آمریکا بازیگر نقش اصلی نیست
انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران چه اثری میگذارد؟
از دید خیلی از ایرانیان، از جمله سیاستمداران و مسوولان، یکی از مهمترین عوامل شناختهشده در تغییر روند اقتصادی و حتی غیراقتصادی هر کشوری در دنیا، حداقل ایران، نقش آمریکا در آن کشور است. اگر بخواهیم اثرات سیاستها و دیدگاههای آمریکا در ایران را برشماریم، تا انتهای تاریخ باید بنویسیم. اما، آیا میتوانیم نشان دهیم که آمریکا تا چه میزان بر تغییر و تحولات ایران اثرگذار است؟ آیا آمریکا واقعاً آن میزانی که در اخبار و رسانهها و تحلیلها میخوانیم و میشنویم، اثرگذار است؟
اثر انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران
در این مقاله کوتاه، تلاش میکنم تا به قسمت بسیار کوچکی از این سوال بزرگ (یا کوچک) پاسخ دهم: «اثر انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران چگونه است؟» این سوال بعدها و زوایای متفاوتی دارد. در این مقاله، افق زمانی اثرگذاری انتخابات آمریکا را در بلندمدت (یک سال تا 10 سال) در نظر میگیرم. طبیعتاً، اینکه چه فردی منتخب مردم آمریکا شناخته شود اثرات منحصر به فرد خود را دارد. اما، برای در نظر گرفتن اثرات کلان میتوان به این موضوع پرداخت که آمریکا از چه طرقی بر اقتصاد ایران اثرگذار است و از آن زاویه مشاهده کرد که هر کدام از کاندیداها چه مسیری را در پیش میگیرند و سپس به سوال جواب داد. مهمترین عاملی که شاید همه ما در ذهن داشته باشیم، تحریمهاست. به نظر میرسد یکی از مهمترین (اگر نه مهمترین) مسیرهایی که از آن طریق آمریکا و انتخابات آمریکا و منتخب مردم آمریکا میتواند بر اقتصاد ایران داشته باشد، ادامه تحریمها یا لغو آنهاست.
اثر تحریمهای آمریکا بر اقتصاد ایران
پس شاید بتوان سوال اصلی این مقاله را با کمی تخفیف به این سوال تقلیل داد: «اثر تحریمهای آمریکا و لغو آنها بر اقتصاد ایران چگونه است؟» این سوال را خوشبختانه یا بدبختانه تا حد خوبی میتوانیم جواب دهیم، زیرا آن را تجربه کردهایم. قبل از هر تحلیلی، اگر سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۵ را به خاطر بیاورید که تحریمها اعمال شدند و سپس از ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ که تحریمها برداشته شدند و دوباره سال ۱۳۹۷ اعمال شدند تا به کنون، با برداشته شدن تحریم آیا اقتصاد شکوفا میشود؟ آیا موانع رشد برداشته میشوند؟ آیا نرخ بیکاری کاهش پیدا میکند؟ آیا تورم کاهش مییابد؟ برجام تا چه میزان اثرگذار بود؟
اثر برجام بر اقتصاد ایران
اگر به این سوال جواب دهیم که برجام زمان اوباما (یکی از سازشگرترین رئیسجمهوریهای آمریکا نسبت به ایران) چه مزایایی در آن دو سال برای ما داشت، آنگاه به نظر نگارنده، حداکثر اثرگذاری مثبتی را که میتوان از رفع تحریمها بعد از انتخابات آمریکا توقع داشت تا حدی شناسایی کردهایم. پس در این مرحله سوال مورد نظر این است: «اثر برجام بر اقتصاد ایران چگونه بود؟»
پاسخ به این سوال، نیازمند تحقیق و بررسی دقیق آمار و ارقام است. من در این مقاله سعی میکنم گزارههایی را که با آمار و ارقام در دسترس و کلی به نظر اینجانب قابل قبول هستند بیان کنم. یکی از مهمترین شاخصها برای بررسی اثرات اقتصادی یک پدیده در سطح یک کشور، درآمد ملی و تغییرات آن است.
در سال ۲۰۱۸ رشد معادل منفی 4 /5 درصد داشتیم که این عدد به منفی 6 /7 درصد در سال ۲۰۱۹ رسید و طبق پیشبینی به نظر میرسد در سال ۲۰۲۰ به منفی شش درصد نزدیک شود. در سالهایی که برجام برقرار بود، در مجموع رشد مثبت معادل 6 /16 درصد برای کشور به ارمغان آورد. اگر سال ۲۰۲۱ با رفع تحریمها آغاز شود، و فرض کنیم همه شرایط مانند سال اجرایی شدن برجام است، یعنی سال ۲۰۱۵، آنگاه باز هم سطح درآمد ملی ما به معادل سطح آن در سال ۲۰۱۵ نخواهد رسید. در واقع، برای اینکه اثر تحریمهای سال ۲۰۱۸ و بعد از آن از بین برود، باید رشد مثبتی معادل 8 /21 درصد در سال ۲۰۲۱ تجربه کنیم تا سطح درآمد ملی ایران به سطح آن در سال ۲۰۱۵ برسد.
