افزایش فشار از دو مسیر متفاوت
مرتضی ایمانیراد تاثیر نتیجه انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران را در دو سناریوی متفاوت پیشبینی میکند
«اگر ترامپ در انتخابات نوامبر مجدداً به عنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب شود انتظار داریم که فشارهای سیاسی در ایران بیشتر شود. این فشارها با تمام نیرو انجام میشود تا از این طریق باب مذاکره باز شود. در چنین شرایطی ما با افزایش فشار بر اقتصاد ایران مواجه خواهیم بود و بهطور طبیعی با افزایش فشارها وضعیت اقتصاد ایران به مراتب بدتر خواهد شد. به عبارت دیگر اقتصاد ایران در شرایط انقباضی شدیدتری قرار خواهد گرفت.» این پیشبینی مرتضی ایمانیراد از تاثیر انتخاب مجدد دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران است. او معتقد است اولین تاثیر این شرایط افزایش قیمت دلار خواهد بود. بازار سهام نیز از آمدن ترامپ استقبال نخواهد کرد و پیشبینی میشود که با انتخاب ترامپ، دوباره ارز در اقتصاد ایران نقش ژنرال را بازی کند. این اقتصاددان همچنین معتقد است در صورت انتخاب بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز افزایش فشار اقتصادی بر ایران پیشبینی میشود، ولی تفاوت بایدن و ترامپ در مسیری است که سیاستهای فشار بر ایران انتخاب میشود. ایمانیراد توضیح میدهد: اعمال فشارهای اقتصادی بر ایران در صورت انتخاب بایدن به صورت قانونی و در زمانی طولانی انجام خواهد شد. ولی از نظر اجرا فشارهای وارده بسیار قویتر خواهد بود. بازارها در ایران واکنش مساعدی به انتخاب بایدن خواهند داشت. مثلاً احتمال کاهش قابل توجه دلار وجود دارد و در پی آن قیمتها هم به میزانی قابل ملاحظه کاهش خواهند یافت. همچنین باید منتظر افزایش یکباره شاخص بورس هم باشیم.
♦♦♦
با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، به نظر میرسد بسیاری از فعالان اقتصادی برای تصمیمگیری منتظر نتیجه این انتخابات هستند تا بسته به اینکه ترامپ مجدداً انتخاب میشود یا رقیب او، بایدن، جهت حرکت اقتصاد ایران را پیشبینی کنند. به نظر شما در هر کدام از این دو سناریو، اقتصاد ایران به کدامسو خواهد رفت؟
انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نهتنها برای ایران بلکه برای کلیه کشورهای جهان مهم است. مانورهای بدون فکر و چالشبرانگیز ترامپ در برخورد با مسائل جهانی و ایجاد تنشهای غیرضروری کشورهای جهان را در نگرانی فروبرده است. بنابراین برای ایران هم مهم است که در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا کدام حزب سر کار میآید. در این باره باید یک نکته را مورد توجه قرار داد و آن هم وجود اختلاف نظر بین دو حزب غالب در سیاست آمریکاست. دموکراتها و جمهوریخواهان بهطور معمول سیاستهای متفاوتی دارند، نگاهشان به جهان متفاوت است و دارای عملکرد متفاوتی در بازار جهانی هستند. ولی این تفاوتها در یکسری مواضع استراتژیک بهخصوص درباره نظم اقتصاد جهانی از بین میرود و بیشتر جنبه فراحزبی پیدا میکند. به عنوان مثال نحوه برخورد جمهوریخواهان و بهطور مشخص دولت ترامپ با چین و ایران کاملاً با نحوه برخورد اوباما، یعنی زمانی که دموکراتها در راس امور بودند تفاوت دارد، ولی جهتگیری کلی و استراتژیک دو حزب تفاوت زیادی با یکدیگر