هزار امید
آیا باید به بهبود شرایط امیدوار بود؟
انباشت مشکلات درهمپیچیده و مزمنشده در طولانیمدت در حوزه اقتصاد و تبعات اجتماعی آنها، همراه و همگام با ضعفهای بزرگی چون گسترده شدن فساد سیستماتیک و اختلافات شدید سیاسی بین گروههای مختلف، خواسته یا ناخواسته به سطحی رسیده است که ناامیدی را تقویت کرده است.
انباشت مشکلات درهمپیچیده و مزمنشده در طولانیمدت در حوزه اقتصاد و تبعات اجتماعی آنها، همراه و همگام با ضعفهای بزرگی چون گسترده شدن فساد سیستماتیک و اختلافات شدید سیاسی بین گروههای مختلف، خواسته یا ناخواسته به سطحی رسیده است که ناامیدی را تقویت کرده است. در حضور پررنگ فساد در نظامهای اداری و اقتصادی، رابطهمحوری و سوءمدیریتهای غیرمتخصصان بیتعهد و کنار گذاشته شدن و به حاشیه رفتن متخصصان متعهد اما دگراندیش و اثرات تصمیمها و سیاستگذاری اشتباه در بلندمدت روی جامعه ایرانی، موجب شده تا امید بیش از هر زمان دیگری رنگ ببازد. روندهایی چون خروج سرمایه از کشور، مهاجرت نخبگان و حتی شکلگیری اعتراضات خیابانی و توسعه سریع آنها، نشانههایی از کم شدن امید و انگیزه برای بهبود شرایط است. اما آیا راه بر ترمیم، احیا یا تقویت امید بسته شده است؟ آیا تمامی راهها برای بازگرداندن امید و انگیزه به جامعه بسته شده است؟ جواب قطعاً منفی است. نقد صحیح و بیرودربایستی از وضعیت موجود به معنای قطع امید نیست که اتفاقاً هدف امید، اصلاح است. اگر اکنون و با گذر چهار دهه از حاکمیت جمهوری اسلامی، نقصانها، اشتباهات و خطاهای رخداده، و ادامه دادهشده، نقد شود و راه صحیح نشان داده شود میتوان برخاستن مجدد امید را دید. تقویت امید و تزریق شادابی به جامعه، کار سختی نیست، اگرچه انجام اصلاحات در عالم واقع سخت و پرهزینه است. اما آنچه باعث امیدواری جامعه میشود در گام اول قصد و غرض برای اصلاح است، بعد عمل. حتی اگر نشانهای قوی از وجود قصد اصلاح در ساختار نظام حکمرانی و وجوه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی دیده شود، امید و انگیزه به جامعه بازمیگردد. تمام مشکلات کنونی ایران در فضای داخلی و بینالمللی هنوز راهکار و راهحل دارد و برای فائق آمدن بر آنها امید است. نقصانهای حکمرانی و تصمیمات اشتباه اگر هزاران هم باشند، هزاران امید برای رفع آنها وجود دارد.