بریده روزنامهها (سیاسی)
آسیب منحصربهفرد 40 سال گذشته
در مقالهای نوشت: پدیده احمدینژاد و جریان انحرافی یکی از آسیبهای منحصربهفرد 40 سال گذشته بود. اشتباهی بزرگ و جبرانناپذیر که دیگر نباید تکرار شود. آنهایی که در پشت صحنه احمدینژاد را آوردند برای میدان سیاست و عمل و اجرا ساخته نشدهاند. اینان همان کسانی هستند که در دهه 60 حضرت امام خطاب به آنها گفت شما حتی نانوایی یک شهر کوچک را هم نمیتوانید اداره بکنید. این آقایان از نسل همان افرادی هستند که در دهه 40 حمام خزینهای را بر حمام دوشی ترجیح داده و فریاد وااسلاما سرمیدادند. به گزافه نگفتهایم اگر بگوییم اینها قدرت پیدا کنند، تلگرام که هیچ تلفن ثابت را هم از مردم مضایقه میکنند.
♦♦♦
بهشت موسسات غیرمجاز
به نقل از جعفرزادهایمنآبادی نماینده رشت نوشت: همین آقایانی که مدعی سوال از رئیس جمهوری بابت موسسات غیرمجاز هستند، کاش قبل از هر چیز میگفتند این موسسات وابسته به کجاها بودند؟ چه اشخاصی با چه نوع نفوذ و جایگاهی پشت آنها قرار داشتند؟ در کدام دولت و تحت حمایت چه کسانی بود که این موسسات مثل قارچ شروع به رشد کردند؟ اینها فقط میخواهند موضوع را به بحث بازپرداخت سپردهها تقلیل دهند. اتفاقاً مشهد هم پایتخت و بهشت موسسات غیرمجاز بود. آقایی که نماینده مشهد است، بهتر است اول از هر چیز توضیح دهد در آنجا چه مناسبات اقتصادی حاکم بوده که موسساتی مثل میزان یا مجموعههایی مثل پدیده شکل گرفتهاند؟
♦♦♦
رفع حصر به دست روحانی
نوشت: احمد شیرزاد، فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است تنها اقدامات رئیسجمهور برای رفع حصر کافی نیست و نمایندگان مجلس نیز باید جدیتر به دنبال حل این معضل باشند. آقای روحانی در ایام انتخابات وعدههایی برای رفع حصر دادند که من معتقدم ایشان به این وعده خود پایبند هستند. اقدامات ایشان برای رفع حصر بهعنوان رئیسجمهور که ریاست شورای عالی امنیت ملی را بر عهده دارد بهگونهای نیست که بتوان آنها را بازگو کرد. باید سالها بگذرد و افراد در خاطرات خود این اقدامات را روایت کنند. برخی اصولگرایان نگران این هستند که با رفع حصر اتفاقاتی بیفتد و این مساله به اسم کسی نوشته شود و اقبال مردم به آنان بیشتر شود.
♦♦♦
چگونگی ورود برادر رهبر به تلویزیون
در گفتوگو با محمدحسن خامنهای نوشت: از مشهد میخواستم بروم تهران به من پیشنهاد دادند بروم صدا و سیما (زمان محمد هاشمی) گفتم من تازه رفتم نفت، زشت است از این شاخه به آن شاخه بپرم. گفتند بیا مدیر امور مجلس باش. گفتم نه. آقای آقازاده به من گفت بیا مدیرکل دفتر نظارتی شو. خیلی بدم آمد؛ به من توهین بود؛ گفتم یکی برای من باید زنگ بزند. بنابراین نشد بروم آنجا. بعد به مهدی آقا فریدزاده (مدیر شبکه یک) گفتم ما را در همین شوراها عضو کن. ما قدقدمان را در نفت میکنیم و یک حقوقی آنجا میگیریم، اینجا هم در شورا باشد، میآییم. شدم عضو شورای برنامهریزی شبکه یک.