شناسه خبر : 43805 لینک کوتاه

زنگ خطر

بدون برجام می‌توانیم رابطه درستی با چین داشته باشیم؟

 

جاوید قربان‌اوغلی / دیپلمات سابق

با گذشت چند روز از سفر رئیس‌جمهور به چین، خبر رسمی که نمایانگر دستاورد سفر بالاترین مقام اجرایی به پکن باشد، منتشر نشده است. البته پوشش خبری درباره تشریفات سفر مانند استقبال از سوی رئیس‌جمهور چین در کاخ کنگره خلق، شلیک ۲۱ توپ و... بسیار بود. ولی درباره محتوای ملموس خبر جز حرف‌هایی از این قماش چیزی ندیده‌ایم یا حداقل بنده ندیده‌ام. مشکل اساسی این است که ایران سیاست متوازن (که تامین‌کننده منافع ملی است) در عرصه بین‌المللی را کنار گذاشته و به دلیل شرایط نامناسب بین‌المللی، تقابل با آمریکا که در ماه‌های اخیر شامل اروپا هم شده و همچنین وخامت اقتصادی، روابط خارجی خود را به چند کشور محصور کرده است. از نظر من تا زمانی که توافق هسته‌ای به نتیجه نرسد، وضعیت ایران هر روز بدتر از روز قبل شده و متاسفانه وابستگی به کشورهایی مانند چین و روسیه افزایش خواهد یافت. تا زمانی که روابط خارجی کشور از سر اجبار و نه انتخاب باشد و ایران برای رفع نیازهای اولیه، مجبور به دادن امتیاز باشد، این چرخه معیوب ادامه خواهد یافت.

چند ماه دیگر نیمی از دوره چهارساله رئیسی به پایان می‌رسد. با وجود این هیچ حوزه‌ای را در امور اداره کشور نمی‌توان سراغ گرفت که دولت سیزدهم در آن نمره قبولی گرفته باشد. درواقع هیچ‌یک از سخنان و وعده‌هایی که رئیس‌جمهور در رقابت‌های انتخاباتی مطرح کرد، محقق نشده است؛ اشتغال، مسکن، محیط زیست، کاهش تورم، نقدینگی، ارزش پول ملی، سیاست خارجی، رسانه و... . باید این را بپذیریم که این نحوه سخن گفتن نشان از یک ضعف ساختاری در نظام حکمرانی دارد. البته چون در کشور نظارتی در کار نیست، حاکمیت هم که یکدست شده، دولت خود را ملزم به پاسخگویی نمی‌داند. رسانه آزاد هم که می‌گویند رکن چهارم دموکراسی است و در حکم چشم و گوش نظام باید باشد در صورت عبور از خطوط قرمز برآمده از شیوه حکمرانی، در صورت ورود به برخی مسائل، چنانچه مشاهده می‌شود با خطر توقیف، زندان و... مواجه است، از این رو مشخص نیست روش آگاهی‌بخشی در مورد انحرافات و کج‌روی‌ها و معیار سنجش وعده و ادعاها چیست؟ یا در صورت عدم تحقق چه کسی باید پاسخگو باشد؟

کافی است وضعیت خبردهی رسانه ملی در دو دولت قبلی و فعلی در مورد قیمت کالاها، مذاکرات هسته‌ای و نحوه خبررسانی در مورد کاستی‌ها را مقایسه کنید. اخیراً رئیس‌جمهوری چین به عربستان سفر کرد و قراردادهای سنگین اقتصادی، تجاری، انرژی و نظامی میان دو کشور منعقد شد. علاوه بر این چین بیانیه مشترکی با شورای همکاری خلیج‌فارس صادر کرد؛ بیانیه‌ای که به‌طور کاملاً آشکار تمامیت ارضی کشور را هدف قرار داد. اما مجلس چه واکنشی درباره این بیانیه داشت؟ روزنامه‌های اصولگرا چه گفتند؟ فرض کنید چنین اتفاقی در دولت قبلی می‌افتاد آن‌وقت مجلس چه غوغایی به راه می‌انداخت؟ در آن زمان روزنامه‌ای معروف در موضوعات کم‌اهمیت‌تر تا حد بی‌آبرو کردن دولت و رئیس‌جمهور و درخواست استیضاح پیش رفت؛ اما در دوره فعلی همه چیز بر وفق مراد است. ارزش پول ملی به خاطر ناکارآمدی دولت و بی‌کفایتی دست‌اندرکاران پولی و مالی بیش از ۴۰ درصد (در مقابل ارزهای خارجی) کاهش پیدا کرده و هیچ‌یک از نهادهای نظارتی، روزنامه‌های خاص، در این باره احساس نگرانی نمی‌کنند یا مصلحت نمی‌دانند که چیزی بگویند.

