شناسه خبر : 36704 لینک کوتاه

ریشه‌های اقتصادی رونق بخت‌آزمایی

ریشه‌های شرط‌بندی در گفت‌وگو با رسول رمضانیان

ریشه‌های اقتصادی رونق بخت‌آزمایی

این روزها فضای مجازی پر از تبلیغات سایت‌های شرط‌بندی است. تبلیغاتی که کاربران را تشویق می‌کنند با صرف هزینه اندک صاحب سرمایه‌های کلان شوند. از چه طریقی؟ شرط‌بندی. برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که افراد بسیاری هست و نیست خود را در این سایت‌ها باخته‌اند. اما این فقط یک‌سوی ماجراست. مساله دیگر این است که شرط‌بندی در ایران ممنوع است و مشخص نیست پولی که برای شرط‌بندی هزینه می‌شود در نهایت سر از کجا درمی‌آورد. این نکته‌ای است که رسول رمضانیان، کارشناس اقتصادی در حوزه طراحی بازار ارزهای دیجیتال، به آن اشاره کرده و می‌گوید: مساله فقط این نیست که این پول می‌تواند خانواده‌های بسیاری را در اثر قمار از بین ببرد، بلکه این پول حجیم بزرگ غیرشفاف خود می‌تواند فعالیت‌های ضداجتماعی بزرگی را تغذیه کند. او همچنین معتقد است که به جای مبارزه پلیسی برای مقابله با شرط‌بندی، نظام سیاسی باید به دنبال راه‌هایی باشد که انگیزه افراد برای قمار را از بین می‌برد. اگر ثبات اقتصادی ایجاد شود و افراد بدانند که با توسعه مهارت‌ها و از طریق تخصصشان می‌توانند درآمد کسب کنند، دیگر به سراغ بخت‌آزمایی نخواهند رفت.

♦♦♦

اخیراً سایت‌های شرط‌بندی رونق زیادی پیدا کرده‌اند. به ویژه در یکی، دو سال اخیر شاهد گرایش موجی از جوانان ایرانی به فضای شرط‌بندی هستیم. آیا برای چنین رویدادی می‌توان دلیل اقتصادی جست‌وجو کرد؟

فکر نمی‌کنم شرط‌بندی محدود به جوانان باشد. اکنون فناوری اطلاعات امکانی را که قبلاً نبوده فراهم کرده، دسترسی آسان‌تر شده و طبیعتاً تعداد افراد بیشتری به شرط‌بندی گرایش پیدا کرده‌اند. بنابراین اگر بپذیریم که نسل جدید نسبت به نسل‌های قبل تمایل بیشتری به شرط‌بندی نشان داده‌اند، این را می‌توان از دریچه میزان دسترسی به فناوری اطلاعات تحلیل کرد. با این حال اکنون در شرایط جدید با وجود امکانات و دسترسی به کازینوهای مجازی نسل‌های قبل هم به میدان آمده‌اند. باید بدانیم که شرط‌بندی امروز وارد اقتصاد ایران نشده است. این‌طور نیست که فکر کنیم شرط‌بندی فقط متعلق به نسل حاضر و موقعیت جغرافیایی خاص مانند لاس‌وگاس است. اتفاقاً در ایران هم از قدیم‌الایام شرط‌بندی رایج بوده است. ایرانیان قرن شانزدهم یک نوع بازی به نام آس‌ناس را ایجاد کردند که در دربار شاه‌عباس صفوی رایج بود. بازی دیگری به نام گنجفه هم وجود داشت که این هم باز در دربار صفوی انجام می‌شد. بنابراین این‌طور نیست که بازی و به‌طور کلی شرط‌بندی متعلق به ایرانیان نبوده و وارداتی باشد.

 برخی گزارش‌های میدانی حاکی از آن است که بیشترین مخاطبان سایت‌های شرط‌بندی در میان ایرانیان در بازه سنی 18 تا 30 سال قرار دارند. چه تحلیلی روی این موضوع دارید؟

علت حضور بیشتر این افراد در سایت‌های شرط‌بندی، آشنایی بیشتر این گروه سنی با موضوع است. البته ممکن است در کشورهای دیگر هم صدق کند. از سوی دیگر ممکن است در مجموع افراد بین 18 تا 30 سال ریسک‌پذیری بیشتری داشته باشند و افراد با سن بالاتر وقت کمتری را به این موضوع اختصاص دهند و... در نتیجه نمی‌توان با قطعیت گفت که تعداد جوانانی که به شرط‌بندی می‌گروند در ایران بیشتر از میانسالان است، مگر اینکه آمار دقیقی وجود داشته و امکان مقایسه بین کشورها هم فراهم باشد.

