نسخه درمان اقتصاد
تجربه شوروی چه درسهایی به جهان داد؟
آیسان تنها: «ما شما را دفن خواهیم کرد»، این جملهای بود که خروشچف در سال 1961 در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک خطاب به آمریکاییان گفت و نشان میداد که پیشرفتهای اقتصادی نظام اقتصادی سیاسی شوروی آن زمان به اندازهای بوده که او را به چنین یقینی هدایت کرده است. در آن زمان افراد بسیاری، حتی اهالی دانشگاه هم چنین آیندهای را برای اتحاد جماهیر شوروی با آن همه قدرت دور از ذهن نمیدانستند. اهالی اقتصاد اما نظر دیگری داشتند. به گفته بسیاری از آنها، سقوط شوروی اجتنابناپذیر بود. به این دلیل که نظام اقتصادی مستقر در آن کشور نمیتوانست در طول زمان به نیازهای مردم پاسخهای اقتصادی مناسب داده و رفاه آنان را ارتقا دهد.
چارچوب اصلی سیاستگذاری اقتصادی در شوروی که از دهه 1920 کلید خورد، زمینهساز سقوط ارزیابی میشد. سیاستهایی از قبیل تحمیل ترجیحات برنامهریزان بر مصرفکنندگان، مدیریت زمین و سرمایه از سوی دولت، اشتراکی کردن کشاورزی، حذف تجارت خصوصی، انحصار تجارت خارجی توسط دولت، تعقیب هدف خودکفایی اقتصادی و حفظ نسبت پایین تجارت خارجی به تولید ناخالص ملی. نتیجه مجموعه این سیاستها منتهی به آن شد که سرانه مصرف خانوار طی یک دهه و تا اواخر دهه 1930 کمتر از یک درصد رشد کند.
در عین حال تصمیمگیران نظام اقتصادی سیاسی اتحاد جماهیر شوروی، هزینههای سنگینی را صرف ساختن جنگافزارهای قوی کرده و وارد مسابقه تسلیحاتی با بزرگترین قدرت جهان شده بودند. در اواسط دهه 1970 شوروی در اوج قدرت بود و از نظر نیروهای اتمی به برابری با آمریکا دست یافته و به عنوان یک ابرقدرت در جهان به رسمیت شناخته میشد ولی در نهایت زرادخانه مجهز اتمی با همه اقتدارش هم نتوانست برای آنچه شوروی را به دام فروپاشی هدایت میکرد، مانعی بزرگ ایجاد کند. تجربه شوروی برای ادامه راه جمهوریهای منفکشده آن کشور و همچنین بسیاری از کشورهای جهان، یک درس بزرگ داشت و آن ضرورت بازگشت به موازین علم اقتصاد بود. علم اقتصاد قوانین خاص خود را دارد که به گفته کارشناسان اقتصادی در همه جای دنیا هم تقریباً یکسان عمل میکند. ضرورت کاهش هزینههای دولت و بهطور کلی مجموعه ارکان قدرت، عدم دخالت گسترده در اقتصاد، جلوگیری از تمرکزگرایی و ایجاد انحصار از جمله مهمترین مواردی است که میتوان از نتیجه سالهای استقرار اقتصاد دولتی در شوروی آموخت. آموزههایی که برای اقتصادهای در تنگنا قرارگرفته از جمله اقتصاد ایران هم کارساز است. به گفته بسیاری از کارشناسان اقتصادی آنچه این روزها بر اقتصاد ایران میگذرد درمان دارد. راه اما از مسیر بازگشت به علم اقتصاد برمیگردد. اقتصاد ایران اکنون بیش از هر زمانی نیاز دارد به راهکارهای اقتصاددانان عمل کند. تلاش برای آزادسازی تجارت و فراهم کردن بسترهایی برای سهولت آن به ویژه درباره کشورهای همسایه که بازار مناسبی برای اقتصاد ایران نیز به حساب میآیند، همچنین اهتمام برای قطع دست بودجهخوارانی که بدون عملکرد چشمگیر سالیانی دراز از منابع کشور ارتزاق کردهاند، دوری از تلاش برای قیمتگذاری و افزودن مداوم بر بار سوبسیدها از جمله مواردی است که به دولت تا رسیدن به راهکاری در رابطه با سیاست خارجی توصیه میشود.