بازگشت به برجام
آیا بازگشت به توافق هستهای شدنی است؟
وقتی تونی بلینکن گزارش «اندیشکده امنیت ملی برای آمریکای جدید» را روی میز جو بایدن گذاشت تا راهبردهای چندمرحلهای ارزیابیشده توسط این اندیشکده برای سیاستهای دوران جدید در رابطه با حل مسائل ایران را مشاهده کند، سری تکان داد و گفت: «انجام میشود ولی نه به سادگی.»
استراتژی سهمرحلهای که ایلان گلدنبرگ و همکارانش در گزارش «بازگرداندن ایران» مورد ارزیابی قرار دادهاند، از نظر بایدن و همکاران سیاست خارجیاش «درست اما دشوار» ارزیابی شده است.
وندی شرمن که تجربه حضور در مذاکرات هستهای را که منجر به برجام شد در کارنامه دارد، درباره تعامل دولت جدید آمریکا با ایران گفت: ما اکنون در سال 2016 نیستیم، اوضاع خیلی فرق کرده است. اگرچه متحدان ما طی این سالها برجام را زنده نگه داشتهاند، اما برجام تا حدی ازهمگسیخته شده است. ایران اعلام کرده که اقداماتش در مسیر کاهش تعهدات هستهای بازگشتپذیر است، اما ما در موقعیت قبلی قرار نداریم. بنابراین بایدن ابتدا باید مذاکره را با متحدان اروپایی، روسیه و چین آغاز کند.
حقیقت آن است که همکاران بایدن در حوزه سیاست خارجی عموماً کسانی هستند که در زمان مذاکرات برجام همگی از دستاندرکاران وزارت خارجه و مستقیماً درگیر در فرآیندهای مذاکرات بودهاند. و از اینرو برجام را دستاورد و میراث ارزشمند دوران اوباما برمیشمارند. اما ضربات سختی که از 18 می 2018 به اینسو پس از خروج یکجانبه ترامپ از برجام و وضع تحریمهای هوشمند و حداکثری علیه نظام اقتصادی نهادها و شخصیتهای حقوقی و حقیقی ایران و روابط بینالملل ایران از یک طرف، کاهش تعهدات برجامی از سوی ایران و برداشتن پنج گام نمادین از سوی ایران در این جهت در طرف دیگر، و تلاشهای نافرجام اروپا، روسیه و چین برای متقاعد کردن دو طرف برای پایبندی به مفاد برجام وارد شد، عملاً بازگشت یکباره به مفاد برجام و تقویم اجرایی برجام را دشوار کرده است. طبیعی است که در ابتدای امر ایران پیششرط تعلیق تمام تحریمهای ایالات متحده که برخلاف برجام بوده است و خسارتهای ناشی از آن را مطرح میکند و ایالات متحده نیز بازگشت وضعیت صنایع و سایتهای هستهای به شرایط مندرج برجام، سطح دسترسی و نظارت بازرسان سازمان بینالمللی انرژی اتمی، از بین بردن آنچه در فاصله دو سال و نیم بر چرخه تولید اورانیوم غنیشده در ایران افزوده شده و نیز تحویل مازاد اورانیم غنیشده توسط ایران را مطالبه کند.
این حداقل پیششرطهایی است که دو طرف مطرح خواهند کرد. روشن است که تن دادن به این پیششرطها و اعمال آن خود نیازمند یک تقویم اجرایی و طبعاً زمانبر خواهد بود. اما بسته به اراده طرفین و فشار سایر شرکای برجام بر انجام پیششرطها اگر دو طرف آمادگی خود را در فوریه اعلام کنند، تا اواسط بهار 1400 قابل تحقق است. اما این تازه ابتدای داستان است.
در فاصله تصویب قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل تا امروز دو طرف اصلی ماجرا، ایران و آمریکا، هر یک به نوعی ضعفهایی را بر برجام و قطعنامه مذکور وارد دانستهاند. مهمترین نقطه ضعف برجام از نظر ایران موضوعی است که به اسنپبک یا مکانیسم ماشه معروف شد. مکانیسمی که ترامپ سعی کرد برای توقف برجام و بازگرداندن تحریمهای قطعنامههای تحریمی شورای امنیت ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد علیه ایران استفاده کند. هر چند به دلیل خروج آمریکا از برجام عملاً این امکان برای ترامپ میسر نشد، اما زنگ هشدار و خطر را برای ایران به صدا درآورد و فشار منتقدان داخلی برجام را بر مذاکرهکنندگان افزود و تقریباً اتفاق نظر حاصل شد که وجود چنین امکانی برای شرکای برجام بنیانهای این توافق را همیشه لرزان نگه خواهد داشت. در عین حال تضمین عدم خروج شرکای برجام از این توافق با تغییر دولتها خواسته قابل فهم دیگر ایران است. از آنسو نیز طرف آمریکایی تحت فشار لابیهای حزب جمهوریخواه و آیپک و رژیم اسرائیل قرار دارد تا تجدید نظر در تقویم برجام و خصوصاً آنچه به «غروب آفتاب» شهرت یافته است را روی میز مذاکرات قرار دهد. خواسته دیگری که به احتمال زیاد مدنظر طرف آمریکایی است حک و اصلاح قطعنامه 2231 در مواردی که به صنایع موشکی ایران مربوط میشود و جدا کردن آن از برجام هستهای خواهد بود.
