مسیر دشوار توافق
سینا عضدی از چشمانداز آینده مذاکرات ایران و آمریکا میگوید
سینا عضدی، پژوهشگر روابط بینالملل در شورای آتلانتیک معتقد است با وجود نشانههایی که برای انجام مذاکره و توافق میان ایران و آمریکا وجود دارد سه مشکل عوامل مخالف داخلی در هر دو کشور، عوامل خارجی مثل اسرائیل و عربستان و زمان که هر سه آنها کاملاً به همدیگر وابسته هستند، تعیین میکنند که آیا دولت روحانی در مذاکره با دولت بایدن موفق خواهد بود یا خیر. به اعتقاد عضدی اگر مذاکرات در دولت روحانی اتفاق نیفتد در انتخاباتهای بعدی همفکران روحانی که به مذاکره و تعامل با غرب تمایل دارند بهشدت به حاشیه رانده میشوند و طرف مقابل به راحتی قدرت را قبضه خواهد کرد و این مساله ایران را در سیکل روابط بد با غرب میاندازد. این پژوهشگر روابط بینالملل میگوید صد روز اول ریاستجمهوری دوران ماه عسل هر رئیسجمهوری است و آزادیهای بیشتری دارد بنابراین اگر بایدن بخواهد به برجام برگردد ظرف صد روز اول و حتی زودتر باید چنین کاری بکند. به اعتقاد عضدی بایدن اگر از حمایت سرمایه سیاسی خود برخوردار باشد و بخواهد به برجام برگردد هم میتواند تحریمهای ریاست جمهوری را بردارد، هم تحریمهایی را که کنگره آمریکا تصویب کرده است ملغی کند. این کارشناس مسائل بینالملل معتقد است در یک ماه و نیم آینده هر اتفاقی ممکن است بیفتد و برای جلوگیری از درگیری و تنش مهمترین اقدام ممکن خویشتنداری است تا تندروهای ایالات متحده آمریکا کنار بروند و تیم بایدن روی کار بیاید.
♦♦♦
آیا دولت روحانی موفق به انجام مذاکره با ایالات متحده آمریکا خواهد شد؟
من فکر میکنم در هر صورت هم تیم آقای روحانی، هم تیم آقای بایدن علاقه خواهند داشت مذاکره کنند ولی یکسری مشکلات در این میان وجود دارد. اول اینکه مشکل زمان وجود دارد. دولت آقای روحانی و بالطبع دولت بایدن در ایالات متحده آمریکا زمان زیادی برای پیشبرد مذاکرات ندارند. از ژانویه 2021 که تیم بایدن روی کار میآید دو طرف حدود شش ماه فرصت دارند که برای برگشتن ایالات متحده آمریکا به برجام مذاکره کنند و فکر میکنم هر دو طرف نگران زمان هستند. چراکه دولت بعدی که در تهران بر سر کار خواهد آمد به نظر من مثل دولت آقای روحانی و شخص آقای محمدجواد ظریف اهمیت مذاکره یا تعامل با ایالات متحده آمریکا را درک نخواهد کرد. اما اینکه آیا دولت روحانی موفق میشود یا نه، غیر از مساله زمان، مشکل دیگری هم هست که تا حدی به همان عامل اول بستگی دارد؛ آن هم این است که نیروهایی در داخل ایالات متحده آمریکا و در تهران حضور دارند که مخالف تعامل دو کشور هستند و باید دید آنها تا چه حد موفق میشوند. اینکه دولت روحانی و بایدن چقدر میتوانند این گروهها را پس بزنند و کاری کنند، در آینده مشخص میشود. به نظر من علاقه در هر دو طرف هست ولی اینکه چقدر میتوانند نیروهای مخالف را پس بزنند مساله دیگری است. اما مشکل سوم که بازهم به دو عامل قبلی وابسته است، کشورهایی هستند که دوست ندارند مساله ایران و ایالات متحده آمریکا حل شود. کشورهایی که از قبل هم با برجام مخالف بودند مانند اسرائیل، عربستان و... نگران هستند که اگر مسائل ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در موضوع هستهای حل شود مسائل دیگرشان هم قابل حل کردن باشد؛ چراکه مثلاً برجام صرف نظر از اینکه یک مذاکره و قرارداد بود نشانهای است که با وجود همه خصومتی که در 40 سال گذشته میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا بوده است، این دو کشور میتوانند به صورت رسمی مذاکره کنند، سر یک میز بنشینند، دادوستد کنند، یک معامله باهم انجام دهند، یکسری امتیاز بگیرند، یکسری امتیاز بدهند و... با وجود چنین نشانهای در سالهای گذشته اکنون سه عامل داخلی، خارجی و زمان که هر سه آنها کاملاً به همدیگر وابسته هستند، تعیین میکنند که آیا دولت روحانی در مذاکره با دولت بایدن موفق خواهد بود یا خیر.
