سنگ پیشپای تولید برق خورشیدی
چرا ایران تولید برق از انرژی خورشیدی را جدی نمیگیرد؟
نیروگاههای تجدیدپذیر سالهاست که پای خود را به ادبیات صنعت نیروگاهی کشور باز کردهاند. حال چند دههای میشود که انرژیهای تجدیدپذیر به یک پای ثابت تولید برق در کشورهای پیشرفته دنیا تبدیل شدهاند و شرایط را به گونهای پیش بردهاند که کمکم بسیاری از کشورها را به این نتیجه برسانند که به جای هزینهکرد در تولید برق از انرژیهای فسیلی، به سمت استفاده از منابع تجدیدپذیری بروند که نهتنها تولید برق را برای آنها به لحاظ هزینه- فایده مقرون بهصرفه میسازد، بلکه دغدغههای زیستمحیطی آن را هم کاهش داده و هزینههای کمتری را از بابت اصلاح تخریب محیطزیست بر عهده آنها میگذارد. در ایران هم به صورت جدی، ضرورت و تکلیف قانونی برای تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر از برنامه پنجم توسعه به ادبیات برنامههای توسعهای کشور وارد شد و اکنون که دولت در حال اجرای برنامه ششم توسعه و تدارک نگارش برنامه هفتم توسعه است، باز هم جدی این حوزه را در نظر گرفته است؛ به همین دلیل بر اساس هدفگذاریها قرار است تا پایان دولت دوازدهم، میزان تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر با وجود تمامی محدودیتها و مشکلاتی که وجود دارد، به هزار مگاوات برسد. جعفر محمدنژادسیگارودی، سخنگوی سازمان انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری انرژی برق از آماری خبر میدهد که بر مبنای آن، اکنون ظرفیت نصبشده تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر به 850 مگاوات رسیده و قرار است تا پایان دولت 150 مگاوات دیگر به آن اضافه شود.
♦♦♦
سالهاست که دولتها به دنبال تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر بوده و البته هنوز نتوانستهاند آمار و عملکرد قابل قبولی در این حوزه به ثبت برسانند. پیششرطها و الزامات افزایش تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر در کشور به چه صورت است؟
همانطور که میدانید موضوع تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر اعم از خورشیدی، بادی، زمینگرمایی و زیستتوده مساله بسیار مهمی است و اصولاً انرژیهایی که منبع نفتی نداشته و آلایندگی برای محیط زیست ندارند، در دنیا بسیار مورد توجه قرار گرفتهاند.
البته این موضوع، حداقل دو دهه است که به صورت ویژه مورد توجه کشورهای دنیا قرار گرفته و هدف هم آن است که بتوانند بخش قابل توجهی از نیازمندیها را برای تامین انرژی، پاسخ دهند؛ به نحوی که برای تولید دما، برق و سوخت از این انرژیها استفاده کرده و مشخصاً در حوزه سوخت نیز، برخی از سوختهای منتج از گیاهان یا دانههای حاصل از آن، در پروسه تبدیل، به عنوان سوخت برای مصارف مختلف مورد استفاده قرار گیرند.
بر این اساس، پیشبینیها و برنامهریزیهای آتی دنیا برای سال 2030 میلادی حکایت از آن دارد که حدود 35 درصد از نیاز مصرف انرژی دنیا از طریق انرژیهای تجدیدپذیر تامین خواهد شد و این آماری است که از طریق سازمانهای معتبر بینالمللی منتشر میشود. نکته حائز اهمیت دیگر آن است که در سال 2019 آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر به عنوان معتبرترین سازمان بینالملل در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر اعلام کرده که هزینه تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر از هزینه تولید انرژی برق فسیلی نیز پایینتر آمده؛ چراکه یکی از دلایلی که 10 سال پیش در پاسخ به این سوال که چرا به سمت استفاده از این نوع انرژیها در تولید برق حرکت نمیشود، عنوان میشد آن بود که تجهیزات و تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر گرانتر است.
