اشتباهی
چرا دولت سیزدهم در اقتصاد ناموفق است؟
دولت سیزدهم در زمانه سختی کار خود را شروع کرد؛ تحریمهای سخت و تورم بالا و اقتصادی بدون رشد به دولتی رسید که در زمانه تبلیغات انتخاباتی تا توانسته بود از برنامه چند هزار صفحهای برای رشد و مهار تورم و ساخت مسکن و کنترل قیمتها و... گفته بود و البته کمتر کسی باور داشت که این دولت بتواند چنین اهدافی را محقق کند؛ حتی آنها که هوادارش بودند. حالا نزدیک به دو سال از عمر دولت میگذرد و آنچه بر مردم رفته افزایش سرعت کاهش رفاهشان بوده است. تورم که قرار بود که مهار شود، نصف شود و بعد تکرقمی شود، رکوردهای تازهای ثبت کرده و هیچ سیاستی هم برای مهارش در دولت به کار گرفته نشده است. احتمالاً همین تورم مهمترین شاخص اقتصادی و اثرگذارترین مولفه روی زندگی و معیشت مردم باشد. سرعت افزایش قیمت داراییهایی مانند مسکن بسیار بالا بود تا خانهدار شدن که برای مردم سخت بود اکنون به آرزویی محال تبدیل شود. یا قیمت کالایی مانند خودرو چنان جهشی را تجربه کرده که در طول عمر این صنعت بیسابقه بوده است. تداوم شرایط قبلی با شیب تندتر و سرعت نزول بیشتر، خلاف همه ادعاهایی است که دولت سیزدهم داشته و دارد. دولت سیزدهم به سیاق دولت نهم و دهم، اساساً میانهای با اصول علمی اقتصاد ندارد و حتی مدیران ارشد و وزیرانش هم از کاربست سیاستهایی میگویند که خلاف منطق اقتصادی و اصول تجربهشده علم اقتصاد است. وعده افزایش تولید و کاهش قیمت در دوران تورم بالا و پرفشار نشانگر این است که دولت سیزدهم حتی گام اول یعنی درک اشتباهات و نقاط ضعف را هم درست برنمیدارد که کار به گامهای دوم و سوم بکشد. و همه میدانیم که این اقتصاد است و هر سیاستگذاری اشتباه تاوان سنگینی دارد. این بار کج به منزل نمیرسد و مگر چشممان به گشایشهای گاهبهگاه داراییها و فروش نفت و بازگشت ارز آن باشد.