بر بال بحران هستهای
خیز هستهای کشورهای عربی و چشمانداز آتی خاورمیانه
فرزین زندی: در خاورمیانه امروز، حرکت به سوی «هستهای شدن» به یک واقعیت تبدیل شده و در حال حاضر، منطقه شاهد تکثیر برنامههای هستهای کشورهای گوناگون است که منادی برخی نگرانیهاست. یک دومینوی هستهای در حال شکلگیری است که پیامدهای آن غیرقابل پیشبینی و شاید خطرناک به نظر برسد. در خاورمیانه، نسبت به سایر مناطق جهان، با وجود برنامههای چنددههای برای ساخت نیروگاههای هستهای کماکان پیشرفت چندانی حاصل نشده است. اغلب پروژههای انرژی هستهای در این منطقه راکد مانده و با عدم اطمینان سیاسی و اقتصادی روبهرو شدهاند. در حال حاضر، شش کشور در منطقه با اهداف و برنامههای هستهای وجود دارند: ایران، امارات متحده عربی، ترکیه، مصر، عربستان سعودی و اردن (به ترتیب پیشرفت برنامه). این کشورها در تعهد و پیشرفت، با یکدیگر بسیار متفاوت هستند. علاقه به انرژی هستهای در کشورهای خاورمیانه از دلایل گوناگونی ناشی میشود که حتی بعضاً این دلایل، ناگفته میماند یا با ابهامات فراوانی بیان میشوند. در هر یک از شش کشور مورد اشاره، دلایلی منطقی برای سرمایهگذاری در انرژی هستهای تدوین و به طور رسمی به دولتهای آنان ابلاغ شده است که تاکید بر «لزوم کاهش اتکا به سوختهای فسیلی برای تولید برق» از مهمترین آنهاست. بهعلاوه، برخی از کشورها از سرمایهگذاری بر روی انرژی هستهای به عنوان راهی برای دستیابی به بومیسازی فناوریهای پیشرفته و ایجاد پایگاهی استوار برای تربیت نیروهای آکادمیک و نیروی کار متخصص حمایت میکنند. با این حال، سرمایهگذاری در برنامههای هستهای در سراسر منطقه، به ویژه در مورد ایران و عربستان سعودی، از تنشهای سیاسی و گستردهتر در حوزه امنیت و پیامدهای نظامی بالقوه آنها جدا نیست که همین مساله، خطر گسترش رویکردهای هستهای در خاورمیانه را بیش از پیش پررنگ کرده است. نبود ابتکارات مرتبط با خلع سلاح منطقهای و بیتوجهی به مساله منع گسترش سلاحهای هستهای که رفتهرفته در حال تبدیل شدن به مفاهیمی منسوخشده هستند بر این نگرانیها میافزاید. به ویژه از آنجا که اکثر قدرتهای خاورمیانه در حال ساخت سیستماتیک تاسیسات هستهای هستند و این زیرساختها میتواند برای اهداف نظامی نیز استفاده شود، مساله انرژی هستهای در خاورمیانه را به یک چالش مبهم و خطرناک بدل کرده است. به هر ترتیب بررسی این واقعیت و تحلیل روند هستهای شدن خاورمیانه میتواند به پیشبینی رویکردهای آتی هر یک از این کشورها و آینده پیشروی آنها کمک کند.
ایران
دامنه و اندازه عملیات برنامههای هستهای در سراسر منطقه یکسان نیست. در این میان، برنامه هستهای ایران با یک رآکتور عملیاتی، یک نیروگاه در دست ساخت دیگر و سرمایهگذاری و فعالیت در حوزه استخراج، فرآوری و غنیسازی اورانیوم در میان سایر فعالیتهای زنجیره سوخت هستهای در منطقه، بیشترین توسعه را دارد. نیروگاه بوشهر نیز تنها رآکتور عملیاتی در کل منطقه است که همین مساله، جایگاه ویژهای را به ایران بخشیده است.
پیش از خروج آمریکا از برجام، به نظر میرسید ایران با پیشنهادهایی برای ساخت نیروگاههای هستهای جدید غیر از واحدهای 2 و 3 که قرار است به نیروگاه بوشهر اضافه شود، به طور جدی پیش خواهد رفت. به عنوان مثال، در ژوئیه 2015، ایران اعلام کرد CNNC چین با ساخت و تامین مالی دو رآکتور 100 مگاواتی در سواحل مکران (دریای عمان) موافقت کرده است. با این حال، از آن زمان تاکنون در این پیشنهاد پیشرفتی حاصل نشده است. مشخص نیست که وخامت اوضاع اقتصادی ایران و تاثیرات شدید تحمیل مجدد تحریمهای ایالات متحده چگونه میتواند بر این برنامهها تاثیر بگذارد. اگرچه فشار اقتصادی ممکن است ایران را از تلاش برای گسترش برنامه هستهای خود باز دارد، اما فشارهای سیاسی میتواند با تحریک ایران برای ساخت رآکتورهای هستهای بیشتر، به عنوان یک واکنش، نتیجه معکوس داشته باشد.