ندارد. بنابراین وقتی میخواهیم تاثیر انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را بر شرایط جهان و بهخصوص بر شرایط اقتصادی کشور خودمان بررسی کنیم باید به این تمایز توجه کنیم. تفکیک سیاستهای کوتاهمدت و نحوه برخورد دولت آمریکا با مسائل کوتاهمدت جهانی با یکدیگر تفاوت قابل ملاحظهای دارد ولی در پشت این تفاوتها در مورد مسائل بلندمدت و استراتژیک تفاهم قابل توجهی وجود دارد. به عنوان مثال برای دو حزب جمهوریخواه و دموکرات تسلط اقتصادی چین بر نظام جهانی، توسعه سرمایه و افزایش هزینههای نظامی و نفوذ بسیار گسترده در شرق آسیا و کشورهای دیگر آسیا در کنار سرعت رشد اقتصادی چین دغدغهای یکسان است. تحولات ایجادشده در نظام جهانی و گسترش اقتصاد چین در جهان مساله مورد اختلاف حزب دموکرات و جمهوریخواه نیست. هر دو حزب خواهان کنترل اقتصاد چین هستند. هر دو حزب خواهان کنترل سرمایهگذاری و مقابله با افزایش توان نظامی چین هستند، همچنین هر دو حزب مخالف توسعه بیش از حد تکنولوژی در چین هستند. این وحدت نظریه در مورد مسائل استراتژیک بین دو حزب دموکرات و جمهوریخواه برقرار است، اما درباره نحوه برخورد با این مسائل بین این دو حزب اختلاف نظر وجود دارد. به عنوان مثال دولت اوباما به شدت خود را درگیر سیستم پولی و سیاستگذاری نرخ یوآن میکند در حالی که دولت ترامپ بیشتر از ناحیه کنترلهای فیزیکی و اعمال تعرفههای گمرکی و حمله مستقیم به خاطر شیوع و گسترش ویروس کرونا در جهان عمل میکند. این در حالی است که هر دو حزب هدف واحدی را پیگیری میکنند.
بنابراین در پاسخ به پرسش شما درباره نحوه برخورد دو حزب با ایران میتوان گفت که هدف دو حزب در ارتباط با ایران مشابه است ولی هر کدام از شیوههای متفاوتی استفاده میکنند. مثلاً در زمان دموکراتها، به ویژه در زمان اوباما، بیشتر از حربه تنگ کردن فرصتهای اقتصاد ایران از طریق تحریمها استفاده کردند ولی هماکنون از طریق فشارهای مستمر و بدون توجه به قوانین بینالمللی و تحت فشار قرار دادن بازار ارز عمل میکنند.
انتخاب شدن کدامیک از دو گزینه اصلی مطرح انتخابات آمریکا از نظر اقتصادی، آسیب کمتری برای ما در پی دارد؟ سیاستگذار اقتصادی ایران در برابر هر کدام از گزینهها چه واکنشهایی میتواند داشته باشد؟
همانطور که در پاسخ سوال اول توضیح دادم، دو حزب حاکم بر جامعه آمریکا در دورههای مختلف سیاستهای متفاوتی را اتخاذ کردهاند ولی هر دو یک هدف مشترک داشتهاند. این سیاست مشترک کنترل سیاستهای برونمرزی جمهوری اسلامی ایران بوده است. بهطور معمول هم، این سیاست با تضعیف سیاسی و اقتصادی همراه بوده است. ولی اگر ملاحظه کنیم متوجه خواهیم شد که سیاست دولتهای دموکرات در آمریکا به موازات سیاستهای بینالمللی بوده است. به عبارت دیگر دموکراتها از طریق مجامع بینالمللی تلاش کردند که ایران را تحت فشار بگذارند و این فشارها عمدتاً اقتصادی و از طریق تحریمهای گسترده بوده است. به همین دلیل است که اوباما تمام تلاش خود را کرد که از طریق مجامع بینالمللی ایران را تحریم کند و برعکس آنچه تصور میشود تحریمهای اقتصادی اعمالشده بر ایران در زمان اوباما بسیار گسترده بود. در حالی که جمهوریخواهان بیشتر به دنبال ایجاد تنش و اعمال فشارهای سیاسی بر ایران بودهاند. بنابراین میتوان پیشبینی