ضمن اینکه در ایران و تمام دنیا، قیمت جهانی تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر در مقایسه با انرژیهای فسیلی بسیار گرانتر بود؛ ولی به دلایل متعدد، دنیا توجه ویژهای را در دو دهه اخیر به بحث محیطزیست داشته و بر این تمرکز دارد که منابع انرژیهای فسیلی پایانپذیر هستند؛ بنابراین دنیا برای تامین امنیت انرژی خود، باید به فکر جایگزینهایی به جز انرژیهای منابع فسیلی، نفت و گاز باشد؛ پس اینکه بگوییم امروزه در دنیا، صرفاً کشورهایی که منابع فسیلی ندارند یا کمتر در اختیار دارند، به سمت انرژیهای تجدیدپذیر رفتهاند، اینطور نیست؛ چراکه ایالات متحده آمریکا و کشورهای پیشرفته در کنار برخی از جمله عربستان، برنامههای جدی برای توسعه تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر دارند و منطق پشت این قضیه آن است که توسعه تکنولوژیها، به ما میگوید منابع ارزشمند نفتی را که میتوان از آن هزاران فرآورده و محصول تولید کرد، نباید تبدیل به برق کرده و انرژی سوزاند تا برق تولید شود. نکته دیگر آن است که ما در اقلیمی زندگی میکنیم که پتانسیل بینظیری برای انرژیهای تجدیدپذیر دارد.
به هر حال سوال اینجاست که چرا ایران در حوزه تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر با سرعت پیش نمیرود؟
ایران از گذشته، در حوزه داشتن انرژیهای فسیلی در دنیا رتبههای بالایی دارد و بر اساس نفت و گاز و آمار و ارقام وزارت نفت، در دنیا اول یا دوم به لحاظ دارا بودن منابع نفت و گاز است. ولی در کنار این منابع فسیلی، خوشبختانه کشوری هستیم که از منابع انرژیهای تجدیدپذیر به ویژه خورشیدی و بادی برخوردار بوده و به صورت میانگین در کشور، 300 روز آفتابی داریم و این 300 روز آفتابی، مشخصه بارز دیگری دارد و آن این است که تابش آفتاب نیز در آن بسیار موثر است؛ ضمن اینکه ماکسیمم میزان تابش آلمان، حدود 1270 یا 1300 کیلوواتساعت بر مترمربع است، اما در ایران مینیمم یا پایینترین میزان تابش خورشید کشور که متعلق به شهرهای شمالی کشور است، به 1300 کیلوواتساعت بر مترمربع میرسد که البته در مناطق کویری به 2200 کیلووات هم میرسد که حتی برآوردها حکایت از آن دارد که روزهای آفتابی، به بیش از 330 روز هم میرسد؛ بنابراین وقتی این پتانسیل در اختیار ایران است باید از آن بهره گرفت؛ ضمن اینکه آمار کشورهای در حال توسعه اگرچه حکایت از آن دارد که پتانسیل انرژی تجدیدپذیر کمی در آنها وجود دارد، اما آلمان نزدیک به 50 هزار مگاوات نیروگاه خورشیدی دارد که اغلب به صورت کوچک است؛ چراکه یکی از مشخصات بارز نیروگاههای تجدیدپذیر، تامین امنیت انرژی بوده؛ ضمن اینکه نیازی به شبکههای طولانی و اصلاح در شبکه وجود ندارد؛ پس انرژیهای تجدیدپذیر محلی هستند و تولید در محل مصرف صورت میگیرد و نیاز به خطوط انتقال بالایی ندارند که در این رابطه خوشبختانه در برنامه پنجم توسعه که البته اکنون برنامه ششم نیز رو به اتمام است، دولت مکلف شده که پنج هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر ایجاد کند و چون بسترها آماده نبوده و قوانین، زیرساخت و ضوابط مشخص نشده، آییننامهها و ضوابط مرتبط در دسترس نیست؛ بنابراین عملاً در برنامه پنجم اتفاق خاصی رخ نداد؛ ولی قرار بود که پنج هزار مگاوات نیز در برنامه ششم تولید شود که خوشبختانه وزارت نیرو مکلف شد برق تولیدی از سرمایهگذاران بخشخصوصی را با تعرفه و قیمت تشویقی و در قالب قرارداد 20ساله خریداری کند و تعرفهها نیز جذاب شود تا تشویقی برای مردم و سرمایهگذاران باشد که این مکانیسم به دلیل استفاده در بیش از 80 کشور دنیا و بازدهی مناسب انتخاب و مشاهده شد که اکثر این کشورها برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر به سیاستی تشویقی روی آوردهاند و بنابراین وقتی که قیمتها توجیه اقتصادی بالاتری داشته باشد، نرخ تمامشده را در رقابت قیمت پایین میآورد؛ به همین دلیل در سال 95 تشویقها آغاز شده و در آن سال، از طریق بخش خصوصی 100 مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر ایجاد شد و همزمان، سرمایهگذاران خارجی نیز به خاطر جذابیت تعرفه و قراردادهای بلندمدت، به این عرصه وارد شدند؛ این در حالی است که خروجی برق نیروگاههای آلمان، نصف نیروگاهی بود که در یزد ایجاد شده است. در عین حال، در حوزه خورشیدی و بادی با سرمایهگذاران زیادی مواجه هستیم و ما پیششرط و الزامات قانونی برای تشویق را داریم؛ ولی در سالهای 96 و 97 نیز این اتفاق رخ داد و از بابت تحریمها، برخی محدودیتها ایجاد شد که افزایش هزینههایی را در کشور سبب شد؛ به همین دلیل با متقاضیانی مواجه بودیم که بر اساس حساب و کتاب خود، اجرای نیروگاه را آغاز کردند و البته طرح توجیهی آنها بر اساس دلار چهار هزارتومانی پیشبینی شده بود؛ اما اکنون ارزش دلار چند برابر شده و این امر، توجیه اقتصادی را نسبت به قبل کمتر کرده است.