چه مولفههایی در دولت روحانی برای مذاکره مجدد با ایالات متحده آمریکا وجود دارد که ممکن است در دولت بعد نباشد؟
به نظر من تیم آقای روحانی، شخص ایشان و تیم سیاست خارجی او یعنی آقای محمدجواد ظریف، آقای عراقچی، آقای تختروانچی و... درک بسیار بالایی از نقش ایالات متحده آمریکا در صحنه بینالملل دارند و از واقعیتهایی که در عمل وجود دارد آگاهی دارند. در بسیاری از حوزهها چهرههای مختلف شعارهایی سر میدهند که عملی نیست و با واقعیتهای موجود همخوانی ندارد ولی تیم سیاست خارجی روحانی اینگونه نیست. حسن روحانی در کتاب خود به نام «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» اشاره میکند که خیلی جاها شعارهایی داده میشود که اجرایی نیست. این تیم به نظر من درک خوبی از واقعیتهای موجود دارد. محمدجواد ظریف ایالات متحده آمریکا را خوب میشناسد. فرهنگ و سیاست داخلی این کشور را به خوبی میشناسد. به زبان دیپلماسی تبحر دارد و واقف است و اینها خیلی در مذاکره با دولت ایالات متحده آمریکا و کشورهای دیگر موثر است. به نظر من در دولت بعدی گردهم آوردن و درست کردن چنین تیم سیاست خارجی امکانپذیر نیست. خود آقای روحانی هم به نظر من فردی عملگراست و به واقعیتهای دنیا واقف است و این مساله در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نقش بزرگی داشت و دارد. تاکید میکنم روحانی سیاستی که در پیش گرفت و از سالها پیش گفته بود این است که جمهوری اسلامی ایران نمیتواند در عین حال هم با ایالات متحده آمریکا مخالفت کند، هم با اتحادیه اروپا. برای روحانی این مساله مشخص شده بود و در کتاب خود هم میگوید جمهوری اسلامی ایران نمیتواند در برابر جبهه متحد ایالات متحده آمریکا و اروپا باشد. فکر میکنم دولتمردان بعدی بعید است که به چنین واقعیتهایی اشراف داشته باشند و بتوانند یک درک واقعی و عملگرایانه از سیاست بینالملل، قدرت سیاسی و اقتصادی ایالات متحده آمریکا در دنیا و مواردی از این دست داشته باشند.
به اعتقاد برخی ناظران، شخص محمدجواد ظریف تاثیر بسیار زیادی در امکان اجرایی شدن برجام داشت. اگر قرار باشد در آینده مذاکره جدیدی میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا شکل بگیرد، نقش محمدجواد ظریف در این فرآیند چه خواهد بود؟
محمدجواد ظریف یکی از بهترین دیپلماتهای تاریخ جمهوری اسلامی ایران است. او هم درک واقعی از دنیا دارد، هم درک خوبی از سیاست و فرهنگ ایالات متحده آمریکا. محمدجواد ظریف میتواند با آمریکاییها مثل خودشان مذاکره کند. دانشش را دارد و اهل شعار دادن نیست. من از سالها پیش که کار ایشان را دنبال میکردم میدیدم آقای محمدجواد ظریف دیپلماتی است که هم در میان دوستان و هم در میان مخالفانش قابل احترام است. برای آقای محمدجواد ظریف به خاطر کار و حرفهای بودن احترام قائل هستند و من فکر میکنم اگر آقای روحانی بخواهند فرآیند مذاکره با دولت آقای بایدن به جایی برسد باید به آقای ظریف آزادی عمل و قدرت بیشتری بدهند و از ظریف در برابر حملات داخلی که ظرف چند ماه آینده، به سوی او روانه خواهد شد، محافظت کنند.
