مسیر سخت
سینا عضدی از موانع برداشتن تحریمهای ایران در دوره بایدن میگوید
سینا عضدی، پژوهشگر روابط بینالملل در شورای آتلانتیک میگوید اگر دوباره هم قرار باشد برجام احیا شود، لابیهای عربستان و اسرائیل سعی میکنند چوب لای چرخ آن بگذارند و همچنین کنگره که به شدت تحت تاثیر جمهوریخواهان است سعی میکند سیاست آمریکا در قبال ایران را تغییر دهد و جلوی راه برجام و برداشتن تحریمها سنگ بیندازد. به گفته عضدی اگر روابط ایران و آمریکا بهبودی یابد چین و روسیه هم متضرر خواهند شد اما صرفاً در مورد برجام هردو طرف به اجرای کامل آن اعتقاد دارند. به اعتقاد او فروش نفت و بانک مرکزی مهمترین تحریمهایی هستند که در اولویت برداشته شدن قرار دارند هرچند که تحریم کشتیرانی، ذوبآهن و... مهم است اما نه به اندازهای که ایران نتواند به صورت قانونی و بدون اختلال نفت خود را بفروشد و پولش را راحت دریافت کند. به گفته او برداشتن این تحریمها حتی موجب میشود ایران داراییهای بلوکهشده خودش را مثلاً در کره جنوبی راحت برداشت کند. این کارشناس روابط بینالملل میگوید در شرایط فعلی باید از اقداماتی مانند شعارهای تحریکآمیزی که عملی شدنش امکان ندارد ولی در غرب از آن طوری بهرهبرداری میشود که بگویند تحریمها باید سر جای خود بمانند، اجتناب کرد.
♦♦♦
اگر بایدن بخواهد به برجام بازگردد از نظر سیاسی در داخل آمریکا با چه مشکلاتی روبهرو خواهد بود؟
مهمترین مساله در آمریکا لابیهایی متعدد عربستان و اسرائیل هستند که به شدت سعی خواهند کرد روی سیاست خارجی آمریکا تاثیر بگذارند؛ همان کاری که وقتی برجام امضا شد، انجام دادند. اگر برجام دوباره هم قرار باشد احیا شود، اینها سعی میکنند چوب لای چرخ آن بگذارند. مشکل دیگر بر سر راه برداشتن تحریمها در آمریکا کنگره است که به شدت تحت تاثیر جمهوریخواهان است؛ چراکه اکنون دولت دموکرات بر سر کار است. به نظر من نمایندههای جمهوریخواه سعی میکنند سیاست آمریکا در قبال ایران را تغییر دهند و سنگ جلوی راه برجام و برداشتن تحریمها بیندازند و حتی اگر مذاکراتی قرار باشد صورت بگیرد شکست بخورد؛ همانطور که قبلاً کردند. یک نمونه آن نامهای بود که در دوران اوباما نمایندههای کنگره آمریکا به ایران فرستادند مبنی بر اینکه با اوباما مذاکره نکنید.
از سوی سایر بازیگران بینالمللی از جمله اروپا، عربستان، اسرائیل و حتی چین و روسیه ممکن است چه مشکلاتی برای رفع تحریمهای ایران وجود داشته باشد؟
در هر صورت عربستان و اسرائیل دوست نخواهند داشت آمریکا به برجام برگردد. آنها علناً این مساله را گفتهاند و حتی دولت اسرائیل برجام را یک اشتباه تاریخی مینامد. عربستان هم مسلماً از اینکه رابطه آمریکا و ایران بهبود یابد سودی نخواهد برد. اروپا در هر صورت به برجام متعهد است و میخواهد آن را اجرا کند اما فکر میکنم موضعی که فرانسه در قبال مذاکرات اتمی، اتخاذ کرده موضع سرسختتری بوده است و حتی سعی کرد مذاکرات برجام را به حاشیه بکشاند. ولی در مورد اتحادیه اروپا آنطور که وزیر خارجه آلمان هم گفته بود به نظر میآید این علاقه وجود دارد که قراردادهای جدیدی با ایران امضا شود. در مورد چین و روسیه هم میتوان گفت بهطور کلی به برجام متعهد هستند و علاقه دارند اجرا کنند ولی به نظر من چین و روسیه از اینکه روابط ایران و آمریکا خوب شود سود نخواهند برد؛ چراکه الان ایران هم به روسیه و هم به چین محتاج است و اگر روابط ایران و آمریکا بهبودی یابد متضرر خواهند شد. اما اگر فقط در مورد برجام بگوییم هم چین و هم روسیه اعتقاد دارند برجام باید کامل اجرا شود.