شاید بزرگترین معضل این است که هنوز قیمت انرژی واقعی نیست و هماکنون در اذهان بسیاری از مسوولان انرژی کشور، این طور نقش بسته که قیمت انرژیهای تجدیدپذیر خیلی گران است و برق فسیلی بسیار ارزانتر تولید میشود اما حساب و کتاب ما نشان میهد که بر اساس ارزش سوختهای تحویلی به نیروگاههای فسیلی اعم از گازوئیل، مازوت و گاز طبیعی در خوشبینانهترین حالت به ازای هر مترمکعب گاز بین 5 /3 تا 4 کیلوواتساعت برق تولید میشود که اگر معادل ارزی گاز را حساب کنیم، برای هر کیلوواتساعت برق؛ دولت 750 تا 900 تومان یارانه میدهد که بر اساس ارزشهایی که در قراردادهای گازی ایران با خارج وجود دارد، هزینه پرداخت میشود که به این هزینه برق نیز به گفته متولیان، هزینههای سربار دیگری از جمله تبدیل سوخت به برق اضافه خواهد شد که همین امر، حدود یک تا 5 /1 سنت دلار، به هزینهها اضافه میکند که به نوعی، هزینه تبدیل سوخت برق است و البته به دلیل اینکه شبکههای زیادی در این حوزه وجود دارند، تلفات در شبکه مشهود بوده و راندمان نیروگاهی ایران به راندمان مطلوب وزارت نیرو نرسیده و عمر نیروگاهها نیز پاشنه آشیل وضعیت کنونی به شمار میرود. در این رابطه، هزینه تخریب محیطزیست را هم باید به آن اضافه کرد؛ پس هماکنون به قیمت واقعی امروز، دولت بابت هر کیلوواتساعت، بین 1500 تا 1600 تومان هزینه میکند و اصولاً برق تولیدی نیروگاههای فسیلی برق ارزانی نیست؛ ضمن اینکه باید در سبد تامین برق کشور، انرژیهای تجدیدپذیر حاضر باشند؛ چراکه ما اکنون در آمار اعلامشده وزارت نیرو، به این نکته اشاره کردهایم که وزارت نیرو بیش از 83 هزار مگاوات نیروگاه نصب کرده که طی تابستان و روزهای پیک مصرف امسال به 57 هزار مگاوات هم رسید، ضمن اینکه آمارها نشان میدهند پیک مصرف در محدوده یک ماه تا 45 روز در سال اتفاق میافتد و در مابقی ایام، این میزان تقاضا وجود ندارد؛ بنابراین این موضوع به ما میگوید که وزارت نیرو باید هم و غم خود را بر این بگذارد تا از انرژیهای تجدیدپذیر استفاده شود؛ چراکه این وزارتخانه، هزینههای زیادی را برای تامین برق در یک بازه زمانی 45روزه که پیک مصرف است، میپردازد و در مابقی ایام سال، چنین ظرفیتی نیاز نیست.
نقش ساتبا در چنین شرایطی چطور تعریف شده است؟
ما در ساتبا هم عهدهدار بهرهوری و هم تولید برق از منابع تجدیدپذیر بوده و ادعا داریم که اتفاقاً بسیاری از تقاضاهای مصرفی در حوزههای مختلف در بخشهای مسکونی، ساختمانهای اداری و مواردی از این دست که در حوزه کلان انرژی است، تمرکز میکند.
