مکانیسم بهینه سیاستهای حمایتی
یارانه نقدی یا سیستم کوپنی؛ کدامیک راهحل بهتری ارائه میدهند؟
یک بررسی ساده در نظرات و ایدههای کارشناسان در حوزه پرداخت یارانه به آحاد یا گروههایی از جامعه، شما را با انبوهی از نظرات مختلف کارشناسی با منطق و پشتوانههای تئوریک مربوط به مکاتب مختلف اقتصادی آشنا میکند و دنیایی از تجربههای مختلف موفق و ناموفق را پیش چشمانتان قرار میدهد. نکته مهم و اساسی هرکدام از این آرا آن است که در زمان و مکان خود، جامعه هدف و اقتضائات خود تعریف میشود و شاید بتوان گفت با عوض شدن هریک از پارامترهای یادشده، راه و گزینه پیشنهادی تغییرات جدی کند. برخی نگاه بلندمدت به موضوع دارند و برخی نگاه مقطعی. برخی از راهحلها زمان شروع و پایانشان مشخص است و برخی به محض مشاهده نشانههایی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، پایان مییابند.
در مجموع پرداخت یارانه در راستای توانمندسازی فقرای جامعه و ارتقای سطح کمی و کیفی زندگی آنان در بلندمدت و تغییر چهره فقر برای آینده است. برای این هدف، انواع مختلف راهها تعریف میشود و نحوه کمک و توانمندسازی این گروهها به اشکال مختلف صورت میپذیرد. برای مثال برخی از راهحلها ایجاد اشتغال پایدار را سرلوحه کار خود قرار میدهند و برخی نیز از آموزش گروههای مختلف سنی بهخصوص کودکان به عنوان کیمیای کار خود نام میبرند. نگاههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بر روی راهحلهای ارائهشده تاثیرات مستقیم دارد و متناسب با این نوع نگاهها، راهحلها و نتایج مختلف به دست میآید. بد نیست گفته شود که حتی بر روی نتایج کارها هم، استنباط میزان موفقیت یا شکست یک طرح نیز مختلف است. برخی پرداخت یا عدم پرداخت یارانهها را برای ایجاد عدالت اقتصادی و توزیع مناسب امکانات برای کلیه اقشار جامعه نام میبرند. آنان اعتقاد دارند چنانچه قیمت کالایی به صورت حمایتی پایین نگه داشته شود، به کسانی که از آن کالا استفاده نمیکنند، ظلم میشود و کسانی که از این کالا بیشتر از عرف جامعه استفاده میکنند، انتفاع بیدلیلی نسبت به بقیه آحاد جامعه میبرند. گروهی در شرایط خاص، سهمیهبندی کالا را توصیه میکنند. آنان استدلال میکنند در دورههای ویژه زمانی که کشور درگیر مشکلاتی نظیر جنگ، بحرانهای شدید مالی، بیماریهای همهگیر و حتی تحریمهای اقتصادی است برای حفاظت از کیان خانوادهها باید از سیستم یارانهای استفاده کرد. طبیعی است این نوع حمایت تا زمان بازگشت به شرایط عادی جامعه توصیه میشود.
در واقع پرداخت یارانه برای حیات جامعه و حفظ نظام اقتصادی و ثبات سیاسی و حاکمیتی آن، عنصری ضروری تلقی میشود و جوامع با مفهوم کمک تحت قالب یارانه یا اسامی دیگر، مخالفتی ندارند لیکن مساله از آنجا آغاز میشود که چگونه، چه میزان و به چه گروهی یارانه پرداخت شود و با چه محک و میزانی، اثربخشی هدفهای اعلامشده، سنجیده شود؟!
در کشور ما، در یکی دو سال اخیر با پررنگ شدن سیاستهای تحریمی ایالات متحده، افزایش شتابناک قیمتها، عدم تحقق درآمدهای نفتی، افزایش نرخ ارز و جهشهای قیمتی آن در دورههای اخیر، کسری بودجه دولت و مشکلات مربوط به بیماری همهگیر کرونا، بحث حمایت بهطور عمده جدی شده است. کارشناسان با ارائه آمارهایی از لزوم ورود دولت به بخش غذایی صحبت میکنند و دولت نیز اعلام کرده برنامههایی در این حوزه دارد. تنها بحثی که میماند تعریف دقیق صورت مساله و روش اجرای این سیاست است. بر این اساس روز یکشنبه مورخ 19 /5 /1399، حمیدرضا حاجیبابایی رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی از بررسی طرح یکفوریتی در این کمیسیون پرده برداشت و اعلام کرد «مجلس باید با توجه به وضعیت کنونی اقتصاد و توزیع نامناسب کالاهای اساسی اقدام عاجلی را برای کمک به اقشار متوسط و پایین جامعه انجام دهد.» وی اضافه کرد که با اجماع و میدانداری این کمیسیون، برای گذر از وضعیت موقت مشکلات اقتصادی، میخواهیم با مصوبهای اقلام مورد نیاز در اختیار خانوارها قرار بگیرد. و در راستای صحبتهای وی، روز دوشنبه مورخ 20 /5 /1399، احسان ارکانی عضو کمیسیون یادشده اعلام کرد مطابق با یک بررسی آماری جهاد دانشگاهی بیشتر از هشت درصد مردم کشور در یک سال گذشته گوشت مصرف نکردهاند. از اینرو با هدف اینکه «در جمهوری اسلامی هیچ فردی در تامین مواد غذایی اولیه خود دچار مشکل نشود، دولت مکلف خواهد شد طبق الگویی که از طرف مجلس ابلاغ میشود به خانوارهای دهکهای پایین کارتهای الکترونیکی دارای اعتبار خرید کالاهای اساسی مربوط به سبد غذایی اعطا کند تا در حوزه معیشت حداقلها را تامین کنیم».