در مورد چین مسالهای که به تازگی برجسته شده است این است که این کشور در مورد قرارداد راهبردی 25ساله از حضور همه کشورهای منطقه در مذاکرات گفته بود. آیا ممکن است برای احیای برجام هم چنین مسالهای پیش کشیده شود که پذیرش آن هم برای ایران ساده نیست؟
سیاست کلی چین در همهجا این است که با همه تجارت کند. مثلاً در زمان جنگ ایران و عراق از یک طرف به ایران موشکهای ضد کشتی کرم ابریشم میفروخت و از طرفی به عراق اسلحه میفروخت. چین از طرفی با ایران همکاریهای امنیتی و نظامی داشت و از آن طرف به عربستان کمک میکرد برد موشکهای بالستیک خود را بیشتر کند و همچنین این موشکها را به چین میفروخت. پس سیاست کلی چین این است که با همه تجارت کند و تا زمانی که پای پول در میان باشد آماده است با هر کسی معامله کند. سیاست کلی چین در قبال خاورمیانه این است که سعی کند برای تامین نیازهای انرژی خودش در آینده برنامهریزی کند. چین میخواهد اگر زمانی با آمریکا وارد درگیری شود در منابع انرژی خاورمیانه که به شدت به انرژی آن وابسته است، سرمایهگذاری کرده باشد و بتواند از آن استفاده کند.
در مورد برجام هم چین هم از اجرای برجام سود برد هم از تحریمها. زمانی که سایر کشورها با ایران دادوستد نمیکردند چین وارد بازار ایران شد و اجناسی را که کیفیت بالایی نداشتند وارد کرد و سود زیادی برد. ایران هم چارهای نداشت جز اینکه قبول کند. همچنین وقتی شرکتهای خودروسازی اروپایی از ایران بیرون رفتند، خودروهای چینی وارد شد و سود زیادی حاصل این کشور کرد. از یک طرف چین سعی کرده با آمریکا مراودات خود را داشته باشد. چین سعی دارد هم آمریکا و هم کشورهای عربی یعنی در واقع همه طرفها را راضی نگه دارد و کلاً سیاست عدم دخالت در امور داخلی را سرلوحه خود قرار داده است. یعنی چه نظامی دموکراتیک باشد، چه هر نوع نظام دیگر چین علاقه نشان داده با آن کشور وارد تجارت شود. این مساله باعث شده چین برای برخی از کشورها نسبت به کشورهای غربی که دوست ندارند با کشورهای غیردموکراتیک وارد تجارت شوند، گزینه بهتری باشد.
چه مشکلاتی ممکن است از داخل ایران برای بایدن در مسیر رفع تحریمها ایجاد شود؟
در داخل ایران مساله مهمی که وجود دارد این است که مجلس در دست مخالفان برجام است. آنها همین چند روز پیش قانونی تصویب کردند که غنیسازی به 20 درصد برسد و قرار شده اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کنند که حتی روحانی مخالفت خود را علناً ابراز کرد. بهطور کلی گروههایی در داخل و خارج ایران هستند که بهبود روابط ایران و آمریکا به ضرر آنهاست و سعی خواهند کرد چوب لای چرخ این فرآیند بگذارند. مساله دیگر این است که غیر از وجود مخالفان برجام بهطور کلی مذاکره جدید با آمریکا خریدار هم ندارد و سرمایه سیاسی زیادی میخواهد که دولت ایران دوباره بخواهد با آمریکا مذاکره کند. دولت هم وقت کمی دارد، هم سرمایه سیاسی زیادی نیاز دارد؛ چراکه دولت آمریکا از زمان روی کار آمدن ترامپ لطمه شدیدی به دیدگاه ایران به مذاکره زد.
با توجه به مشکلات بسیار زیادی که بر سر راه برداشتن تحریمها وجود دارد و شرایط نامناسب اقتصادی ایران اصولاً چرا بایدن باید انگیزهای برای بازگشت به برجام داشته باشد؟
برداشتی که آقای اوباما داشت و بایدن هم دارد این است که اگر ایران بخواهد برنامه اتمی خود را گسترش دهد ممکن است یکی از متحدان آمریکا در منطقه بهخصوص اسرائیل بخواهد به ایران حمله کند تا تاسیسات اتمی را از بین ببرد و ایران بخواهد جواب بدهد و جنگ منطقهای درست شود که به همه صدمه بزند و منافع همه از جمله آمریکا را به خطر بیندازد. بنابراین به نظر من دولت آمریکا انگیزه زیادی دارد که جلوی جنگ منطقهای را بگیرد. قبل از برجام خیلی از متحدان آمریکا مخصوصاً عربستان از اوباما خواستند به تاسیسات اتمی ایران حمله کند و جلوی کار آن را بگیرد. از طرفی اسرائیل تهدید میکرد که دست روی دست نمیگذارد که ایران برنامه اتمی خود را گسترش دهد. بنابراین انگیزه زیاد است. حتی در زمان ترامپ هم که جدیداً خبر آن منتشر شد مشاوران دولت گفته بودند اگر بخواهیم حمله کنیم نتایج برای همه نامشخص است و معلوم نیست چه اتفاقی میافتد و سعی کردند ترامپ را از حمله منصرف کنند. هدف کلی دولتهای آمریکا؛ چه ترامپ، چه بایدن این است که از جنگهای بیپایان خاورمیانه بیرون بیایند ولی اگر با ایران وارد درگیری شوند در منطقه ماندگار خواهند شد.