امارات
در میان جاهطلبیهای هستهای اخیر کشورهای عربی، برنامه امارات متحده را میتوان تا حد زیادی پیشروترین برنامه دانست. امارات متحده برنامه انرژی هستهای خود را در سال 2009، با امضای قراردادی با شرکت برق کره (KEPCO) آغاز کرد. این برنامه، با ساخت چهار رآکتور APR-1400 با ظرفیت کلی 6 /5 گیگاوات در سایت «برکت» در ابوظبی آغاز شد که اولین بخش آن، مجوز بهرهبرداری خود را در فوریه 2020 دریافت کرد. در اکتبر 2016، شرکت KEPCO، 18 درصد از سهام شرکت انرژی نوا را که این چهار رآکتور را در اختیار دارد به خود اختصاص داد و 82 درصد باقیمانده را شرکت انرژی هستهای امارات (ENEC) در اختیار گرفت. در زمان امضای قرارداد در دسامبر 2009، ENEC اعلام کرد هزینه تقریبی «قرارداد ساخت، راهاندازی و تامین سوخت برای چهار واحد تقریباً 20 میلیارد دلار آمریکا خواهد بود». با این حال، برآورد هزینهها بعداً به حداقل 2 /28 میلیارد دلار رسید. پس از اتمام و بهرهبرداری از هر چهار واحد نیروگاهی مورد انتظار در این کشور، پیشبینی میشود 25 درصد از برق این کشور از طریق نیروگاههای هستهای تامین شود.
عربستان سعودی
علاقه عربستان سعودی برای دستیابی به انرژی هستهای در اواخر سال 2006 شکل گرفت، که در ابتدا به عنوان بخشی از تلاش مشترک شورای همکاری خلیج فارس پیشبینی میشد. «شهر انرژی هستهای و انرژیهای تجدیدپذیر» ملک عبدالله (KA-CARE)، که نظارت بر توسعه برنامه انرژی هستهای پادشاهی سعودی را بر عهده دارد، در سال 2010 تاسیس شد. این کشور در ژوئن 2011، اعلام کرد قصد دارد 16 رآکتور انرژی هستهای با ظرفیت کل 6 /17 گیگاوات را ایجاد کند. قرار بود دو رآکتور نخست، ده سال بعد (یعنی در سال 2021) و پس از آن هر سال دو رآکتور دیگر تا سال 2030 وارد مدار شوند. نگرانیها در مورد ارتباط میان برنامه هستهای غیرنظامی عربستان و تمایل به دستیابی به سلاحهای هستهای قابل چشمپوشی نیست. در مارس 2018، شاهزاده محمد بنسلمان به سیبیاسنیوز گفت: «عربستان سعودی نمیخواهد هیچ بمب هستهای بهدست آورد، اما بدون شک اگر ایران بمب هستهای تولید کند، ما در اسرع وقت همان مسیر را پیش خواهیم گرفت.» بنسلمان ظاهراً متعهد شده است که با چالشهای ژئوپولتیک خاورمیانهای که در هرجومرج قرار گرفته مقابله کند و عربستان سعودی را به هژمون بلامنازع منطقه تبدیل کند. جایگاه وی نمیپذیرد که ایران، به عنوان تنها قدرت هستهای اسلامی در منطقه شناخته شود. گاردین نیز در گزارشی با بیان اینکه منابع اورانیوم سعودی برای ساخت بمب هستهای کافی است، ادعا کرده است ذخایر معادن اورانیوم عربستان احتمالاً به حدی غنی هستند که میتواند راه ریاض را برای ساخت سوخت هستهای و در نهایت سلاح اتمی هموار کند. طبق اسناد گاردین، محققان چینی نیز ذخایر قابل استفاده اورانیوم عربستان را حدود ۹۰ هزار تن ارزیابی کردهاند که از سه سایت اصلی در مرکز و شمال غرب این کشور قابل بهرهبرداری است. در نتیجه، عربستان سعودی در حال حاضر یک آزمایشگاه هستهای تجربی را در شهر علوم و فناوری ملک عبدالعزیز (KACST) احداث کرده است که میتواند به تولید اورانیوم غنیشده کمک کند. در ماه می سال 2020 نیز بلومبرگ گزارش داد عربستان سعودی در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی بدون نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که این اخبار حاکی از فعالیتهایی است که مهم تلقی میشود.
