دوباره اسیدپاشی، دوباره کودککشی
نگرانی از افتتاح قهوهخانه در قم
صبح روز سهشنبه 21 فروردینماه حکم قصاص قاتل «اهورا» اجرا شد. از سال گذشته اخبار کودکآزاری و چند مورد جنایت فجیع علیه کودکان به ویژه با انعکاس گسترده در شبکههای اجتماعی، افکار عمومی را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.
صبح روز سهشنبه 21 فروردینماه حکم قصاص قاتل «اهورا» اجرا شد. از سال گذشته اخبار کودکآزاری و چند مورد جنایت فجیع علیه کودکان به ویژه با انعکاس گسترده در شبکههای اجتماعی، افکار عمومی را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. در یکی از این جنایات یک پسربچه دو سال و هشتماهه به نام اهورا در شهر رشت قربانی آزار جنسی ناپدریاش شد که او را به شکلی فجیع به قتل رساند. انتشار تصاویر و اخبار مربوط به این قتل در شبکههای اجتماعی مردم را بهشدت متاثر کرد، قاتل نیز برای عنوان اتهام به قتل به قصاص نفس محکوم شد و برای جرم کودکآزاری به شش ماه حبس. هفته گذشته حکم قصاص قاتل اهورا در زندان مرکزی رشت اجرا شد. پیشتر اعلام شده بود که این حکم در ملاءعام اجرا نمیشود.
ستایش، آتنا و حالا ندا
هفته گذشته اخباری از یک فاجعه مشابه دیگر نیز در رسانهها منتشر شد؛ ندا، دخترکی حدوداً هفتساله، در مشهد مورد اذیت و آزار یک مرد 42ساله قرار گرفت و سپس به دست او کشته شد. روزنامه ایران در گزارشی از این قتل نوشت: «ساعت 11 شامگاه 7 فروردین بازپرس کشیک قتل مشهد در جریان کشف جسد دختری خردسال داخل گونی در شهرک رجایی مشهد قرار گرفت. در بررسیهای مقدماتی ماموران با توجه به آثار کبودی روی گردن دخترک، علت احتمالی مرگ را خفگی اعلام کردند و زمان مرگ نیز حدود چهار ساعت پیش از کشف جسد تعیین شد. درحالیکه تحقیقات برای شناسایی هویت این دختر خردسال ادامه داشت، مردی خود را به تیم تحقیق رساند و مدعی شد که جسد متعلق به دختر 7 سالهاش به نام نداست که ساعاتی قبل برای خرید نان از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته بود. با اظهارات پدر دخترک که از اتباع افغان بود، دوربینهای مداربسته محل و مسیر رفت و برگشت دخترک به نانوایی با دستور بازپرس جنایی مورد بررسی قرار گرفت. از طرفی با توجه به خاکی بودن گونی حامل جسد این احتمال مطرح شد که محل جنایت خانهای نیمهساز باشد. با این فرضیه خانههای محل بازگشت ندا مورد بررسی قرار گرفت و درنهایت خانه عامل این جنایت که مرد سبزیفروش محلی بود شناسایی شد. بررسیها نشان داد که صاحبخانه همزمان با ناپدید شدن دخترک، مغازهاش را تعطیل و همه بار میوه و سبزیجات را در حیاط خانه رها کرده است. در کمتر از 48 ساعت از قتل ندا، مرد سبزیفروش با بازگشت به خانه دستگیر شد. متهم که در برابر مدارک پلیسی ناچار به اعتراف شد به ماموران گفت: آن شب مواد مصرف کرده بودم. ندا را مانند یک زن زیبا دیدم. وسوسه به جانم افتاد و در یک لحظه او را ربودم و مورد آزار و اذیت قرار دادم. قصد داشتم او را رها کنم اما ندا گفت ماجرا را به مادرش میگوید و همین مساله باعث شد او را به قتل برسانم. آن شب همسر و فرزندانم به میهمانی رفته بودند و من بعد از رها کردن جنازه در نزدیکیهای خانهام به آنجا رفتم. فکر نمیکردم به این زودی دستگیر شوم اما واقعاً از کاری که کردهام پشیمانم. در دو سال گذشته نیز در جنایتهایی مشابه دو دختر خردسال به نامهای «آتنا» و «ستایش» قربانی هوسهای شیطانی دو همسایه خود شده و هر دو پس از شکنجه به قتل رسیدند. عاملان این دو جنایت سال گذشته به دار مجازات آویخته شدند.» بر اساس این گزارش خانواده ندا نیز با حضور در دادسرای مشهد خواستار قصاص متهم شدهاند. خبرگزاری ایسنا درباره درخواست خانواده مقتول به نقل از رئیس کل دادگستری استان خراسان رضوی نوشت: «چون مقتول دختربچه بوده و قاتل مرد است، باید نصف دیه پرداخت شود. برای این موضوع هم ما تمهیدات لازم را بررسی میکنیم که اگر احیاناً اولیای دم توانایی پرداخت نصف دیه را ندارند در صورت امکان بتوان از بیتالمال پرداخت کرد که اجرای حکم به تاخیر نیفتد.»