با توجه به شرایط موجود بایدن کدام تحریمها را میتواند زودتر و راحتتر بردارد؟
تحریمهایی که به نفت و بانک مرکزی ایران مربوط میشود راحتتر است؛ چون تحت فرمان اجرایی رئیسجمهوری است. برداشتن هر تحریمی که به فرمان اجرایی رئیسجمهوری برگردد راحتتر خواهد بود. همانطور که ترامپ با یک امضا تحریمها را برگرداند، بایدن هم دقیقاً میتواند همین کار را بکند.
کدام تحریمها برای ایران کلیدی و مهمتر هستند و باید زودتر برداشته شوند؟
دقیقاً همان فروش نفت و بانک مرکزی، تا ایران بتواند نفت خود را بفروشد و پول آن را راحت دریافت کند. به نظر من این مهمترین مساله است. تا زمانی که ایران نتواند راحت نفت بفروشد تا درآمدهای ارزی مملکت را تامین کند مشکلی حل نمیشود و هیچ چیزی به اندازه آن اهمیت ندارد. تحریم کشتیرانی، ذوبآهن و... مهم است اما نه به اندازهای که ایران نتواند به صورت قانونی و بدون اختلال نفت خود را بفروشد و پولش را راحت دریافت کند. برداشتن این تحریمها حتی موجب میشود ایران داراییهای بلوکهشده خودش را مثلاً در کره جنوبی راحت برداشت کند.
بایدن چگونه میتواند مسیر برداشته شدن تحریمها را هموارتر کند؟
یکسری مسائل فنی است و یکسری مسائل سیاسی. مسائل فنی تا حدودی تابع تصمیمات سیاسی است مثلاً اگر بخواهند تحریمهای صنعت نفت را بردارند مسلماً مسائل فنی دخیل است ولی تابع این است که تصمیمات سیاسی مرتبط با آن توسط تیم آقای بایدن در واشنگتن گرفته شود. در این راه بایدن باید تا میتواند تمرکز خود را روی مذاکرات بگذارد و اجازه ندهد گروههایی در آمریکا و در ایران که میخواهند سعی کنند مذاکرات را از راه اصلی منحرف کنند، موفق شوند. گروههایی هستند که از طرف کشورهای متحد آمریکا در خاورمیانه لابی میکنند که لابیهای قوی هم دارند. آنها پیشتر هم گفتهاند سعی میکنند در مسیر مذاکرات لابی کنند تا سرمایه سیاسی لازم برای برداشتن تحریمها را بیشتر کنند و اگر بتوانند میخواهند در حالت ایدهآل کاری کنند مذاکرات شکست بخورد. به نظر من بهترین راه برای تیم بایدن این است که تمرکز خود را روی مذاکرات مستقیم با ایران بگذارد. همانطور که تیم اوباما به درستی به این درک رسیدند که ایران هم منافعی دارد که باید تامین شود او هم این را درک کند که به نظرم میکند. تیم سیاست خارجی که آقای بایدن میآورد با ایران کار کرده است. این خیلی مهم است اما همانطور که گفتم باید اراده سیاسی وجود داشته باشد و بایدن اجازه ندهد تمرکز از مذاکره برداشته شود.
