ژنهای خوب، بد، زشت
آقازادهها در اقتصاد ایران چه نقشی دارند؟
رضا طهماسبی: در چند سال گذشته نگاه جامعه به آقازادهها دقیقتر و حساستر شده و این گروه زیر ذرهبین مردم و افکار عمومی قرار گرفتهاند. دید مردم به این گروه، بهواسطه اتفاقات چند سال گذشته با نوعی سوءظن همراه شده است و فضای عمومی درباره فرزندان و منتسبان نزدیک به مقامات عالی و مدیران ارشد مجموعه حاکمیت در نهادهای مختلف، اصل را بر برائت نمیگذارد و از قضا آنان را برخوردار از رانت و قدرت و ثروت بیزحمت میداند، مگر خلافش ثابت شود. این فضا البته مرهون برخی از آقازادگانی است که رد پایشان در پروندههای مفاسد کلان اقتصادی دیده شد یا آنهایی که در صفحات فضای مجازی تبدیل به سلبریتیهایی شدند که در اقصی نقاط ایران و جهان به اصطلاح لاکچریبازی درآوردند و آنهایی که به جد اعتقاد داشتند «آقازاده»ها به معنای برخوردار از رانت نیستند و موفقیتشان به واسطه این است که «ژن خوب» هستند.
مدتها بود که بعد از ماجرای حضور مرتضی رفیقدوست برادر محسن رفیقدوست در یک پرونده اختلاس 123 میلیاردتومانی، خبری از آقازادهها در حوزه مفاسد اقتصادی نبود. تا اینکه ناگهان در یک فاصله کوتاه چندساله آقازادههایی پیدا شدند که تصویر ژن خوب احتمالی پدران را مخدوش کردند. یکی سر از کازینوها درآورد و دیگری در واردات دارو تقلب کرد، چندتایی روی خزانه یک بانک چمباتمه زدند و تا توانستند بدون ارائه وثیقه وام و تسهیلات گرفتند و خودرو لوکس هدیه و رشوه دادند و کارشان را در جاهای دیگر پیش بردند، یکی تهیهکننده سریال و آثار هنری شد و دیگری به قول خودش فرمانیهنشین.
افشا شدن مفاسد آقازادههای بد و برخوردهای قضایی با آنان، جامعه ایرانی را روی زندگی و فعالیتهای آقازادهها حساس کرد. به ویژه که در فقدان شفافیت از زندگی مسوولان، که احتمالاً دلیل اصلی آن حفظ امنیت آنها بهویژه در سالهای نخست پس از انقلاب بوده است، مردم کمترین آگاهی را نسبت به خانواده و زندگی آنها داشتند. حالا و با گسترده شدن فضای مجازی و رسانههای ارتباطی که منجر به روشن شدن زوایای مختلف زندگی مسوولان شده است، برای مردم مشخص میشود که مثلاً شش فرزند یک مقام مسوول همگی به عنوان ادامه تحصیل از کشور خارج شده و به آمریکا رفتهاند؛ یا تعداد دیگری از مسوولان در حالی که خود در داخل کشور در حال کار و فعالیت هستند، خانوادهشان در خارج از ایران زندگی میکنند.
در شرایط بحران اقتصادی و فشار زیادی که بر مردم وارد میشود، بستر مناسبی برای چرخش اخبار اینچنینی و حتی اغراق کردن در آن فراهم میشود. آقازادهها، اگر اساساً بتوان چنین تفکیکی قائل شد، بعید است که بر اقتصاد کشور اثر مثبت یا منفی قابل توجهی داشته باشند. آقازادهها چه ژن خوب باشند چه بد، آنچه بستر سوءاستفاده برخی آنان از شرایط را فراهم کرده است، سیاستگذاری نادرستی است که اجازه میدهد رابطه به سادگی بر جای ضابطه بنشیند. با این همه بهطور طبیعی و حتی در یک سیاستگذاری بدون رانت، تمرکز نهاد مستقل قضایی باید بیش از مردم عادی بر آقازادهها باشد؛ چراکه آنان دسترسی سادهتری به منابع ثروت و مراکز قدرت دارند.