چین خودش را ملزم و محدود به روابط با ایران نکرده و نخواهد کرد. البته در مورد روابط با کشورهای منطقه نمی‌توان به چین خرده گرفت، هر کشوری حق دارد بر اساس منافع خود با کشورهای دیگر رابطه تجاری و اقتصادی داشته باشد و نباید خودش را محدود به یک کشور کند. این روابط زمانی برای ما مشکل‌آفرین می‌شود که نخست در حوزه امنیت و تمامیت ارضی ما مداخلاتی صورت گیرد که متاسفانه این اتفاق افتاد. شی جین‌ پینگ در سفر به عربستان سعودی از برخی خطوط قرمز ما عبور کرد و هنوز از طرف پکن پاسخ روشن و قانع‌کننده‌ای به ایران داده نشده است. و دیگر اینکه روابط نظامی چینی‌ها با عربستان سعودی با برخی دیگر از کشورهای جنوب خلیج‌فارس است. این همکاری‌ها می‌تواند در چارچوب منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم به یک منشأ خطر و ناامنی برای ما تبدیل شود. به دلیل وضعیتی که قبلاً به آن اشاره کردم، متاسفانه روابط حاکم بر تهران-پکن یک‌طرفه است و ایران به خاطر نیاز از بسیاری از خطوط قرمز خود عقب‌نشینی کرده است. در شرایط متعادل و بر اساس عرف حاکم بر روابط کشورها، سفر رئیس‌جمهوری تا زمانی که چین پاسخ شفاف و دلیل قانع‌کننده‌ای در مورد بیانیه با شورای همکاری به ایران نداده، به صلاح نبود و نباید صورت می‌گرفت.

قرارداد 25ساله

تاکنون اطلاعات موثقی درباره قرارداد ۲۵ساله ایران با چین منتشر نشده و به‌طور طبیعی در فقدان اطلاعات، ارزیابی اجرای قرارداد یا میزان پیشرفت آن عملاً غیرممکن است. چین نیازمند انرژی است و ایران یکی از منابع مهم و ظاهراً جذاب برای چین است. هر چند قطعاً تنوع منابع تامین انرژی برای چین اصلی است که آن را کنار نخواهد گذاشت. در حال حاضر عربستان بزرگ‌ترین تامین‌کننده نفت چین است. پکن سرمایه‌گذاری هنگفتی در بخش نفت و گاز عربستان کرده و پیش‌بینی‌ها بر تعمیق گسترده‌تر روابط ریاض-پکن در ماه‌ها و سال‌های آینده است. مزیت ایران برای پکن فقط در عرضه ارزان انرژی به چین است. اگر پیشران قرارداد ۲۵ساله نفت و گاز باشد، متاسفانه به دلیل رقابت عربستان و امارات، این مزیت جذابیت خود را برای پکن از دست خواهد داد، مگر اینکه ایران نفت خود را با تخفیف‌هایی به پکن بدهد که عربستان به دلیل مشتری‌های فراوان و عدم نیاز مالی، قاعدتاً به دنبال چنین سیاستی نخواهد رفت. البته باید این موضوع را هم در نظر داشته باشیم که سیاست خارجی چین تجارت‌محور است. چین ایدئولوژی را در روابط خارجی خود کنار گذاشته و کاملاً در چارچوب قواعد حاکم بر جهان در عرصه اقتصاد و تجارت حرکت می‌کند. گفته می‌شود چینی‌ها رسماً به مقامات ما گفته‌اند تا زمانی که ایران FATF را تصویب و اجرا نکند، نباید از پکن انتظار داشته باشد که برخلاف نرم حاکم دنیا با ایران رابطه مالی-پولی داشته باشد. معنای شفاف این رویکرد، فروش نفت با تخفیف و دریافت یوآن (واحد پول چین) کالا و خدمات است. روابط دو کشور از شفافیت برخوردار نیست. هیچ‌کس نمی‌داند چین نفت ایران را با چند درصد تخفیف می‌خرد و در مقابل آن چه چیزی به ما می‌دهد.

جمع‌بندی

برخلاف تصور مردان سیاست خارجی، اصل حاکم بر روابط کشورها توازن قدرت است. چینی‌ها به قول معروف دندان‌های ما را شمرده‌اند و کاملاً به این نکته واقف‌اند که رویکرد ایران به پکن انتخاب نیست، بلکه ناشی از اجبار است. در خوش‌بینانه‌ترین گمانه‌زنی، مقامات تصمیم‌گیر کشور در تحلیل شرایط جهان در آینده، دچار اشتباه محاسباتی شده و تصور می‌کنند در این تحلیل جهان غرب به رهبری آمریکا در حال افول و چین و روسیه به همراه قدرت‌های نوظهور، هژمونی جهان را در دست خواهند داشت، از این رو ایران در طرف برنده و قدرت برتر ایستاده و با عبور از این پیچ تاریخی، آینده‌ای روشن در انتظار کشور است. بر اساس همین تحلیل تحمل سختی‌ها به مثابه درد زایمان است. باید آن را به هر قیمتی تحمل کرد. به نظر می‌رسد حتی در صورت مقرون به صحت بودن این تحلیل از آینده و نظم جهان، باید توجه داشت، کشوری که همه مزیت‌های ژئوپولیتیک خود را از دست داده، در رقابت با همسایگان از مسیر توسعه بازمانده و به کشوری عقب‌افتاده و فقیر تبدیل شده، جایگاهی در جهان نخواهد داشت. نگاهی به روابط چین با کشورهای عربی خلیج‌فارس و همچنین برنامه‌های بلندپروازانه هر دو طرف زنگ خطری است که برای ایران به صدا در آمده و فقط نیازمند گوش‌های شنوا برای شنیدن آن است. 

دراین پرونده بخوانید ...