البته سالهاست که در حوزه بهرهوری کار نکردهایم؛ در حالیکه با هزینه کم، 15 تا 20 درصد هزینه مصرفی برق را از طریق بهرهوری میتوان کاهش داد؛ ضمن اینکه هماکنون مشاهده میشود که در زمستان علاوه بر تابستان، به خاطر عدم تامین مکفی گاز در فصل سرما، مجبور میشویم که همکاری لازم را با وزارت نفت داشته باشیم، به نحوی که در برخی روزها اعلام میشود اگر گاز تامین نشود، خاموشی خواهیم داشت.
از سوی دیگر، بررسیهای میدانی نشان میدهد در ساختمانهای اداری دولتی، میتوان با راهکارهای بیهزینه و کمهزینه، قابلیت 20 تا 25درصدی صرفهجویی انرژی را از طریق کم کردن درجه وسایل سرمایشی و گرمایشی داشت و در کنار آن، از نور طبیعی استفاده کرد که بر این اساس، نتایج حاصل از تولید برق نیروگاههای خورشیدی و بادی که در این سالها نصب شده، نشان میدهد حدود 70 درصد برق تولیدی نیروگاههای خورشیدی و بادی در ایام گرم سال رخ میدهد و در حوزه استفاده از انرژی خورشیدی در شش ماه اول سال به خاطر طولانی بودن روز، تولید بسیار بالاتر است؛ ضمن اینکه در اقلیم کویری ایران، تولید برق با تقاضای مصرف خیلی همخوانی دارد و زمینه برای احداث نیروگاههای تجدیدپذیر بسیار مهیاست؛ چراکه نیروگاههای خورشیدی میتواند در کنار نیروگاههای فسیلی کار کرده و هر کجا عیب و نقصی بهوجود آمد گپ را پر کند؛ در حالیکه نیروگاههای تجدیدپذیر عملاً سوخت مصرف نکرده و آلایندگی ندارند؛ ضمن اینکه چالش آب که هماکنون به یکی از چالشهای عمده نیروگاهها تبدیل شده نیز وجود ندارد، پس ضرورت توسعه نیروگاههای تجدیدپذیر و راهکارهای بهرهوری جزو ضرورتهایی است که قابل اغماض نبوده است؛ در حالیکه این موضوع در دنیا جا افتاده و اغلب کشورها برای آن برنامههای ویژهای دارند و حتی کشورهای دارای نفت نیز بهترین راهکارها را برای تولید انرژیهای تجدیدپذیر اتخاذ میکنند. هماکنون قراردادهای خرید تضمینی برق ساتبا، صرفاً از یک محل منابع مالی است که آن هم عوارض برقی است که از قبوض مشترکان به استثنای مشترکان برق روستایی کم میشود که نصف آن را به حساب ساتبا میریزند. در حالیکه در قانون اصلاح الگوی مصرف موارد مختلفی دارد که قانونگذار وزارت نفت را مکلف میکند از محل صرفهجویی سوخت، به این بخش کمک کند. باید به این نکته توجه داشت که همچنان یکی از گلوگاههای ما در دیدگاههای کلان و توجه به استفاده از نیروگاههای تجدیدپذیر است چراکه برخی به موضوع فانتزی نگاه میکنند و معتقدند که منابع لازم برای این حوزه ندارند؛ به نحوی که تامین مالی مناسب برای توزیع تولید برق در کشور نداریم و بهرغم اینکه قوانین و موانع متعددی وجود دارد، اما استفاده راحت و یوزرفرندلی بودن سیستمهای خورشیدی باعث شد که به سرعت به سمت نیروگاه خورشیدی برویم و اکنون یک خانواده روستایی این امکان را دارد تا از این مزیت استفاده کند؛ ضمن اینکه بر اساس تجارت دنیا، سیستمهای خورشیدی در دنیا قیمتهای تقریباً پایینی در بین منابع دیگر داشته و استفاده از آنها را توجیه میکند که به این سمت حرکت کنیم.امروز نزدیک به یک دهه است که هر سال در فصل سرما شاهد این هستیم که هوای کلانشهرهای کشور آلوده میشود و نفس کشیدن سخت است که اینها به خاطر کارهای نکرده ماست.