تبدیل فاصله به شکاف
چرا سیاستمدار به پژوهش اقتصادی بیاعتماد است؟
نوید سرمدی: در بخشی از مناظره «کاملا هریس» و «مایک پنس» سوزان پیج مجری از خانم هریس پرسید آیا شما از واکسن کرونا که توسط دولت آمریکا تایید شده باشد استفاده میکنید؟ کاملا هریس گفت: «اگر پزشکان بگویند باید واکسن کرونا را مصرف کنیم، من اولین نفر در صف خواهم بود، اما اگر دونالد ترامپ بگوید که باید آن را مصرف کنیم، من آن را مصرف نمیکنم.» اظهارات کاملا هریس نشان میدهد سیاستمداران به هم اعتماد ندارند اما به پزشکان اعتماد دارند. حتی در ایران سیاستمداران نظرات پزشکان را به گوش میگیرند اما حاضر نیستند به نظرات اقتصاددانان توجه کنند. کار به اینجا ختم نمیشود، سیاستمدار به علوم پایه (ریاضی، فیزیک، شیمی و بیولوژی) احترام میگذارد و قوانین طبیعی را به خوبی فرامیگیرد. با تفوق غرب در این عرصهها مشکلی ندارد. بهخصوص در عرصه پزشکی، بعضاً سلامت خود را در آنسوی مرزها جستوجو میکند. اما در علم بودن علوم اجتماعی تشکیک میکند و در یادگیری آن درجا میزند. اصول اولیه اقتصاد را برنمیتابد و به یافتههای شهودی و اشراقی خویش بیش از حاصل خرد جمعی اعتماد دارد؛ تا جایی که حاضر است سرنوشت دهها میلیون ایرانی را به ریسمان سست انگارههای خود گره بزند ولی از اتکا به آموزههای غربالشده علمی سر باز میزند. در سالهای گذشته پژوهشهای اقتصادی مراکزی مثل مرکز پژوهشهای مجلس، موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی و پژوهشکده پولی و بانکی از کیفیت بالایی برخوردار بوده و این نهادها به دور از ملاحظات سیاسی گزارشهای خوبی درباره مسائل اقتصاد ایران تهیه کردهاند اما عمده این گزارشها مورد استفاده سیاستگذار قرار نگرفته است. به طور مثال دولت دوم حسن روحانی، بزرگترین طرح مطالعاتی درباره عوامل مخرب و تضعیفکننده رشد اقتصاد ایران را کنار گذاشت و به تحقیق و پژوهش 118 اقتصاددان بیاعتنایی کرد. مجلس شورای اسلامی نیز اگر بنا را بر ایجاد اصلاحات اقتصادی میگذاشت باید به گزارشهای باکیفیت پژوهشگران جوان در مرکز پژوهشهای مجلس اعتنا میکرد که تکتک مسائل امروز اقتصاد ایران را در سالهای گذشته شناسایی و تبیین کرده بودند. همینطور بانک مرکزی اگر به گزارشهای پژوهشکده پولی و بانکی توجه و عمل میکرد امروز سیاست پولی سالمتری بر اقتصاد ایران حاکم بود. اخیراً مسعود نیلی گفته: «سیاستمدار در حال دور شدن مداوم از اقتصاددان است و دنیای ما به دنیایی متفاوت با جهان سیاستمداران تبدیل میشود. من هیچ زمانی را در گذشته به یاد ندارم که این همه فاصله بین سیاستمداران و اقتصاددانان با هر گفتمان و رویکردی وجود داشته باشد.» به این ترتیب سوال این پرونده این نیست که چرا فاصله سیاستمداران و اقتصاددانان مدام در حال افزایش است؟ سوال این است که آیا دولت به پژوهشکدهها و مراکز مطالعاتی اقتصادی خود نیز به اندازه اقتصاددانان بیاعتماد است؟ پژوهشگران جوان میگویند سیاستگذار هیچگاه به پژوهش اعتماد نداشته اما این روزها فاصله این دو در حال تبدیل شدن به شکاف است. پس باید جمله مسعود نیلی را اینگونه اصلاح کنیم که فقط فاصله سیاستمدار و اقتصاددان نیست که افزایش یافته، فاصله سیاستگذار و دانش اقتصادی دیگر اسمش فاصله نیست، شکاف است.