فقر مضاعف
تقارن کرونا و رکود، آموزش محرومان را با چه چالشهایی روبهرو کرده است؟
کووید 19 و اقداماتی که برای ممانعت از شیوع آن صورت گرفته، میلیونها کودک را بیش از پیش به سوی فقر رانده است. خانوادههایی که در قدمهای پایانی گریز از فقر بودند به عقب رانده شدهاند و بسیاری دیگر سطحی بیسابقه از محرومیت را تجربه میکنند. نگرانکننده آنکه، ما به آغاز بحران، نزدیکتر از پایان آن هستیم!
این همه، گفتههای هنریتا فور، مدیر اجرایی یونیسف است. سازمانی که از آغازین روزهای کرونا نگران آثار نامطلوب پاندمی بر کودکان و آموزش و تغذیه آنان بود و حالا در جدیدترین گزارش خود هشدار میدهد که وضعیت بدتر خواهد شد. از منظر این سازمان، فقر کودکان چندبعدی و بسیار فراتر از شاخصهای پولی و مالی است و برای بررسی آن، محرومیتهای آموزشی، تغذیهای و حتی دسترسی به آب و برق نیز باید در نظر گرفته شود. سازمان ملل نیز در گزارشی با عنوان «آموزش در طول کووید 19 و بعد از آن»، درباره بحران یادگیری هشدار داده و مینویسد: قبل از پاندمی هم، تعداد کودکان تحصیلنکرده بیش از 250 میلیون نفر بود و حالا یونیسف تخمین میزند بیش از 23 میلیون کودک و جوان دیگر نیز «ممکن است فقط به دلیل تاثیر اقتصادی پاندمی، در سال آینده ترک تحصیل کرده یا از رفتن به مدرسه محروم بمانند». بانک جهانی هم برآورد کرده که این نسل از دانشآموزان به مرور، 10 تریلیون دلار درآمد خود را از دست خواهد داد.
دشوار نیست که دریابیم کرونا به تنهایی برای به عقب راندن دستاوردهای آموزشی فقرا کافی بوده است. بسته شدن مدارس و شروع آموزشهای آنلاین به خودی خود توانسته میلیونها دانشآموز بیبضاعت و محروم را از قطار تحصیل پیاده کند. و دانشآموزان فقیر ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نماندهاند. اخباری که گاهبهگاه از کمبود گوشی هوشمند و تبلت در مناطق محروم خبر میدهند یا تصویر نوجوانان و کودکان نشسته بر کوه و تپه برای دسترسی به اینترنت بخشی از ماجراست. پویشهایی که برای اهدای گوشی و لپتاپ به راه افتاده هنوز هم نتوانسته فاصله آموزش محرومان با دنیای صفر و یک دیجیتال را به صفر برساند. به همه این مصائب که هشداری برای تعمیق شکاف آموزشی است رکود اقتصادی و استرسهای مالی را بیفزایید. اگر بگوییم با این فشار مضاعف، وضعیت آموزش فقرا از اضطرار فراتر خواهد رفت بیراه نگفتهایم.
این اضطرار البته جهانی است. در بسیاری از کشورها، تعطیلی مدارس کودکان را خانهنشین کرده است. متاسفانه بعضی از خانهها، بهویژه در شرایط فشار اقتصادی، پناهگاه امنی نیستند. برای کودکانی که در خانه با سوءاستفاده و خشونت مبتنی بر جنسیت روبهرو هستند، یا آنهایی که مستقیماً از سوءرفتار والدین رنج میبرند، ماندن در خانه خود میتواند خطر بزرگی باشد. دختران بهویژه آسیبپذیرترند و میدانیم که وقتی خدمات حمایتی عمومی در دسترس نباشد، بیشتر در معرض ترک تحصیل، ازدواج زودرس و اجباری یا بارداری ناخواسته قرار میگیرند. پژوهشگرانی که در زمان شیوع ابولا به مطالعه پیامدهای آن پرداختند به چشم خود دیدند که قرنطینه چگونه خطر استثمار و سوءاستفاده از کودکان فقیر را افزایش میدهد و چه تعداد کودک، به ویژه دختران نوجوان، پس از بحران برای بازگشت به مدرسه با چالش مواجه میشوند. در خانوادههایی که تحت فشار رکود و پاندمی از پیدا کردن کار و کسب درآمد ناامید میشوند، کودکان منبع سهلالوصولی برای نیروی کار ارزان هستند. کارشناسان میگویند آنها که در سنین پایین به کار تن میدهند و مزه درآمدزایی را میچشند، بعید است که در سالهای پس از بحران بار دیگر پشت میزهای مدرسه برگردند. گزارشهای سازمان ملل هم نگرانکننده است. کودکان 10ساله اکنون در کنیا در حال استخراج شن و ماسه هستند. کودکان همسن آنها در مزارع کاکائوی آفریقای غربی، به وجین کردن علفهای هرز مشغولاند. در اندونزی، دختران و پسران هشتساله به رنگ نقرهای نقاشی میشوند و به عنوان مجسمههای زندهای که پول طلب میکنند در خیابانها میچرخند. افزایش کار کودکان میتواند پیشرفتی را که در سالهای اخیر در ثبتنام در مدارس، سواد، تحرک اجتماعی و سلامت کودکان حاصل شده، از بین ببرد.
