارز موجب شده تا هنوز شاهد گستره نزولی قیمتها همچنین صفهای فروش باشیم. این رفتار هیجانی مهمترین سرعتگیر رشد قیمتها در بازار سهام بوده است. به عبارت سادهتر دلیل اصلی افت بهای سهام این است که بازار انتظار کاهش قیمت ارز را با اهداف نامشخص در نظر گرفته است اما باید به این نکته توجه کرد که حتی اگر نرخ ارز را در یک سطوح پایین نزدیک ۲۰ هزار تومان در نظر بگیریم باز هم سیگنالهای افزایشی مشاهده میشود. به نظر میرسد دلار 20 هزارتومانی یک قیمت تعادلی است و پایینتر از این قیمت ثبات چندانی ندارد اما بالاتر از این نرخ محتملتر است. با توجه به مذاکرات برجامی و کاهش انتظارات تورمی و تعدیل آن انتظار داریم دلار در همین سطوح تثبیت شود. با توجه به جمیع این موارد به خصوص رشد قیمتها در بازارهای کالایی در جهان انتظار جهش سودآوری در شرکتهای کالامحور را باید درنظر گرفت. اگر بخواهیم برای شرایط فعلی مثال بزنیم فولاد مبارکه با همین نرخهایی که در حال معامله است به همراه سایر زیرمجموعهها ۴۰۰ تا ۴۵۰ تومان (سود به ازای هر سهم) (EPS) خواهد ساخت.
سیگنالهای افزایشی
دلیل اصلی افت بهای سهام این است که بازار انتظار کاهش قیمت ارز را با اهداف نامشخص در نظر گرفته است اما باید به این نکته توجه کرد که حتی اگر نرخ ارز را در یک سطوح پایین نزدیک ۲۰ هزار تومان در نظر بگیریم باز هم سیگنالهای افزایشی مشاهده میشود.
دشنه انتظارات
واقعیت آن است که ذهنیت منفی معاملهگران به قوت خود پایدار است و همین مطلب در کنار انتظارات کاهشی بهای ارز موجب شده تا هنوز شاهد گستره نزولی قیمتها همچنین صفهای فروش باشیم.
شاخص انتظاری
این شرایط به گونهای خودنمایی کرد که شاخص ۵۱۲ هزارواحدی ابتدای سال ۹۹؛ در شهریور ماه به حدود دو میلیون و ۱۰۰ هزار واحد رسیده بود که شاید اگر این روند تنها بر اساس سودآوری شرکتها قرار داشت؛ شاخص باید در حدود یک میلیون واحد تعریف میشد.