اردن
در سال 2007، دولت اردن اقدام به تاسیس کمیسیون انرژی اتمی کشور (JAEC) و کمیسیون تنظیم هستهای اردن کرد. JAEC شروع به انجام یک مطالعه امکانسنجی در مورد انرژی هستهای، از جمله تجزیه و تحلیل مقایسهای هزینه و فایده کرد. در سپتامبر 2014، JAEC و روساتم (شرکت روسی فعال در حوزه انرژی اتمی) یک چارچوب توسعه دوساله برای طرحی را امضا کردند که پیشبینی میشد هزینهای کمتر از 10 میلیارد دلار در پی داشته باشد و با رقمی حدود 1 /0 دلار /کیلوواتساعت برق تولید کند. با این حال، در می 2018، یک مقام رسمی دولت اردن به روزنامه جردنتایمز فاش کرد که برنامه ساخت دو رآکتور بزرگ به دلیل مشکلات مالی رو به جلو نیست و اردن «اکنون روی رآکتورهای کوچک مدولار تمرکز دارد». این مساله نشان میدهد نهتنها اردن نتوانسته بخشی از بودجه خود را برای پیشنهاد هزارمگاواتی تامین کند (پنج میلیارد دلار آمریکا، معادل 1 /50 درصد هزینه پیشبینیشده پروژه)، بلکه روسیه نیز پروژه اردن را در مقایسه با تسهیلات مالیای که در این زمینه به ترکیه و مصر ارائه میدهد، در اولویت قرار نداده است. از آن زمان، اردن بیشتر بر روی رآکتورهای کوچک مدولار تمرکز کرده است. مقامات اردنی استدلال کردهاند که SMRها به دلیل سهولت بیشتر در تامین مالی و ظرفیت کم شبکه کوچک برق اردن مناسبترند (چهار گیگاوات در سال 2018). علاوه بر این، به نظر میرسد کمبود آب در اردن به دلیل منطقیِ جایگزینی برنامههای وابسته به رآکتورهای بزرگ با برنامههای SMR کمک کرده است. با این حال، هیچ یک از گزینههای SMR اردن هنوز عملیاتی نشده و بسیاری از آنها صرفاً نمونه اولیه هستند.
ترکیه
در این کشور، سالهاست که سه پروژه جداگانه با سه طرح گوناگون در رآکتور و سه طرح تامین مالی متفاوت، در مرحله برنامهریزی قرار دارد. با این حال، کارهای مربوط به پیشساخت اولین نیروگاه هستهای ترکیه در «آککویو» در آوریل 2018 آغاز و از اواسط سال 2020، عملیات ساختوساز انجام گرفت. پروژه آککویو، در صورت اتمام، با آغاز سال 2021 به میزان 4800 مگاوات برق هستهای به شبکه اضافه خواهد کرد. با وجود کنارهگیری اخیر سرمایهگذاران ترک، به نظر میرسد شرکت روساتم روسیه به توسعه این پروژه متعهد شده است. منافع ژئوپولتیک روسیه و همچنین ملاحظات اقتصادی این کشور انگیزه اصلی روسیه برای حضور در این پروژه است چرا که روسها پروژه آککویو را دروازه ورود این کشور به پروژههای هستهای خاورمیانه میدانند. سایر پروژههای انرژی هستهای ترکیه، در «سیناپ» و «ایگنادا» چندان مطمئن نیستند و با مشکلات مالی جدی روبهرو هستند. نتایج نظرسنجیهای مکرر در ترکیه نیز نشان میدهد اکثریت فزایندهای از شهروندان ترک صرف نظر از وابستگیهای سیاسی، مخالف ساخت نیروگاههای هستهای در این کشور هستند.
از جنگ انرژی تا صلح اتمی
بسیاری باور دارند که حرکت خاورمیانه به سمت هستهای شدن، در واقع مسیری است که کشورها در آن، به دنبال تحقق بازدارندگی هستند که این مساله از نگاه آنها احتمالاً با رسیدن به «سلاح» هستهای، به عنوان یک هدف نهایی محقق میشود. با این حال، برخی دیگر نیز معتقدند مبتنی بر اندیشههای «توماس شیلینگ» مسلح شدن کشورها به سلاح هستهای، دست دیگر قدرتهای متخاصم در حمله نظامی به آنها را میبندد. یکی از دلایل رخداد این امر نیز قدرت تخریب بیش از حد و غیرقابل پیشبینی موشکهای بالستیک هستهای (ICBM) در تخریب مواضع کشورهای مورد هدف است ؛ از اینرو بر اساس این نظریه، در وضعیت بازدارندگی هستهای هیچیک از قدرتهای هستهای به یکدیگر حمله نخواهند کرد و بهکارگیری تهدیدات نظامی به جای کاربرد سلاح برای ترغیب رقیب به خویشتنداری و ترک اهداف بلندپروازانه نظامی مدنظر قرار میگیرد. اگرچه، اتکا به چنین دیدگاهی باتوجه به ضعف ساختارهای سیاسی کشورهای خاورمیانه و تزلزل نهادهای دموکراتیک و تصمیمساز در این کشورها خطرات جبرانناپذیری را نیز به دنبال خواهد داشت چراکه در صورت بروز هرگونه چالش و تحول اساسی در نظامهای سیاسی این کشورها، مشخص نیست سرنوشت این سلاحها با وجود گروههای بیشماری که در خاورمیانه، داعیه خلافت و حکومت بر آن را دارند به کجا خواهد کشید.