 تبلیغات سایت‌های شرط‌بندی به ویژه در سال‌های اخیر بیشتر شده است. برخی می‌گویند تحریم‌های اقتصادی و نا‌بسامانی وضعیت اقتصادی کشور و همچنین گسترش بیماری کرونا و تعطیلی کسب‌وکارها در گرایش بیشتر جوانان به قمار بی‌تاثیر نبوده است. چه تحلیلی دارید؟

درباره ایالات متحده آمارهایی وجود دارد که نشان می‌دهد دهک‌های پایین درآمدی نسبت به دهک‌های بالا پول بیشتری صرف شرط‌بندی می‌کنند. در مجموع به‌طور میانگین سالانه طبقه کم‌درآمد تا سه برابر نسبت به طبقات ثروتمند پول بیشتری برای شرط‌بندی هزینه می‌کنند. مثلاً اگر خانواده کم‌درآمدی سالانه 300 دلار خود را در قمار هزینه کند، خانواده غنی به‌طور متوسط سالانه 100 دلار از پول خود را صرف این کار خواهد کرد. پس این مساله‌ای جهانی است. سوال این است که چه افرادی به شرط‌بندی روی می‌آورند؟ افرادی که امید خود را برای کسب ثروت از دست داده‌اند. بگذارید مثالی بزنم. مردم هند به سینما بسیار علاقه‌مند هستند و وقت زیادی صرف تماشای فیلم می‌کنند و اتفاقاً فیلم‌هایشان بسیار هم از واقعیت به دور است. سوال این است که چرا هندی‌ها آنقدر به فیلم علاقه‌مندند؟ به نظر من علت این است که افراد آن جامعه می‌دانند آنچه در فیلم می‌بینند دست‌نیافتنی است. به عبارتی آنها به سینما می‌روند و آنچه نمی‌توانند به دست بیاورند را در فیلم می‌بینند تا خیال‌پردازی کرده و خود را آرام کنند. وقتی طبقه‌ای از جامعه امکان رسیدن به موفقیت‌هایی را از دست می‌دهد، مثلاً می‌بیند با حقوق ماهانه‌ای که می‌گیرد، هیچ‌وقت نمی‌تواند خانه‌ای بخرد که جزو نیازمندی‌های اساسی زندگی است، در نتیجه به امتحان بخت و اقبال روی می‌آورد. در چنین شرایطی است که افراد تلاش می‌کنند از راه‌هایی مثل شرط‌بندی به موفقیت برسند.