با توجه به شرایط موجود و تحولات پیشآمده آیا اساساً جمهوری اسلامی ایران تمایلی به مذاکره از خود نشان خواهد داد؟
در جمهوری اسلامی ایران برای مذاکره با ایالات متحده آمریکا تمایل وجود دارد و صحبتهای ظریف با روزنامه جمهوری اسلامی ایران تا حدی نقشه راهی بود که او سعی کرد برای تیم سیاست خارجی دولت بایدن ترسیم کند تا آنها بتوانند در اسرع وقت به اجرای برجام برگردند. درست است که ایالات متحده آمریکا از برجام خارج شده است اما اجرای کامل قطعنامه 2231 سازمان ملل که از کشورهای سازمان میخواهد برجام را اجرا کنند عملاً میتواند میانبری باشد که در ذخیره کردن وقت به هر دو طرف کمک کند. دولت آقای روحانی در جمهوری اسلامی ایران تمایل به مذاکره دارد و دلیل زیادی هم برای این تمایل وجود دارد. اولاً اینکه وضعیت اقتصادی باید بهبود یابد. در حال حاضر تحت تحریمهای ایالات متحده آمریکا، وضعیت اقتصادی کشور نابسامان است. دوم اینکه نباید یادمان برود که روحانی کمتر از یک سال وقت دارد و پس از آن نمیتواند رئیسجمهور شود، پس میخواهد بعد از رفتن میراثی از خود بر جای بگذارد تا از او به عنوان کسی که توانست حداقل با صبر کردن وضعیت را عوض کند، یاد کنند. اگر این اتفاق نیفتد در انتخاباتهای بعدی همفکران روحانی که به مذاکره و تعامل با غرب تمایل دارند بهشدت به حاشیه رانده میشوند و تندروهای داخل جمهوری اسلامی ایران به راحتی قدرت را قبضه خواهند کرد. این مساله جمهوری اسلامی ایران را در یک سیکل روابط بد با غرب میاندازد. درست است که ظرف چند سال گذشته رابطه با ایالات متحده آمریکا خرابتر شد اما عملاً اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی ایران در قبال برجام جبهه متحدی داشتند. درست است که این اواخر که ایالات متحده آمریکا از برجام خارج شد و تحریمهای جدیدی اعمال کرد جمهوری اسلامی ایران هم از تعهدات خود کم کرد ولی عملاً در همه این اتفاق نظر وجود داشت که برجام باید حفظ شود حتی اگر شده در اسم. بحث اصلی این است که اگر تیم روحانی مذاکره نکند و ایالات متحده آمریکا به برجام برنگردد در انتخابات 1400 جمهوری اسلامی ایران گروههایی که موافق و مدافع تعامل با غرب و ایالات متحده آمریکا هستند کامل به حاشیه رانده میشوند و سیکل رابطه بد ادامه خواهد یافت.
این تمایل برای مذاکره از سوی دولت جدید ایالات متحده آمریکا هم وجود دارد؟
بله. برخلاف تیم ترامپ، تیم سیاست خارجی آقای بایدن که عملاً جزو مذاکرهکنندگان برجام بودند به چندجانبهگرایی و اهمیت روابط و اتحاد بین ایالات متحده آمریکا و متحدان سنتی در اروپا بهشدت اعتقاد دارند. حتماً در تیم آقای بایدن علاقه به اجرای برجام وجود دارد و شاید بتوانند برجام را به بستری برای مذاکرات آینده با جمهوری اسلامی ایران تبدیل کنند ولی بعید میدانم بدون اجرای کامل برجام، در جمهوری اسلامی ایران تمایلی برای انجام مذاکرات در زمینههای دیگر وجود داشته باشد. تا زمانی که این مساله حل نشود سایر مسائل هم حل نمیشود. مثل جمهوری اسلامی ایران در ایالات متحده آمریکا هم گروههایی حتی در میان دموکراتها هستند که معتقدند ایالات متحده آمریکا باید برای مذاکره پیششرط بگذارد و در دو طرف در موارد دیگر هم مذاکره کنند. طبیعتاً منتقدان برجام و لابیهای دیگر مثل لابیهای کشورهای خارجی، جمهوریخواهانی که اصلاً به مذاکره با دشمنان ایالات متحده آمریکا اعتقاد ندارند و... سعی خواهند کرد به دولت آقای بایدن فشار بیاورند که مذاکره انجام نشود یا در صورت اجرا به راه کج برود.