این چهار محور مهمترین موضوعاتی است که طرفین برای بازسازی و احیای برجام مدنظر خواهند داشت تا همین «برجام هستهای» به ساحل اطمینان برسد.
فارغ از اینکه مذاکرات جدید برجام چه زمانی آغاز خواهد شد و چقدر زمان خواهد برد و نهایتاً در کجا به نقطه اشتراک جدید خواهد رسید، همین که سایه سنگین تیم ترامپ در وزارت خارجه و وزارت خزانهداری از سر ساختارهای اقتصادی، بانکی و سیاسی جهان برداشته شود و اراده طرفین برای بازگشت به برجام نمایان شود در کوتاهمدت راه تنفسی برای ایران باز خواهد شد و ایران میتواند به احیای سهم خود در بازار نفت جهان و نیز تعبیه مکانیسمهای شفاف و روان در نظام بانکی برای بازگرداندن ارز حاصل از فروش نفت و صادرات و نیز بازگرداندن پولهای بلوکهشده ایران در کشورهای آسیایی بپردازد. اما این فرآیند کوتاهمدت طبعاً باید به مسیرهای بازگشتناپذیر در برجام و فرابرجام بینجامد. رسیدن به ساحل امن برای برجام همانطور که تیم سیاست خارجه جو بایدن عنوان کرده است دشوار اما شدنی است. اما آنچه برای جامعه جهانی از جمله ایران حائز اهمیت است، چگونگی ایفای نقش ایران به عنوان یک بازیگر فعال و تاثیرگذار در تحولات جهانی و نظام بینالملل است. تجربه پیگیری امضای قرارداد استراتژیک 25ساله با جمهوری خلق چین و پاسخ دولت چین به این پیشنهاد ایران در اینجا بسیار حائز اهمیت است. چین تلویحاً به ایران گفته است ما نمیتوانیم هزینه تنشهای میان ایران و همسایگانش و نیز مخاصمات میان ایران و آمریکا را تقبل کنیم. ورود در قراردادی استراتژیک با ایران منوط به فیصله تنشها در سیاست خارجی ایران است. این پاسخی است که با زبانی دیگر روسها و هندیها هم به ایران دادهاند. حتی همسایه پرهزینه ما عراق نیز در دوران جدید حاکمیتش ابایی از دادن چنین پاسخی به ایران نخواهد داشت. از این جهت افقهای بلندمدت نقشآفرینی سالم و موثر ایران در جامعه جهانی منوط به اتخاذ استراتژیهای کاهش مخاصمه و تنشزدایی میان ایران و آمریکاست.
این ادعا و خواسته گزافی نیست اگر عزم و ارادهای در این ماجرا باشد. میان ایران و ایالات متحده آمریکا سندی حقوقی و قانونی ساری و جاری است تحت عنوان عهدنامه مودت 1955. این تنها عهدنامه مودت ایران با دولتهای خارجی است که 65 سال است پابرجاست. و ایران بارها و بارها با استناد به این قطعنامه به دنبال استیفای حقوق خود در رابطه با اقدامات ایالات متحده بوده است. آخرینبار نیز پس از خروج ترامپ از برجام جمهوری اسلامی ایران با استناد به این سند در دیوان داوری لاهه طرح دعوا کرد و توانست رای داوران دیوان را به سود خویش اخذ کند.
آنچه میتواند چشماندازی جدید در روابط میان ایران و آمریکا باشد، بازگرداندن این سند از سطح «نظام حقوق بینالملل» به سطح «روابط بینالملل» است. سندی روشن که میتواند گره کور روابط 40ساله ایران و آمریکا را بگشاید و فرصتهای جدید برای ایران، منطقه و جهان و ایالات متحده آمریکا ایجاد کند.
طبیعی است که این چشمانداز توسط باورمندان به محتوای این سند قابل پیگیری است. از اینرو تداوم همزمانی اداره دولت در ایران و ایالات متحده در یک بازه هشتساله دیگر توسط میانهروها میتواند بارقههای امید را برای حل ریشهای مسائل میان ایران و آمریکا روشن نگه دارد.