هر روز میمیرم و زنده میشوم
پس از قربانی شدن چند نفر در اصفهان و شهرهای دیگر، این بار در تبریز یک زن 26ساله قربانی اسیدپاشی شده است. آنچه در آخرین ساعتهای پایانی سال 1396 برای معصومه جلیلپور رخ داد، هفته گذشته در روزنامه «شهروند» منعکس شد: «اسید مثل تعدادی دیگر از زنان ایرانی در سالهای قبل، حالا صورت و نیمی از بدن «معصومه» را سوزانده است. مرد جوانی که خواستگار او بود، بعد از آنکه شنید معصومه نمیخواهد با او ازدواج کند، اول با قمه دو انگشت او را برید و بعد نشست روی سینهاش و از فاصله نزدیک روی او اسید ریخت.» آنطور که شهروند گزارش داده، «معصومه» و خانوادهاش ساکن منطقه «منبع» در تبریزند که جزو مناطق فقیرنشین و تقریباً حاشیهای تبریز است. برادر «معصومه» که یک کارگر ساختمانی است، میگوید خانواده او توان پرداخت هزینههای درمان او را ندارند. اگر خیرهایی هستند که میخواهند به معصومه کمک کنند، ما از آنها میخواهیم برای درمان معصومه به او کمک کنند. حالا معصومه از مسوولان توقع اجرای عدالت دارد: «من فقط میخواهم عدالت اجرا شود. من صورتم را میخواهم، میخواهم که صورتم را به من برگردانند. من نمیتوانم اینطوری زندگی کنم. میخواهم به وضعیتم رسیدگی کنند. این آقا هنوز زنگ میزند و تهدید میکند، میگوید من پول دارم و خانوادهام آشنا و پول دارند و فلان و بهمان میکنیم؛ ولی ما آنطوری نیستیم، ما یک خانواده ساده و معمولی هستیم. برادرم کارگر ساده است و من هم سالن آرایشگاه دارم که خرجمان را از آن درمیآوردیم. خانهمان کوچک و اجارهای است. اگر عدالتی هست باید برای من اجرا شود. هر روز گریه میکنم و دکترها آرامبخش میزنند. میگویند افسرده شدهام. هر دو روز یکبار من را به اتاق عمل میبرند و پوستم را میسابند. پدرم درآمده است، هر روز میمیرم و زنده میشوم.» روزنامه شهروند یک روز بعد از انتشار این مصاحبه، از قول یکی از فعالان حقوق زنان در تبریز که پیگیر وضع معصومه است نوشت: «پس از رسانهای شدن ماجرای معصومه، تعداد زیادی از مردم تبریز به دیدار او میآیند و مردی که به او اسید پاشیده، پس از این ماجرا در تماسهای تلفنی با خانواده معصومه، دست از تهدیدهایش برداشته و از آنها میخواهد او را ببخشند.»
کوچ صدا
هفته گذشته یکی از هنرمندان محبوب دوبله و یکی از نوازندگان و آهنگسازان مطرح درگذشتند. بزرگ لشگری، آهنگساز و نوازنده ویولن که بیش از ۴۰ سال با رادیو و تلویزیون همکاری کرد، ۲۱ فروردین در سن ۹۴ سالگی از دنیا رفت. خبرگزاری ایلنا به نقل از فرهاد فخرالدینی، آهنگساز و رئیس شورای عالی خانه موسیقی، نوشت: «آقای بزرگ لشگری جزو کسانی بود که یک عمر با ایشان کار کرده بودم و متاسفانه امروز این هنرمند را از دست دادیم. سالیان سال با آقای لشگری در رادیو همکار بودم و در تمام این سالها او را مرد آرام و خوبی دیدم. درواقع اصولاً اهل جنجال و سروصدا نبود و کار خودش را بدون حاشیه انجام میداد. ملودیهای بسیار زیبایی از بزرگ لشگری به یادگار مانده که یک نمونهاش همان قطعه «طوفان» است که با هارمونی و ارکستراسیون مرتضی حنانه اجرا شد و من هم چند مرتبه آن را با ارکستر ملی ایران اجرا کردم. «طوفان» قطعه بسیار زیبایی محسوب میشود.»