کار کودکان فقط یک قطعه از پازل این فاجعه جهانی است. گرسنگی شدید کودکان را از افغانستان به سودان جنوبی کوچ داده است. به گفته مقامات سازمان ملل، ازدواجهای اجباری برای دختران و قاچاق کودکان در سراسر آفریقا و آسیا در حال افزایش است. دادههایی از اوگاندا نشان میدهد که حاملگیهای نوجوانان در حین تعطیلی مدارس ناشی از پاندمی، در حال افزایش است و در کنیا بسیاری از خانوادهها برای تامین غذای خانواده، دختران نوجوان خود را به تنفروشی وامیدارند. از سوی دیگر، در حالی که ایالات متحده و سایر کشورهای پیشرفته در مورد اثربخشی آموزش آنلاین بحث میکنند، صدها میلیون کودک در کشورهای فقیرتر فاقد رایانه یا اینترنت هستند یا اساساً مدرسهای ندارند. و این آغاز تعمیق شکاف در آموزش دیجیتال است.
کورنلیوس ویلیامز، یک مقام عالیرتبه یونیسف میگوید: «تمام دستاوردهایی که کسب کردیم، تمام کارهایی که انجام دادیم، به ویژه در کشورهایی مانند هند، به عقب بازخواهد گشت.»
ممکن است تصور کنید این دنیای آشفته نسبتی با وضعیت آموزش فقرا در ایران ندارد. این اما، نگاهی بهغایت خوشبینانه است. در واقعیت تبانی کرونا با فقر، در حال نابود کردن تمام دستاوردهای جهانی برای کاهش فقر است. بیتردید کشوری که پیش از پاندمی هم زیر بار فشارهای اقتصادی کمر خم کرده، از این تبانی خصومتآمیز آسیب بیشتری خواهد دید.
وضعیت اضطراری آموزش
بر اساس گزارش جدید یونیسف و سازمان Save the Children که در سپتامبر سال جاری منتشر شد، تعداد کودکان درگیر در فقر چندبعدی به دلیل پاندمی کرونا، تقریباً به 2 /1 میلیارد نفر رسیده است. این آمار نشاندهنده افزایش 15درصدی تعداد کودکانی است که در کشورهای کمدرآمد و درآمد متوسط، در محرومیت زندگی میکنند.
این مطالعه جهانی که در شش ماه نخست آغاز پاندمی صورت گرفته نشان میدهد پاندمی کرونا تاثیر مخربی بر آموزش کودکان فقیر داشته و در حال افزایش شکاف بین فقیر و غنی و دختران و پسران است. به علاوه، آسیبپذیرترین کودکان جهان که در خانوادههای فقیر زندگی میکنند بهطور نامتناسبی، دسترسی به آموزش، خدمات بهداشتی و غذا را از دست داده و بیشترین صدمات حفاظتی را متحمل شدهاند.
در گزارش این مطالعه که با عنوان «حفاظت از یک نسل» منتشر شده آمده است: در مدت قرنطینه، دوسوم از کودکان جهان هیچ ارتباطی با معلمان خود نداشتهاند. از هر 10 کودک 8 نفر اعتقاد دارند که در زمان تعطیلی مدارس هیچ چیز یاد نگرفتهاند. 93 درصد از خانوادههایی که به دلیل پاندمی بیش از نیمی از درآمد خود را از دست دادهاند گزارش کردهاند که با مشکلاتی در دسترسی به خدمات بهداشتی روبهرو شدهاند. در زمان تعطیلی مدارس، خشونت خانگی نیز دو برابر شده است. یافتهها حاکی از آن است که دختران بیشتر از پسران تحت تاثیر پاندمی کووید19 قرار دارند. 63 درصد از دختران گفتند که کارهای بیشتری در خانه انجام میدهند و بیش از نیمی از آنها اظهار داشتند که وقت بیشتری برای مراقبت از خواهر و برادر خود صرف میکنند. این میزان در میان پسران، به ترتیب 43 و 42 درصد بود. 20 درصد از دختران نیز گزارش کردند که حجم کارهای خانگی به آنها اجازه نمیدهد به درس خواندن بپردازند، این میزان برای پسران 10 درصد بوده است.