کرد که اگر ترامپ در انتخابات نوامبر مجدداً به عنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب شود انتظار داریم که فشارهای سیاسی در ایران بیشتر شود. این فشارها با تمام نیرو انجام میشود تا از این طریق باب مذاکره باز شود. آمریکا تاکنون دریافته است که ایران در مقابل این فشارها مقاومت کرده است. بنابراین سناریوی باقیمانده افزایش تنش بین ایران و آمریکا خواهد بود. در چنین شرایطی ما با افزایش فشار بر اقتصاد ایران مواجه خواهیم بود و بهطور طبیعی با افزایش فشارها وضعیت اقتصاد ایران به مراتب بدتر خواهد شد. به عبارت دیگر اقتصاد ایران در شرایط انقباضی شدیدتری قرار خواهد گرفت. اولین تاثیر این شرایط افزایش قیمت دلار خواهد بود. این همان چیزی است که ترامپ به دنبال آن است. چون میداند که اقتصاد ایران نسبت به نرخ ارز بسیار حساس است. جدا از نرخ ارز بازار بورس نیز از آمدن ترامپ استقبال نخواهد کرد و پیشبینی میشود که با انتخاب ترامپ، دوباره ارز در اقتصاد ایران نقش ژنرال را بازی کند. یعنی با تغییر نرخ ارز سایر متغیرهای اقتصادی خود را با آن منطبق و تعدیل میکنند.
در صورت انتخاب بایدن در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا افزایش فشار اقتصادی بر ایران پیشبینی میشود. ولی تفاوت بایدن و ترامپ در مسیری است که سیاستهای فشار بر ایران انتخاب میشود. چون بایدن نماینده دموکراتها در آمریکاست تمام تلاش خود را میکند که افزایش فشارهای اقتصادی بر ایران را ادامه دهد ولی ترجیح میدهد این فشارها از مسیرهای بینالمللی انجام شود. بنابراین اعمال فشارهای اقتصادی بر ایران در صورت انتخاب بایدن به صورت قانونی و در زمانی طولانی انجام خواهد شد. ولی از نظر اجرا فشارهای وارده بسیار قویتر خواهد بود. بازارها در ایران واکنش مساعدی به انتخاب بایدن خواهند داشت. مثلاً احتمال کاهش قابل توجه دلار وجود دارد و در پی آن قیمتها هم به میزانی قابل ملاحظه کاهش خواهند یافت. همچنین باید منتظر افزایش یکباره شاخص بورس هم باشیم.
اگر قرار بر مشابهتسازی باشد به نظر شما این دوره از انتخابات آمریکا از نظر تاثیرگذاری بر فضای سیاسی و اقتصادی ایران، بیشتر شبیه کدامیک از دورههای قبلی انتخابات ریاستجمهوری این کشور است؟
اتفاقاً مشابهتهای زیادی در اقتصاد ایران در رابطه با سیاستهای دموکراتها و جمهوریخواهان وجود دارد. در اینجا نمیتوان به مشابهت این سیاستها اشاره کرد، ولی اگر به سیاستهای اعمالشده آمریکا و اثرگذاری آنها بر اقتصاد ایران توجه کنیم مشابهتهای زیادی بین سیاستهای اعمالشده کارتر در قبل از انقلاب و سیاستهای بیل کلینتون و باراک اوباما در بعد از انقلاب میتوان یافت. بعد از انقلاب در چارچوب قوانین بینالمللی همیشه اقتصاد ایران تحت فشار دموکراتها بوده است در حالی که در زمان بوش و ترامپ ایران به عناوین مختلف تحت فشارهای سیاسی آمریکا بوده است. القابی که برای نقش ایران در نظام جهانی در زمان بوش و ترامپ انتخاب شده است نزدیکی عجیبی با هم دارند. بوش هم همانند ترامپ بیشتر از اهرمهای سیاسی استفاده میکرد تا ایران را تحت فشار قرار دهد. در حالی که اوباما بهطور واضح از ابزارهای اقتصادی برای مقاصد خود استفاده میکرد یعنی همان کاری که انتظار میرود بایدن در صورت انتخاب شدن انجام دهد.