بهرام زند نیز صبح روز 18 فروردینماه در 69 سالگی درگذشت. روزنامه جام جم در گزارشی با عنوان «کوچ صدا» درباره این هنرمند فقید نوشت: «مگر میشود صلابت صدای او را فراموش کرد. طنین خاص صدایش همچنان یادآور سریالهای پربیننده تلویزیونی همچون شرلوک هلمز، ناوارو، پهلوانان نمیمیرند، جنگجویان کوهستان و خیلی دیگر از آثار ماندگاری است که از رسانه ملی پخش شده. صدای او به هنرپیشههایی همچون راسل کرو، رابرت دنیرو، مل گیبسن، جورج کلونی و دیگران جان دیگری داد تا مردم ایران با صدای مقتدرانه استاد زند آنها را بشناسند. او مدیریت دوبلاژ سریالهای شاخص تلویزیون همچون امام علی (ع)، پهلوانان نمیمیرند، مدار صفر درجه، روشنتر از خاموشی و... را بر عهده داشت. او وسواس خاصی در کار داشت و با انتخاب درست گویندگان، جان تازهای به آثار نمایشی میدمید.»
کسی منکر شادی مردم نیست
محمد یزدی در دیدار با استاندار قم و مدیران استان که در سالن اجتماعات جامعه مدرسین قم برگزار شد، گفت: اگرچه گلایههایی نسبت به مسائل فرهنگی در شهر قم هست، اما با کارهایی که شده، انتظار این است به مسائل فرهنگی شهر قم توجه بیشتری شود و شاهد بدحجابی در بعضی از قسمتهای شهر نباشیم. طبق گزارش ایسنا، رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با بیان اینکه افتتاح قهوهخانه در قسمتی از شهر به دلیل مشکلات فرهنگی و اجتماعی، نگرانیهایی برای دلسوزان استان به وجود آورده، اظهار کرد: کسی منکر شادی مردم نیست، اما نباید این شادی به ناهنجاری و رقص و پایکوبی تبدیل شود به همین دلیل این مساله و نظارت بر اماکنی مانند قهوهخانهها نیازمند توجه بیشتری است.
سانسور لوگوی تیم رم در تلویزیون کجسلیقگی بود
آخرین قسمت سریال نوروزی «پایتخت» هم چند روز پس از تعطیلات نوروزی از تلویزیون پخش شد، اما انتقادها از سانسور در صداوسیما همچنان ادامه یافت. این انتقادها در ایام نوروز با سانسور سریال «پایتخت» و مجموعه «کلاهقرمزی» آغاز شد و با سانسور قسمتی از لوگوی باشگاه رم که در آن بچههای یک گرگ از سینههای مادرشان شیر میخورند، در سطح جهانی بازتاب پیدا کرد. هفته گذشته واکنش به این مسائل همچنان در فضای مجازی و رسانهای کشور در جریان بود. احسان قاضیزادههاشمی، عضو شورای نظارت بر سازمان صداوسیما، سانسور لوگوی تیم رم در تلویزیون را کجسلیقگی دانست و در گفتوگو با ایسنا ابراز امیدواری کرد: مسوولان معاونت سیمای صداوسیما چنین اعمال نظرهای سلیقهای را در آینده تکرار نکنند. او گفت: مسوولان صداوسیما قول دادند که در برنامههای آتیشان فضا را تلطیف کنند.
بازگشت خادم به فدراسیون کشتی
هفته گذشته رسول خادم، رئیس فدراسیون کشتی که پیشتر از این سمت استعفا کرده بود، موافقت کرد که بار دیگر به این جایگاه بازگردد. روزنامه ایران در گزارشی از این رفت و برگشت، به نقل از حمید بنیتمیم، نایبرئیس فدراسیون کشتی، نوشت: «خادم دغدغههای زیادی داشت که در نهایت به استعفا منجر شد. راجع به مساله روبهرو نشدن ورزشکاران ایرانی با اسرائیلیها و احتمال جریمههای سنگین نمیتوانم خیلی شفاف صحبت کنم. با این حال میدانم قدمهایی برای پیدا کردن یک راه حل مناسب برداشته شده و انشاءالله که تصمیم درستی گرفته میشود.» این در حالی است که شخص خادم در بخشی از بیانیهای که طی آن موافقت خود را برای بازگشت به فدراسیون کشتی اعلام کرده، نوشته است: «هنوز هیچ اقدام عملی از سوی دستگاه دیپلماسی کشور، برای مذاکره با کمیته بینالمللی المپیک، برای کمک به کاهش جرائم و محرومیتهای سنگین جدیدی که در صورت عدم مبارزه با نمایندگان رژیم صهیونیستی، قهرمانان ملی ما با آن مواجه میشوند، صورت نگرفته است.»