حالا سوال اینجاست دولت برای اجرای این طرح با چه سازوکاری اقدام کند؟ آیا پرداخت نقدی صورت پذیرد یا اقلام به صورت کوپنی در اختیار دهکهایی از جامعه قرار گیرد؟ کسانی که پرداخت نقدی را پیشنهاد میکنند، دلایلی را برای مناسب بودن این روش ذکر میکنند که مهمترین آنها موفقیتآمیز بودن تجربه سایر کشورها با این روال است. برای مثال اعلام میکنند با بررسی 122 سیاست حمایتی در کشورهای مختلف با وضعیتهای مختلف درآمدی بیش از 40 درصد از برنامههای حمایتی مبتنی بر پرداخت نقدی یارانهها بوده است. در این روش دخالت دولت در اقتصاد کمتر است و مکانیسم بازار با اختلال کمتری از طرف دولت مواجه میشود. دولت نیاز به راهاندازی تشکیلات عریض و طویلی ندارد و در صورت رفع نیاز، جمع کردن این دستگاه محدود، راحت خواهد بود.
گروهی نیز مدافع راهاندازی سیستم کوپنی هستند. در این سیستم به ازای هر عضو خانوار مقدار مشخصی از انواع مواد غذایی در نظر میگیرند و در ساختاری شبیه آنچه در گذشته نیز اتفاق افتاده است، همه یا دهکهای درآمدی خاصی از مردم به سبد غذایی خود دسترسی خواهند داشت. مدافعان این طرح از تضمین تهیه سبد کالا و رسیدن به دست خانوار میگویند و اعتقاد دارند، این حمایت با افزایش قیمتها به خطر نمیافتد. منتقدان این طرح، اما آن را زیبنده نظام نمیدانند و از تشکیل صفهای طولانی برای دریافت سبد غذایی به عنوان یک آیتم نهچندان دلچسب نام میبرند. آنان معتقدند که در این طرح بخشی از منابع کشور اتلاف میشود و دلیل میآورند که ایجاد سیستم قیمتگذاری دوگانه، باعث ایجاد رانت، تشکیل بازار سیاه، عریض و طویلتر شدن دستگاه دولت و نهادهای نظارتی شده که پس از پایان این دوره، برای همیشه نزد دولت خواهد ماند. در مقابل مدافعان این طرح میگویند به دلیل ایجاد بسترهای نوین الکترونیکی در سالهای اخیر، تجربه ایجاد صفهای طولانی اتفاق نمیافتد چراکه شبکه توزیع مدرنتر و گسترده شده و در فروشگاههای مختلف امکان عرضه کالا وجود دارد. آنان استدلال میکنند که با بسترهای موجود حتی میتوان کالا را در نزدیکترین فروشگاه به محل زندگی خانوار تحویل داد. در عین حال آنان به سیستم پرداخت یارانه نقدی اشاره میکنند که متناسب با افزایش تورم بالا نرفته و در حال حاضر کارایی خود را از دست داده است. علیایحال، به نظر نگارنده این سطور، تعریف سبد غذایی که برای دهکهای ضعیف و کمبضاعت جامعه، تضمینکننده رسیدن کالری مورد نیاز روزانه آنان باشد، کاری درست و هوشمندانه است. شاید بهتر بود که دولت بلافاصله بعد از خروج ایالات متحده از برجام، این مساله را در دستور کار قرار میداد. چراکه بارها توسط اقتصاددانان اعلام شده است که تحریم اقتصادی ماهیت بلندمدت دارد و حفظ سلامت غذایی و امنیت آن برای مردم کشور، از اولین اقدامات ضروری دولت است. همچنین با وجود اشکالاتی که به سیستم کوپنی وارد است، آن را مناسبتر از سیستم پرداخت یارانه نقدی میدانند چراکه آیتم تغییر قیمتها، روال دسترسی به سبد غذایی را به هم نمیزند. باید در نظر داشت در هر دو روش حمایتی، تعریف جامعه هدف و شناسایی آن از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است و بعد از این مرحله، نیاز به یک سیستم نرمافزاری «مدیریت پویای داده» جهت بهروزنگهداری اطلاعات است. مشخص است که جمعیت جامعه هدف، به صورت مستمر تغییر مییابد. در این جامعه، هیچگونه ایستایی آماری وجود ندارد چراکه با گذشت زمان امکان بهبود وضع رفاهی و معیشتی برخی خانوارها وجود داشته و لازم است از جامعه هدف خارج شوند و در مقابل وضع عدهای دیگر ممکن است بدتر شود که باید وارد جامعه هدف شوند. به اینها زاد و ولد در خانوارها، تشکیل خانوارهای جدید، فوت افراد و سایر موارد را نیز باید افزود. این مهم با استفاده از ابزارهای الکترونیک قابل اجرا بوده و میتوان بهترین استفاده را جهت جلوگیری از اتلاف منابع و مدیریت بهتر کارها کرد. از اینرو به عنوان یک پژوهشگر باتجربه کارهای اجرایی در این حوزه، هم تقاضا و هم پیشنهاد میشود قبل از هرگونه اقدام اجرایی، یک مدل اقتصادی با استفاده از دانش استادان اقتصاد برای ساختار یارانهای تهیه شود و اهمیت کار علمی در این حوزه فدای سرعت عمل نشود. از دولت و مجلس تقاضا میشود به دانش متخصصان این مرز و بوم اعتماد بیشتری داشته و تردید نداشته باشید که متغیرهای اقتصادی تابع نظرات جناحها و گروههای سیاسی نیستند و برای اثربخشی افکار بلند شما، این دانش است که راهگشاست.