با انتخاب هر کدام از نامزدهای انتخابات آمریکا، در وضعیت بازار جهانی نفت و همچنین در تحریمهای ایران ممکن است چه گشایشهایا تغییراتی به وجود بیاید؟
با انتخاب ترامپ پیشبینی میشود که بازارهای مالی در جهان با نوسانات قابل توجهی همراه باشد. این نوسانات بهطور معمول قیمت ارزهای امن را بالا میبرد. نمونه این ارزها ین ژاپن، فرانک سوئیس و دلار آمریکاست. بنابراین انتظار میرود که با انتخاب ترامپ نرخ دلار آمریکا نسبت به سایر ارزهای بینالمللی افزایش یابد. آنچه تاکنون در بازارهای مالی جهان اتفاق افتاده است این است که با افزایش دلار آمریکا قیمت کالاهای پایه در بازارهای جهانی کاهش مییابد. دو کالای بسیار حساس که نسبت به تغییرات دلار در بازارهای جهانی واکنش نشان میدهند طلا و نفت است. بنابراین انتظار میرود با انتخاب ترامپ، قیمت نفت در بازارهای جهانی کاهش قابل توجهی را تجربه کند. گذشته از واکنش قیمت نفت به تغییرات قیمت دلار، نفت در بازارهای جهانی به کاهش انتظاری نرخ رشد تولید در جهان نیز واکنش نشان میدهد. این واکنش نیز میتواند قیمت نفت را پایین بیاورد. در مجموع میتوان انتظار داشت که به دلیل عوامل گفتهشده قیمت نفت کاهش یابد. در حالی که انتظار میرود با انتخاب بایدن تغییرات قیمت نفت جهت متفاوتی را تجربه کند، یعنی هم به دلیل کاهش ارزش دلار و هم به خاطر انتظار نرخ رشد تولید در جهان، قیمت نفت افزایش یابد. ولی واکنش بازارهای مالی از جمله بازار سهام در کشورهای مختلف جهان به اندازه تغییرات قیمت نفت روشن و شفاف نیست. ولی میتوان گفت که در صورت انتخاب ترامپ به عنوان رئیسجمهوری آمریکا بازار سهام آمریکا و بسیاری از کشورهای جهان بهبود خواهد یافت. این چیزی است که بازارهای بورس در دوره چهارساله ترامپ به خوبی تجربه کرده است.
همانطور که قبلاً توضیح داده شد با انتخاب ترامپ انتظار میرود که تحریمهای شدیدتری علیه ایران اعمال شود. همانطور که در چهار سال گذشته تجربه کردهایم این تحریمها با اعمال فشارها و تبلیغات سیاسی گسترده علیه ایران همراه خواهد بود. بنابراین میتوان انتظار داشت که تحریمها با سرعت بالا بدون هماهنگی با سازمانهای بینالمللی اتخاذ شود. این شرایط موجب خواهد شد که فشار و التهاب در بازارها بیشتر شود. در صورت انتخاب بایدن شرایط متفاوت خواهد بود. حداقل آن این است که اگر ایران وارد مذاکرات بینالمللی شود و در صورتی که قوانین بینالمللی را رعایت کند احتمال کاهش تحریمها وجود دارد. در اینکه با انتخاب بایدن، برجام به وضعیت اولیه خود برگردد جای تردید وجود دارد. ولی در صورت ایجاد فضای تفاهم بین دولت جدید آمریکا و دولت ایران احتمال کاهش تحریمها و افزایش صادرات نفت به وجود خواهد آمد. به نظرم این شرایط فرصت خوبی خواهد بود که ایران میتواند از آن بهره ببرد. ناگفته نماند که کاهش تحریمها به معنی افزایش درآمدهای ارزی ایران نخواهد بود، چون کماکان ما در لیست سیاه FATF خواهیم بود. این مسالهای است که دیگر به موضوع تحریمها ربطی ندارد.
