عصر کوپن
آیا سیاستهای حمایتی به 30 سال قبل بازمیگردد؟
مجید حیدری: طرح کوپنی کردن اقتصاد در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس تصویب شد. بر اساس این طرح، دولت ملزم میشود تا کالاهای اساسی مورد نیاز را با استفاده از کالابرگ یا کارت الکترونیکی یا روشهای مشابه دیگر در اختیار مردم قرار دهد. به منظور حمایت هدفمند و موثر از مصرفکنندگان و اقشار محروم، دولت مکلف است با استفاده از ظرفیتها و منابع پیشبینیشده در قانون بودجه سال جاری به ویژه منابع جدول تبصره ۱۴ ظرف مدت دو ماه از تاریخ مصوبه این قانون، تمهیدات لازم برای تضمین دسترسی دهکهای پایین درآمدی به کالاها و اقلام اساسی و دارو را در قالب اعطای کارت الکترونیک به سرپرست خانوارهای مشمول فراهم کند. استفاده از این کارتها برای خرید دارو و نیز کالاهای اساسی از مراکز توزیع دارای کد اقتصادی و از طریق دستگاه کارتخوان انجام میشود. همچنین بانک مرکزی مکلف است اطلاعات مورد درخواست وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به منظور آزمون وسع درآمد خانوارها را در اختیار این وزارتخانه قرار دهد. اسحاق جهانگیری میگوید شرایط آنقدر سخت نیست که به سمت کوپن برویم. ممکن است اقتصاد ایران به سمت کوپنی شدن حرکت کند یا نکند اما اقتصاددانان در این زمینه دو ملاحظه دارند: یکی اینکه فقرا را میشناسیم یا نه و دیگر اینکه منابعی برای اعمال حمایت داریم یا ناچاریم از منابع بانک مرکزی استفاده کنیم. اگر سیاستگذار فقرا را نمیشناسد پس باید به صورت عمومی از همه مردم حمایت کند که این سیاست نیازمند منابع زیاد است. اگر منابع مورد نیاز برای حمایت عمومی در اختیار دولت نیست و قرار است این حمایت از طریق منابع بانک مرکزی اعمال شود، به نام فقرا و به کام قشر برخوردار خواهد بود. مانند انواع حمایتهای عام کالایی شامل توزیع کوپن فراگیر که در گذشته اعمال کردهایم. به عقیده دکتر نیلی؛ تورم در شرایط رشد اقتصادی معمولاً برای دهکهای مختلف درآمدی یکسان است اما در شرایط رکود، حداکثر فشار را به قشر کمدرآمد وارد میکند. اگر منابع داریم و فقرا را هم میشناسیم چرا مستقیم کمک درآمدی نکنیم؟
دکتر طبیبیان نیز در این خصوص معتقد است: اگر در کشوری کوپن ضرورت یافت به جای سهمیه ثابت بهتر است مقداری قدرت خرید کوپنی بین افراد تقسیم شود که همراه با پرداخت ریالی پرداخت کنند و بتوانند برخی کالاهای تعیینشده را بخرند، در زمان جنگ کوپنها مقادیر ثابت داشت. سیگاریها کوپن سیگار میگرفتند غیرسیگاریها هیچ. اتومبیلدارها کوپن بنزین، بدون اتومبیلها هیچ. کوپن شکر و روغن و پنیر هم کمونیستی و مقدار ثابتی بود. پیشنهاد من هم بر اساس برخی تجربههای اروپا در جنگ دوم توزیع نوعی قدرت خرید موازی ریال بود به صورت امتیاز کوپن که با پرداخت آن همراه با پرداخت ریال فرد اتومبیلدار بتواند بنزین و فرد دارای فرزندان کوچک بتواند گوشت و شیر و فرد سیگاری سیگار بخرد و مقدار خرید روغن و شکر هم ثابت نباشد بلکه متناسب با نیاز توسط خانوار تنظیم شود و افراد بتوانند کوپن مازاد خود را بفروشند چون در توزیع سهمیه ثابت تلفات بسیار زیاد بود. در این حالت قیمت کالا با ریال و همراه امتیاز کوپن پرداخت و از نظر ریالی برای خانوار ارزانتر میشد. اما از این بهتر همان پرداخت نقد به خانوارهای نیازمند و دست از سرشان برداشتن است تا خودشان متناسب با نیاز منابع خود را تخصیص دهند.