ایران چگونه میتواند مسیر برداشته شدن تحریمها را هموارتر کند؟
یک اینکه مذاکرات را جدی بگیرد و این را در نظر بگیرد که وقت زیاد نیست. باید سعی کنند تمرکز سیاست خارجی را روی این بگذارند که مذاکرات سریع جلو رود. از سوی دیگر اقداماتی که باعث شود بهانه دست دیگران بدهد که تحریمها را برندارند نباید صورت گیرد. این اقدامات طیف وسیعی دارد. حرفهای تحریکآمیز و شعارهای تحریکآمیزی که در اصل فقط در حد شعار است و عملی شدنش اصلاً امکان ندارد ولی در غرب از آن طوری بهرهبرداری میشود که بگویند مذاکره با ایران به جایی نمیرسد، ایران خطرناک است و تحریمها باید سر جای خود بمانند. به نظر من هر اقدامی باعث شود که دست یکسری گروهها و اشخاص برای برنداشتن تحریمها باز شود، اشتباه است. در دوران امضای برجام هم یکسری اقدامات تحریکآمیز از سوی بعضی گروهها اتفاق افتاد ولی تصمیمات درست دولت روحانی اجازه نداد اجرای برجام تا زمانی که اوباما روی کار بود با اختلال روبهرو شود. پیروزی بایدن مسلماً باعث شد گروههایی که میخواهند فشار بیشتری به ایران وارد کنند ضربه تاکتیکی بخورند ولی آنها میتوانند دوباره خودشان را جمع کنند، با هم هماهنگ شوند و فشار را بیشتر کنند. پس هم دولت ایران، هم دولت آمریکا باید روی مذاکرات تمرکز کنند و اقدامات لازم را قبل از اینکه آنها بخواهند اقداماتشان را هماهنگ کنند و فشار را زیاد کنند، انجام دهند تا بتوانند برجام را اجرا کنند. دو طرف باید به اجرای کامل تعهد برگردند تا کار جلو برود.
موانعی مانند از بین رفتن زیرساخت همکاری شرکتهای جهانی با ایران یا ترس آنها از بازگشتن تحریمها مشابه دوران پیش چقدر اهمیت دارند؟
از سالها قبل شرایطی ایجاد شده که شرکتهای خارجی به خاطر قوانین داخلی ایران و تحریمهای آمریکا این عدم اطمینان را به سیستم اقتصادی ایران و سرمایهگذاری داشته باشند. حالا با شرایطی که ایجاد شده و برجام اعمال شد و دوباره ترامپ آن را لغو کرد حتی اگر بایدن باز آن را اجرا کند، کلاً شرکتهای خارجی برای اینکه سرمایهگذاری کنند واهمه دارند. اینکه مدام تحریم بیاید و برگردد و باعث شود سرمایه آنها خراب شود باعث میشود از این سرمایهگذاری دوری کنند. از سوی دیگر نوع روابط ایران و آمریکا باعث میشود کلاً شرکتها در سرمایهگذاری با ایران مقداری دستدست کنند. وقتی برجام اعمال شد داشتند قدمهای خوبی برمیداشتند که سرمایهگذاری خارجی را تشویق کنند ولی با آمدن ترامپ از بین رفت. کلاً شرکتهای خارجی نگران هستند که بخواهند برای سرمایهگذاری وارد بازار ایران شوند و دوباره ناچار به خروج شوند. این مساله کلاً هر سرمایهگذاری را وادار به تجدید نظر میکند.
آیا امکان برداشته شدن برخی تحریمها که پیشتر هستهای بود و حالا ذیل تروریسم اعمال میشود، وجود دارد؟
امکانش وجود دارد ولی مسلماً خیلی سختتر است و سرمایه سیاسی بیشتری میخواهد چراکه دولت بایدن در آن صورت باید ثابت کند که نهادهایی که قرار است رفع تحریم شوند به تروریسم ربطی ندارند یا آن سازمانی که تحریم شده در قبال آمریکا اقدامات تروریستی انجام نداده است. این شکل از تحریمها در زمان ترامپ مخصوصاً اعمال شد برای اینکه برداشته شدن تحریمها را بسیار سخت کند.
بر فرض برداشته شدن قانونی تحریمها با فرمان اجرایی یا... در عمل چقدر زمان میبرد تا ایران توانایی تبادل مالی با دنیا را به دست آورد؟
از سال بعد از زمانی که برجام شروع شد اقتصاد ایران از رکود به سمت رشد رفت. اگر بخواهم حدس بزنم اینکه ایران بتواند به راحتی نفت بفروشد و از رکود در بیاید احتمالاً یک تا دو سال طول میکشد.
عدم تصویب FATF در ایران چقدر میتواند در مسیر برداشتن تحریمها مشکلساز شود؟
به نظر من زیاد. چراکه ایران اگر از نظر استاندارد بانکی به استاندارد بینالمللی نزدیک نشود، بانکها سعی میکنند از مبادله با ایران دوری کنند؛ چراکه نمیخواهند اسم بانک یا موسسه مالی آنها در تعامل با جایی باشد که برای پولشویی اقدامات لازم را نکرده است. پس حتی اگر تحریمها برداشته شود هم بانکها به دلیل اینکه نمیخواهند سابقه و اعتبارشان آسیب ببینند سعی میکنند اصلاً با ایران مراوده نکنند. ولی اگر لوایح مربوط به مبارزه با پولشویی در ایران تصویب شود برای بانکها خیلی راحت است با ایران مراوده کنند. به نظر من این یکی از مهمترین کارهایی است که ایران باید انجام دهد تا بهانه دست کسی ندهد که استانداردهای ایران برای مقابله با پولشویی کافی نیست.