کمتر از یک درصد از کودکان فقیر مصاحبهشده برای یادگیری از راه دور به اینترنت دسترسی داشتند. به علاوه حدود 37 درصد از خانوادههای فقیرتر اعلام کردند که در پرداخت هزینه لوازم و محتوای تحصیلی مشکل دارند. تلختر از همه آنکه محققان این مطالعه تخمین میزنند پس از پایان پاندمی، 10 میلیون کودک هرگز به مدرسه باز نخواهند گشت!1
تحلیلگران میگویند کودکانی که از تحصیل خود عقب میمانند بیشتر در معرض خطر ترک تحصیل کامل هستند و قربانی کار کودکان، ازدواج کودکان و سایر اشکال سوءاستفاده و استثمار میشوند. به علاوه اثبات شده در شرایط بحرانی، هنگامی که والدین کار یا درآمد خود را از دست میدهند نرخ ثبتنام و آموزش دختران پایین میآید و نرخ کار کودکان، ترک تحصیل و استثمار کودکان رو به افزایش میگذارد.
کارشناسان معتقدند این همهگیری سبب «بزرگترین وضعیت اضطراری آموزش» در تاریخ شده است و افزایش فقر، برای آسیبپذیرترین کودکان و خانوادههای آنها جبران خسارت را بسیار سخت خواهد کرد. کودکانی که فرصت تحصیل را از دست میدهند به احتمال زیاد مجبور به کار یا ازدواج زودرس میشوند و سالها در چرخه فقر گرفتار میمانند. با این حساب، به نظر میرسد یک نسل کامل از کودکان و نوجوانان قربانی این همهگیری خواهند شد.
تحصیل در روزگار رکود و کرونا
در همان ماههای نخستین پاندمی، کارشناسان هشدار دادند که تعطیلات ناخواسته مدارس بر تحصیل 80 درصد از کودکان در سراسر جهان تاثیر میگذارد. آنها تاکید کردند، این واقعیت که مدارس برای مدت طولانی تعطیل هستند میتواند برای کودکانی که در فقر زندگی میکنند پیامدهای مخرب آموزشی، اجتماعی و بهداشتی داشته باشد و نابرابریهای موجود را تشدید کند. مروری بر این تحلیلها نشان میدهد تعطیلی مدارس از طریق دو مکانیسم بر کودکان فقیر تاثیر میگذارد. مکانیسم نخست البته بیشتر مختص کشورهایی است که در آنها تغذیه کودکان بخشی از برنامه نظام آموزشی است. بدین ترتیب، تعطیلی مدارس باعث تشدید ناامنی غذایی میشود. برای بسیاری از دانشآموزانی که در فقر زندگی میکنند، مدارس نهتنها مکانی برای یادگیری، بلکه جایی برای تغذیه سالم نیز هستند. تحقیقات نشان میدهد که ناهار مدرسه با بهبود عملکرد تحصیلی همراه است، در حالی که عدم امنیت غذایی (از جمله رژیمهای نامنظم یا ناسالم) افت تحصیلی و خطرات قابل توجهی برای سلامت جسمی و روانی کودکان در پی دارد.
مکانیسم دوم اما مستقیماً به تعمیق شکاف آموزشی مربوط است. تحقیقات نشان میدهد که عوامل غیرمدرسهای، منبع اصلی نابرابری در نتایج آموزشی هستند. برای مثال مشخص شده که در مدت تعطیلی مدارس، شکاف در مهارتهای ریاضی و سوادآموزی بین کودکان طبقات اقتصادی-اجتماعی پایین و بالاتر، افزایش مییابد. مجله معتبر لنست در اینباره مینویسد تعطیلات تابستانی در اکثر مدارس آمریکا منجر به از دست رفتن پیشرفت تحصیلی (معادل یک ماه تحصیلی) کودکان با وضعیت اقتصادی-اجتماعی پایین میشود. این اثر اما، برای کودکان با وضعیت اقتصادی-اجتماعی بالاتر مشاهده نمیشود. حضور نیافتن در مدرسه (به دلیل تعطیلات یا قرنطینه) همچنین با بروز مشکلاتی در سلامت روان و رفاه کودکان و نوجوانان همراه است.