آثار بلندمدت انتخابات آمریکا چه شباهتها و تفاوتهایی با اثرات کوتاهمدت آن بر اقتصاد ایران دارد؟
این سوال بسیار خوبی است و جای آن در بحث ما خالی بود. یکی از تاکیدهایی که من دارم و در سوال اول شما به آن پرداختم این است که در بلندمدت سیاست هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه به یک جا میرسد، ولی چون راهکارها متفاوت است ایران میتواند از سیاستهای متفاوتی در رویارویی با هر یک از احزابی که در آمریکا حاکم خواهند شد استفاده کند. یعنی در کوتاهمدت برای ایران فرصتهایی وجود دارد که اگر از آنها استفاده نشود در بلندمدت از بین خواهد رفت. به عبارت دیگر باید این موضوع را در نظر داشته باشیم که سیاستهای کوتاهمدت دموکراتها اگرچه با سیاستهای جمهوریخواهان متفاوت است، اما در بلندمدت به یک جا میرسد و آن هم محدودیتهای بیشتر برای ایران است.
چه توصیههایی به سیاستمداران ایرانی میتوان کرد که اقتصاد کشور از نتایج منفی احتمالی این انتخابات کمتر آسیب ببیند؟
من در زمینه پیشنهاد دادن به دولت متاسفانه تخصصی ندارم. اقتصاد را برای مدیران توضیح میدهم و بنابراین تنها میتوانم به بعضی کلیات اشاره کنم. سناریوی اول انتخاب ترامپ است. در این سناریو به نظرم لازم است ایران از طریق لابیهای بینالمللی افکار عمومی جهان را به سمت خود متمایل کند. چون همانطور که گفتم جمهوریخواهان زیاد به مناسبات و قراردادهای بینالمللی پایبند نیستند و این خود میتواند محلی برای اعمال فشار بر آمریکا باشد. دوم با انتخاب ترامپ بازار بهطور خودکار قیمت دلار را بالا میبرد و بنابراین بانک مرکزی میتواند تمهیدات لازم را در این زمینه بیندیشد. با افزایش قیمت دلار التهاب به بقیه بازارها منتقل میشود و میتواند برای اقتصاد ایران مشکلات را بیشتر کند. نباید روی انتخاب نشدن ترامپ برنامهریزی کرد. نادیده نگیریم که صدای موافقان ترامپ در شبکههای مجازی نسبت به رقیب خود کمتر است ولی در عمل قوی وارد میشوند. بنابراین نتایج همهپرسیها را باید با تردید نگاه کرد. به نظرم با شروع مبارزات انتخاباتی هواداران ترامپ بیشتر میشوند و طیف وسیعی از نژادپرستان و همچنین فعالان بازار سرمایه به ترامپ رای میدهند. بنابراین باید انتخاب ترامپ را جدی گرفت و به عنوان یک سناریوی بسیار محتمل روی آن برنامهریزی کرد. با توجه به مشکلاتی که ترامپ با ایران داشته تمایل زیادی به گفتوگو پیدا کرده است. در این فضا امکان گرفتن امتیاز از ترامپ وجود دارد.
در نقطه مقابل در صورت انتخاب بایدن، به نظرم بهطور جدی باید ایران را از لیست سیاه FATFخارج کرد. این لیست سیاه محدودیتهای جدی برای اقتصاد ایران فراهم میکند که صادرکنندگان و ایرانیانی که در سراسر جهان فعالیت میکنند این محدودیتها را تجربه کردهاند. گذشته از آن فعال شدن در سازمانهای بینالمللی و متعهد بودن به پیمانهای بینالمللی میتواند جایگاه ایران را در فضای بینالمللی باز کند. ایران برای توسعه اقتصاد خود به این فضای بینالمللی نیاز دارد.