وقتی رشد اقتصادی جامعه مثبت است، افراد در حال تولید ثروت هستند و ارزش پولشان بی‌وقفه از بین نمی‌رود، در این صورت افراد تلاش می‌کنند به عنوان نیروی انسانی بر تخصص‌ها و مهارت‌های خود بیفزایند و می‌دانند از این طریق حتماً به موفقیت و درآمد خواهند رسید. به این ترتیب آینده خود را می‌سازند و نیازی هم به پناه بردن به شانس و بخت و اقبال ندارند. متاسفانه در ایران اقتصاد به سمتی رفته است که هم تعداد بیکاران به صورت قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته و هم متخصصان نمی‌توانند در رابطه با شغل خود کار پیدا کنند. به این ترتیب تخصص افراد زمین مانده است. در چنین شرایطی نه‌تنها فرد خود از پیشرفت به وسیله توانمندی‌های شخصی‌اش سرخورده می‌شود بلکه فرزندان چنین فردی هم ممکن است شرایط والد خود را ملاحظه کرده و به این جمع‌بندی برسند که تلاش برای توسعه فردی، آینده چندان درخشانی به دنبال ندارد. وقتی افراد جامعه‌ای به این نتیجه برسند که کار کردن فایده‌ای ندارد، تصمیم می‌گیرند بخت خود را بیازمایند و تصور می‌کنند گویی همه چیز بخت است. سوال این است که چقدر زندگی یک فرد به دست خودش رقم می‌خورد؟ چقدر به دست دیگران؟ وقتی فردی در واشنگتن می‌تواند ایران را تحریم کند و این در زندگی افراد مشهود است، مثلاً قیمت ماشین فردی طی یک سال سه برابر می‌شود، اطرافیان همه به این نتیجه می‌رسند که این نه به دست فرد بلکه به دست بخت و اقبال رقم می‌خورد. به عبارت دیگر «کار» اهمیت ندارد و این متغیر بخت است که اهمیت پیدا می‌کند. در واقعیت هم چنین است. طبقه ثروتمند ایرانی چقدر متشکل از افرادی امثال بیل گیتس، استیو جابز یا ایلان ماسک است؟ البته قطعاً در ایران هم تولیدکننده و صنعتگر بزرگ و تلاشگر وجود دارد که ثروتشان نتیجه زحمت شخصی است ولی با جرات می‌توان گفت بسیاری از ثروتمندان ایرانی با تکیه بر کار و مهارت و تخصص فردی خود پیشرفت نکرده‌اند. اغلب افرادی بوده‌اند که می‌دانستند با خرید زمین، دلار، سکه و... می‌توانند سودهای کلانی به جیب بزنند چراکه ارزش پول ملی در حال کاهش است. همین می‌شود بخت و اقبال. در چنین شرایطی شهروند ایرانی می‌بیند که آنچه پیش‌برنده افراد بوده بخت و اقبال است، نه مهارت و تخصص، بنابراین طبیعی است که به بخت‌آزمایی روی می‌آورد. البته حاکمیت خود در حال تقویت فرهنگ بخت‌آزمایی است. باید بدانیم که در ایران بخت‌آزمایی فقط توسط سایت‌های شرط‌بندی انجام نمی‌شود. نحوه ارائه وام به افراد و امتیازات ویژه‌ای که برخی از آن برخوردار می‌شوند و همچنین بازاری مانند بورس و نوسانات غیرقابل پیش‌بینی آن خود مروج بخت‌آزمایی است. اکنون بسیاری در ایران می‌دانند که اگر کسی ثروتمند است لزوماً ثروت‌آفرینی نکرده بلکه بخت با او یار بوده است.

در مقابل افراد بسیاری هم داریم که تلاش کردند کارآفرینی کرده و دست به تولید بزنند ولی به دلیل شرایط نامساعد اقتصادی کشور ورشکسته شده‌اند. درباره همین افراد هم گفته می‌شود که بخت با آنها یار نبوده است. بنابراین به‌طور خلاصه باید بگویم نوسانات شدید بازارها در ایران، ریزش ارزش ریال و بی‌ثباتی اقتصاد ایران مهم‌ترین عوامل روی آوردن به گسترش فرهنگ بخت‌آزمایی بوده است.

 سوالی که برای بسیاری وجود دارد این است که چگونه نقل و انتقال پول از داخل ایران به راحتی صورت می‌گیرد و پلیس قادر به متوقف کردن آن نیست؟

من نمی‌دانم چه روش‌هایی برای انتقال پول اتفاق می‌افتد. به عبارتی مشخص نیست که در ایران چطور پول به ریال پرداخت می‌شود و آن طرف مرز دریافت می‌شود. اما درباره اینکه چطور از چشم پلیس رد می‌شود، باید پاسخ دهم همان‌طور که قاچاق مواد مخدر دارد رخ می‌دهد. به نظر شما کدام‌یک سخت‌تر است؟ قاچاق مواد مخدر؟ یا ایجاد سایت شرط‌بندی و دریافت پول؟ می‌خواهم بگویم نشدنی نیست. اکنون در ایران برای شرط‌بندی بازار و تقاضا وجود دارد. می‌شود تخمین زد با توجه به شرایط موجود ممکن است شش میلیون نفر در ایران متقاضی شرط‌بندی باشند. ذی‌نفعان این بازار برای نقل و انتقال پول حتماً راهی پیدا خواهند کرد. به ویژه با وجود رمزارزها پرداخت پول شرط‌بندی بسیار آسان خواهد بود. به این ترتیب که به جای پرداخت پول با واحد ریال به وسیله بیت‌کوین و اتریوم انجام شود. در این شرایط چطور می‌توان افراد را شناسایی کرد و جلوی آنها را گرفت؟ مگر اینکه از راه‌هایی مانند حمله سایبری به سایت‌های شرط‌بندی استفاده شود.