اگرچه تعطیلی مدارس در حال حاضر با تعطیلات تابستانی متفاوت است -زیرا آموزشها به صورت دیجیتال ادامه دارد- اما تعطیلات احتمالاً باعث افزایش شکاف یادگیری بین کودکان خانوادههای کمدرآمد و خانوادههای با درآمد بالاتر میشود. فرزندان خانوارهای کمدرآمد در شرایطی هستند که تحصیل در خانه را دشوار میکند. محیطهای یادگیری آنلاین معمولاً نیاز به رایانه و اتصال اینترنتی مطمئن دارند. حتی در کشورهای پیشرفته، تعداد قابل توجهی از کودکان در خانههایی زندگی میکنند که در آنها مکان مناسبی برای انجام تکالیف درسی وجود ندارد یا اساساً به اینترنت دسترسی ندارند. بهعلاوه بسیاری از این کودکان از امکانات گذران اوقات فراغت در فضای باز محروماند و به کتابهای کمکدرسی یا در سطح مطالعه مناسب دسترسی ندارند.
در دوران آموزش آنلاین و در حالی که ممکن است یادگیری برای کودکان خانوارهای با درآمد بالا بدون مشکل ادامه داشته باشد، دانشآموزان خانوارهای کمدرآمد به دلیل شرایط نامطمئن مسکن، در تکمیل تکالیف و دورههای آنلاین با دشواری روبهرو هستند. به علاوه، خانوادههای کمدرآمد علاوه بر چالشهای آموزشی با تهدید دیگری هم مواجهاند: تداوم پاندمی، رکود اقتصادی و فشارهای مالی را تشدید خواهد کرد. آنگونه که تجربه جهان نشان داده، رکودهای قبلی باعث تشدید فقر کودکان با عواقب طولانیمدت برای سلامتی، رفاه و نتایج یادگیری شده است.
پیامدهای تعطیلی مدارس و تحصیل در خانه اما، فراتر هم میرود. نکته مهمی که اغلب مغفول واقع میشود آن است که مدارس صرفاً جایی برای درس خواندن نیستند؛ بچهها در مدرسه «میآموزند». این نوع آموختن که با تعمیق دانش و کسب مهارت همراه است الزامات متعددی دارد. از جمله همراهی آموزگاران، دسترسی به منابع کمکآموزشی، نظارت مستمر والدین و تعامل با سایر دانشآموزان. کارشناسان میگویند همزمانی کرونا با رکود اقتصادی و تشدید فقر یک چالش بزرگ است زیرا بسیاری از افراد کمدرآمد به منابع اولیه یادگیری دسترسی ندارند. بهعلاوه، با وجود فرزندان در خانه، والدین اکنون باید نقش بسیار بیشتری ایفا کنند. این در حالی است که والدین خانوادههای فقیر، اغلب خود فاقد سواد نوشتاری و مهارتهای محاسباتی ریاضی هستند و نمیتوانند در آموزش فرزندانشان نقش موثری ایفا کنند.
عواقب این بازماندگی از تحصیل آنگونه که کارشناسان میگویند به این سال تحصیلی محدود نخواهد شد؛ باید منتظر وخامت اوضاع در سالهای بعد باشیم و دور از انتظار نیست که خانوادههای با کمترین درآمد متحمل بیشترین صدمات خواهند شد. اجازه بدهید یک مثال ساده بزنیم. در سال آینده در بعضی از مدارس، شما شاهد حضور دانشآموزانی خواهید بود با والدینی که در مدت تعطیلی مدارس آموزش باکیفیت فرزند خود را تضمین کردهاند. اما در کنار آنها کودکانی خواهند نشست که به دلیل فقر از آموزش معنادار محروم ماندهاند!
در برخی کشورهای دنیا دولتها کوشیدهاند در کنار آموزشهای آنلاین تدابیری بیندیشند که به یاری کودکان طبقه فرودست بیاید. مثلاً در کنیا، دولت اکنون در تلاش است تا از طریق رادیو و تلویزیون به تدریس بپردازد، اما وقتی بسیاری از کودکان در خانوادههایی بزرگ میشوند که فاقد برق قابل اطمینان یا حتی تلویزیون هستند، میتوانید چالشها را تصور کنید. برخی از سازمانهای غیردولتی همچنین سعی میکنند مواد و ملزومات یادگیری مانند کتابهای کمکدرسی یا تمرینی را در اختیار کودکان قرار دهند. برخی سازمانهای مردمی نیز برنامههایی آغاز کردهاند که به والدینی که فرزندانشان در خانه هستند مشاوره یا راهنمایی آموزشی ارائه میدهد. این همه اما درمان موقت است و نمیتواند چارهساز مشکلات واقعی خانوادههای کمبضاعت باشد. والدین بیکار و پدران و مادران کارگر، فرصت کمی برای اندیشیدن به تحصیل فرزندان دارند؛ اولویت در دوران رکود و بیماری به جای آموزش، حفظ جان و درآوردن نان است!