شیوه مذاکره مجدد میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در دولت روحانی چه تفاوتی با دولت احتمالی بعد از آن دارد؟
نگرانی من این است که در دولت احتمالی بعد از دولت آقای روحانی همان اتفاقی بیفتد که آقای دکتر ولایتی به آقای دکتر جلیلی گفته بودند. آن سخن مبنی بر این بود که شما در چند سال گذشته غیر از سخنرانی هیچ کاری نکردید. در اینجا هم خیلی معروف است که آقای جلیلی سخنرانیهای یکطرفه داشتند. مذاکره و قرارداد شامل یکسری بدهبستان است، نه صرفاً بیانیه دادن. حتی از اینسو هم مایک پمپئو اینگونه عمل میکرد. او یک فهرست 12گانه ارائه داده بود که عملاً اجرای آن برای جمهوری اسلامی ایران تسلیم بیقیدوشرط محسوب میشد. قرارداد و مذاکره یکسری بدهبستان دارد، یکسری راهحل دارد و باید یک «هدف اصلی» داشته باشد که همه راهحلها به آن هدف برسند. نگرانی من این است که در دولت آینده کسانی سر کار بیایند که ایدئولوژیک و تندرو باشند و برعکس تیم روحانی و منش آقای ظریف که راهحلهای عملی پیدا میکنند، فقط بخواهند بیانیه صادر کنند و عملاً مذاکره را صرفاً برای خود مذاکره انجام دهند، نه برای پیدا کردن راهحلی که هر دوطرف راضی باشند. محمدجواد ظریف و دیگران گفتهاند در یک توافقنامه خوب معمولاً هر دو طرف باید هم راضی باشند، هم ناراضی. یعنی هیچکدام از دو طرف به همه خواستههای خود نمیرسد. نگرانی من این است که با سر کار آمدن تندروها در جمهوری اسلامی ایران به همان مواضعی که قبل از دوره روحانی وجود داشت، برگردیم یا چیزی شبیه دوران ترامپ را تجربه کنیم که صرفاً بهخاطر دیدگاههای ایدئولوژیک منافع دیگران در نظر گرفته نشود و مذاکرات فقط به تریبونی برای بیان مواضع تبدیل شود.
با توجه به اقداماتی که ترامپ در جهت فشار حداکثری به جمهوری اسلامی ایران انجام داده است، آیا دولت بایدن اگر بخواهد به برجام بازگردد به راحتی میتواند چنین کاری انجام دهد یا مسیر سختی در پیش دارد؟
در دوره ترامپ یکسری از تحریمهایی که برگشت تحت عنوان مبارزه با تروریسم اعمال شد. برداشتن این نوع تحریمها از نظر سرمایه سیاسی سختتر خواهد بود؛ یعنی آقای بایدن بیشتر باید سعی کند به عنوان مثال بگوید یک بانک یا سازمان خاص ارتباطی با تروریسم ندارد. این مساله در داخل ایالات متحده آمریکا از نظر سیاسی کار سختتری خواهد بود ولی به این معنی نخواهد بود که بایدن نتواند چنین کاری انجام دهد. قصد ترامپ فقط این بود که کار را سختتر کند. ترامپ با یک فرمان اجرایی ایالات متحده آمریکا را از برجام خارج کرد و آقای بایدن هم قانوناً میتواند همین کار را بکند چون جزو اختیارات ریاستجمهوری است و کسی نمیتواند جلوی او را بگیرد اما مساله حمایت سرمایه سیاسی است که باید دید بایدن این کار را خواهد کرد یا نه. معمولاً میگویند صد روز اول ریاستجمهوری دوران ماه عسل هر رئیسجمهوری است و او آزادیهای بیشتری دارد بنابراین اگر بایدن بخواهد به برجام برگردد ظرف صد روز اول و حتی زودتر باید چنین کاری بکند. البته یکسری تحریمهای ایالات متحده آمریکا بودند که آنها را کنگره تصویب کرده بود و زمانی که برجام امضا شد دولت اوباما فقط اجرای آن را ملغی کرد ولی برداشته نشدند. یکسری تحریمها هم بود که رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا طبق قانون اساسی از اختیارات خودش استفاده کرده بود تا آنها را اعمال کند که اوباما آنها را برداشت. بایدن این مورد را هم میتواند انجام دهد اما این اقدامات سرمایه سیاسی میخواهد.
در روزهای پیشرو تا روی کار آمدن دولت دموکرات در ایالات متحده آمریکا، سیاست درست از سوی جمهوری اسلامی جمهوری اسلامی ایران چه خواهد بود؟
نکته بسیار مهم این است که در تهران خویشتنداری نشان دهند. در یک ماه و نیم آینده یعنی تا 20 ژانویه هر اتفاقی ممکن است بیفتد و برای جلوگیری از درگیری و تنش مهمترین چیز خویشتنداری است تا تندروهای ایالات متحده آمریکا کنار بروند و تیم بایدن روی کار بیاید. به نظر من تیم بایدن دیپلماتهای حرفهای هستند که ایدئولوژیک نمیاندیشند و آمادگی دارند منافع کشورهای دیگر را هم که در این مورد جمهوری اسلامی ایران است درک کنند و اهل شعار دادن صرف نیستند. این مساله هم برای تهران مهم است، هم برای ایالات متحده آمریکا.