در مجموع شرط‌بندی با توجه به قانون اعداد بزرگ سود قابل توجهی برای صاحبان سایت‌ها به همراه می‌آورد و این افراد از هر طریقی تلاش خواهند کرد به راهی برای نقل و انتقال پول دست یابند. طبق قانون اعداد بزرگ، اگر اتفاقی بسیار تکرار شود، نتیجه به میانگین میل می‌کند. این راهی است که صنعت بیمه از آن درآمد کسب می‌کند. چرا شرکت‌های بیمه سود می‌کنند؟ چون بیمه‌نامه این‌طور تعیین می‌شود که عددی که دریافت می‌شود اندکی بیش از امید ریاضی هزینه‌هاست. به این ترتیب این مقادیر اندک جمع می‌شوند و به عدد بزرگی می‌رسیم. در قمار هم چنین وضعیتی وجود دارد. برگزارکنندگان شرط‌بندی معمولاً مبلغ ناچیزی از بازی‌کنندگان می‌گیرند ولی در نهایت آنچه به عنوان امید ریاضی عاید آنها می‌شود، مبلغ بزرگی خواهد بود.

 برخی از احتمال وقوع فیشینگ خبر می‌دهند. اینکه سایت‌هایی بخواهند از این طریق از کاربران شرط‌بندی سرقت کنند. چقدر خطر چنین اتفاقاتی جدی است؟

فیشینگ مربوط به این موضوع نمی‌شود. فیشینگ زمانی است که قرار باشد تله‌ای برای افراد گذاشته شود. به این ترتیب که سایتی شبیه به سایت بانکی ایجاد شود در حالی که سایت بانکی نیست و افرادی که وارد سایت می‌شوند تا واریز انجام دهند، اطلاعات کارت خود را ارائه دهند و در مقابل افرادی که سایت را ایجاد کرده‌اند، حساب فرد را خالی می‌کنند.

من فکر نمی‌کنم افرادی که به صورت حرفه‌ای ارائه خدمات شرط‌بندی را دنبال می‌کنند، به دنبال سرقت اطلاعات مشتریان خود باشند چون نمی‌خواهند اعتبار خود را از دست بدهند. اگر قرار باشد اعتبار خود را از دست بدهند، سودی که از حفظ مشتریان به دست می‌آورند از دست می‌رود. سودی که از شرط‌بندی‌ها عاید صاحب کازینوهای مجازی می‌شود خیلی بیشتر از فیشینگ است. البته احتمال فیشینگ در هر سایت غیرمعتبری وجود دارد ولی من در این خصوص خیلی این مساله را جدی ارزیابی نمی‌کنم.

 رونق گرفتن شرط‌بندی در این اوضاع اقتصاد ایران چه آسیب‌هایی را به دنبال دارد؟

ابتدا باید آسیب را تعریف کنیم. همین الان لاتاری‌های غیرشفاف در ایران برگزار می‌شود. مثلاً در تابستان امسال شاهد آن بودیم که شرکتی با ارائه یک نوع بستنی خاص، از مشتریان می‌خواست با خریدن بستنی شانس خود را برای شرکت در قرعه‌کشی ماشین BMW امتحان کنند. مثلاً این بستنی هشت هزار تومان قیمت داشت ولی وقتی بستنی را خریداری می‌کردید متوجه می‌شدید که عملاً قیمت بستنی دو هزار تومان بوده و افراد مبلغ باقی‌مانده را صرف بلیت بخت‌آزمایی کرده‌اند. این یک بخت‌آزمایی غیرشفاف است. مثلاً مشخص نیست چند نفر در این قرعه‌کشی شرکت کرده‌اند. در حالی که وقتی بلیت بخت‌آزمایی به صورت رسمی فروخته می‌شود، مشخص است که چند بلیت بخت‌آزمایی وجود دارد و شانس برنده شدن چقدر است و... از این بحث نتیجه می‌گیرم که همین حالا هم شرط‌بندی در ایران به طرق مختلف وجود دارد و اکنون سایت‌های شرط‌بندی فقط به این جریان اضافه شده‌اند. اما آسیب جای دیگری وجود دارد و نه در امتحان شیوه‌هایی مانند بخت‌آزمایی. آسیب اصلی نبود راه صحیح برای رشد اقتصادی است. آسیب زمانی رخ می‌دهد که جوانان بدانند از کار و تولید سودی عایدشان نمی‌شود و ناامیدانه به سراغ طرق مختلفی مانند شرط‌بندی بروند. سوال این است که اگر این سایت‌ها بسته شود، آیا شهروندان ما سراغ فعالیت‌های اقتصادی تولیدمحور می‌روند؟ خیر. چنین نخواهد شد. مثل این است که بگوییم اگر مواد مخدر جمع شود دیگر کسی معتاد نمی‌شود. در حالی که وقتی زمینه‌های اعتیاد فرد فراهم شود وی به طریق دیگری به رفتار آسیب‌زا روی خواهد آورد.