گذار از اضطرار
کرونا به تنهایی میتواند تمامی پیشرفتها در جهت دستیابی به توسعه پایدار آموزش برای همه را -با تبعات بالقوه عظیمی- عقب براند. به علاوه، وقتی سیستمهای آموزشی فرومیریزند، صلح و رفاه نمیتواند پایدار بماند و جوامع قدرت مولد خود را از دست خواهند داد.
نابرابری در آموزش و بازماندگی از تحصیل در دهههای بعد، بر رقابتپذیری کشورها تاثیر میگذارد. مجمع جهانی اقتصاد مینویسد بحرانهایی از این دست میتواند شکافهای فرصت را افزایش دهد که به نوبه خود، سبب تداوم و تقویت چرخههای بیننسلی فقر و ایجاد سرمایه انسانی ضعیف میشود. یونسکو نیز از کشورها خواسته است تا جوامع مقاومتر و مساعدتری را با تمرکز بر افراد جامانده از آموزش هنگام بازگشایی مدارس ایجاد کنند. تمامی سازمانهای بینالمللی تاکید میکنند، برای آنکه بحران یادگیری به «فاجعه نسلی» تبدیل نشود نیازمند اقدامات فوری هستیم.
باید به خاطر داشته باشیم این همهگیری مرگبار گرچه یک وضعیت بحرانی است، اما همچنین فرصتی برای درس گرفتن است. پژوهشها همواره نشان دادهاند که نتایج یادگیری کودکان در همهجا، تنها به مدرسهای که در آن تحصیل میکنند بستگی ندارد، بلکه به محیط اجتماعی ناشی از آن نیز وابسته است. مشارکت و حمایت والدین عامل مهمی است. با تعطیلی ناگهانی مدارس، ما در طول تاریخ هرگز چنین آزمایش بزرگی نداشتهایم که در آن بلافاصله از والدین خواسته شود در «مدرسههای خانگی» شرکت کنند. اما کدامیک از والدین طبقه فرودست میتوانند از تحصیل فرزندان خود در خانه بهخوبی حمایت کنند؟ این جایی است که نیازمند مداخله برنامههای حمایتی دولت است. دولتها به سرعت به ارزش وجود سیستمهای حمایت اجتماعی فراگیر که در شرایط بحرانی انعطافپذیری بالایی دارند، پی بردهاند. سیستمهای قوی و واکنشپذیر به شما اطمینان میدهند که در صورت بروز بحران -میخواهد ویروس باشد یا رکود اقتصادی یا فاجعههای طبیعی- کشور میتواند برای محافظت از آسیبپذیرترین افراد جامعه، از جمله کودکان، بهطور موثر و کارآمد پاسخ دهد.
سازمان ملل در رهنمودهای خود برای گذار از دوران کرونا مینویسد رهبران کشورها باید سلامت و آموزش کودکان را در مرکز برنامههای خود قرار دهند. کارشناسان حوزه کودکان و نوجوانان را در گروههای کاری مربوطه و کارگروههای مختلف گنجانده، وزارتخانههای خود را درگیر کنند تا همه با هم برای کودکان کار کنند. در واقع پیامدهای پاندمی، ضرورت هماهنگی بین بخشها و جوامع را برجسته کرده است.
مهمتر از همه، قرار دادن کودکان بیبضاعت در مرکز توجه به معنای ایجاد اصلاحات بنیادی در نظام آموزشی است. طراحی مجدد نظام آموزشی برای تطبیق با نیازهای تمامی گروهها، تمرکز بیشتر روی جبران عقبماندگیهای آموزشی و ممانعت از ترک تحصیل به ویژه برای گروههای در حاشیهمانده، آموزش مهارتهایی که به قابلیت کاریابی فقرا کمک کند، حمایت از حرفه تدریس و بازآموزی معلمان، اطمینان از تخصیص وقت و منابع خانوادهها برای تربیت کودکان، اطمینان از سیستمهای غذایی پایدار برای تغذیه کودکان در حال رشد و حمایتهای درآمدی از خانوادههای کمدرآمد و آسیبپذیر تنها بخشی از این اصلاحات و برنامههای ضروری هستند.