این میزان رشد غیرقابل باور است. بیشترین رشدی که ایران در ۶۰ سال اخیر تجربه کرده است، طبق آمار بانک جهانی، معادل 8 /22 درصد در سال ۱۹۸۲ میلادی است. بعد از آن بیشترین رشد معادل 83 /13 درصد در سال ۱۹۹۰ و بعد از آن 39 /13 درصد در سال ۲۰۱۶ است. فرض محال که این اتفاق بیفتد؛ در این صورت، در بهترین حالت ما به سطح درآمدی ابتدای سال ۲۰۱۶ خواهیم رسید.
اما اگر به سال ۲۰۱۶ برگردیم، آیا اقتصاد در مسیر خوبی خواهد بود؟ اقتصاد ما در سال ۲۰۱۵ چگونه بود و در دو سالی که برجام برقرار بود چه تحولاتی داشت؟ تورم ما در سال ۲۰۱۵ معادل 48 /12 درصد بود و در سال ۲۰۱۶ این عدد به 24 /7 درصد تنزل پیدا کرد. تورم سال ۲۰۲۰ مشخص نیست، اما تورم سال ۲۰۱۹ طبق آمار بانک جهانی حدود 91 /39 درصد بوده است. حتی اگر کسری بودجه دولت به همان نسبت با رفع تحریمها کاهش پیدا کند و تورم را کنترل کنیم مانند سال ۲۰۱۶، تورم سال ۲۰۲۱ در خوشبینانهترین حالت، به 15 /23 درصد میرسد که همچنان تورم بسیار زیادی است، با مد نظر داشتن اینکه تورم درصد افزایش قیمتهاست نه افزایش قیمتها. به نظر میرسد آمار نرخ بیکاری در ایران در ۲۰ سال اخیر بین ۱۰ تا ۱۴ درصد است که با تحریم و برجام دچار تغییر قابل توجهی نشده است.
فارغ از اعداد و ارقام، میتوان به تجربه شخصی و فضای حاکم بر جامعه در آن سالها توجه کرد. افزایش قیمت دلار و شروع اعتراض به دلیل گرانی در سال ۱۳۹۶ قبل از خروج آمریکا از برجام بود. در آن زمان تحریمها رفع شده بودند و تقریباً میتوان گفت امکانناپذیر است که حتی اگر در سال جاری یا سال آینده توافقی صورت گیرد، در حد برجام اثر مثبت داشته باشد.
اثر رفع تحریمها بر اقتصاد ایران
هنگامی که برجام برقرار شد، امید در دلها شکوفه زد. تورم تا حدی به نظر تحت کنترل بود. همین مجله تحلیل از «هسته سخت» تورم، یعنی تورم زیر ۱۰ درصد میکرد. اما، هیچکدام از وعدههای اقتصادی به وقوع نپیوست. آن زمان، ویروس کرونا وجود نداشت و کشورهای دنیا در حال مبارزه با این ویروس نبودند. اکنون اما، حتی کشورهای توسعهیافته و قدرتمند با نرخ بیکاریهای دورقمی روبهرو شدهاند. بسیاری، از تورمهای بالای نزدیک به ۱۰ درصد برای کشورهای توسعهیافته حرف میزنند. کاهش تجارت جهانی، شوک بهرهوری، و کاهش تقاضا از جمله عواملی هستند که نشان میدهند حتی اگر در بهترین حالت تحریمها رفع شوند، اثرگذاری مانند برجام نخواهند داشت.
از سوال «اثر انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران چگونه است؟»، به سوال «اثر رفع تحریمها بر اقتصاد ایران چگونه است؟» رسیدیم، و با توجه به آمار اقتصاد در سطح کلان، نشان دادم که حتی در بهترین حالت غیرممکن، رفع تحریمها اثرگذار خواهد بود اما به هیچ عنوان حتی نزدیک به حدی نخواهد رسید که بتوان نسبت به اقتصاد ایران امیدوار بود.
همانطور که در ابتدای این مقاله عرض کردم، نقش آمریکا در تغییر و تحولات ایران، بزرگ شمرده میشود. اما همانطور که در این مقاله با همه کاستیهایش نشان دادم، حداقل میتوان گفت رفع تحریمها اثر تعیینکنندهای برای مردم ایران نخواهد داشت. اگر بنا باشد از مسیرهای اثرگذاری متفاوتی مانند نقش آمریکا در صلح خاورمیانه و اثرگذاری صلح بر اقتصاد ایران صحبت کنیم، قطعاً میتوان گفت اثرگذاری آمریکا بسیار کمتر خواهد بود، کمااینکه مهمترین عامل در صلح منطقه، خود مردم و سیاستمداران منطقه هستند. آنچه باید مدنظر قرار بگیرد، نه اثر انتخابات و سیاست امریکا بر اقتصاد ایران، بلکه اثر انتخابات و سیاست ایران بر اقتصاد ایران است؛ موضوعی که در هیچ مقاله و سمیناری به آن نپرداختهایم.