البته مسلماً قمار اعتیاد دارد، خانواده‌ها را از هم می‌پاشد، به کودکان آسیب می‌زند و... ولی راه مقابله با آسیب‌ها جمع کردن بساط شرط‌بندی نیست.

 غیرقانونی بودن شرط‌بندی در ایران به‌‌رغم بازاری که برای آن وجود دارد چه آسیب‌هایی به همراه دارد؟

مهم‌ترین مساله این است که مشخص نیست پولی که هزینه می‌شود کجا می‌رود؟ در کشوری که فعالیت کازینوها در آن به صورت رسمی انجام می‌شود، حاکمیت می‌داند که پول‌های حاصل‌شده در کازینو کجا می‌روند، این افراد مالیات پرداخت می‌کنند و حساب‌هایشان شفاف است. اما در ایران اکنون چنین نیست و ممکن است این پول خود به کارهای کثیف دیگری منجر شود و جامعه را به تاریکی ببرد. بنابراین مساله فقط این نیست که این پول می‌تواند خانواده‌های بسیاری را در اثر قمار از بین ببرد، بلکه این پول حجیم بزرگ غیرشفاف خود می‌تواند فعالیت‌های ضداجتماعی بزرگی را تغدیه کند.

 راهکار عقلانی نظام سیاسی برای مواجهه با این اشتیاق به سمت شرط‌بندی‌ها چیست؟

اولین نکته این است که هرچقدر شهروندان یک جامعه احساس کنند جامعه آنها ثبات اقتصادی دارد و می‌توانند با فعالیت‌های مولد، ثروت‌آفرینی کنند کمتر به سمت کسب درآمد از طرقی مانند شرط‌بندی روی خواهند آورد. تا زمانی که ما اقتصادی باثبات، هدفمند، مشخص، به دور از نوسانات شدید نداشته باشیم این مسائل مدام همه‌گیرتر می‌شود. افراد در خانه خود می‌نشینند و تلاش می‌کنند بخت خود را بیازمایند.

افراد نباید احساس کنند که تخصص و تلاششان نقشی در ثروت‌آفرینی ندارد. نظام سیاسی هم باید در این مسیر تلاش کند. در غیر این صورت مبارزه‌ای که پلیس برای مقابله به شرط‌بندی می‌کند عملاً بی‌نتیجه خواهد ماند. چراکه شرایط اقتصاد کشور افراد را به مسیر بخت‌آزمایی و شرط‌بندی هدایت می‌کند. ضمن اینکه هرقدر فناوری اطلاعات پیشرفته شود هم مبارزه سخت‌تر خواهد شد. با گسترش رمزارزها دیگر تقریباً مبارزه ناشدنی خواهد شد.

به‌طور خلاصه بگویم که اگر هدف نظام سیاسی از مبارزه با شرط‌بندی، مقابله با شیوه‌هایی است که می‌تواند به افراد آسیب ‌زده و زندگی آنها را تحت‌الشعاع قرار دهد، بهترین راهکار این است که بسترهای رشد اقتصادی و بهره گرفتن از افراد در حیطه تخصصشان فراهم شود.

دراین پرونده بخوانید ...