مهاجرت در مسیر رشد اقتصاد
علیاصغر سعیدی وضعیت اشتغال اتباع خارجی در ایران را بررسی میکند
علیاصغر سعیدی میگوید: دستمزدهای پایینی که کارگران مهاجر دریافت میکنند، روی رشد اقتصادی تاثیر میگذارد. با حذف مهاجران از بدنه اشتغال کارفرما برای جذب کارگر ایرانی باید دستمزد بالاتری بدهد، این کار هزینه تولید را بالا میبرد و قیمتها بالا خواهد رفت. از سوی دیگر رشد اقتصادی در این بخشها کاهش پیدا میکند.
مساله اشتغال اتباع خارجی در ایران چندی پیش از سوی یک نماینده مجلس بهانه سوال از علی ربیعی شد. تاکید سوال این بود که حضور اتباع بیگانه در افزایش نرخ بیکاری تاثیرگذار بوده است. علیاصغر سعیدی، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با تجارت فردا اشتغال اتباع بیگانه را در ایران از منظر اقتصادی-اجتماعی مورد بررسی قرار داده است. این جامعهشناس معتقد است: در حال حاضر نمیتوان به جای نیروی کار مهاجر، جایگزینی از کارگران ایران در نظر گرفت.
♦♦♦
حضور اتباع بیگانه چه تاثیری بر فضای جامعه ایران گذاشته است؟
مهاجرت نیروی کار یک امر عادی و اجتنابناپذیر و یک مساله بینالمللی است. معمولاً شاید این طور به نظر برسد که افزایش مهاجرت ناشی از جنگ و درگیری کشورهاست، اما با یک تحلیل اقتصادی-اجتماعی میتوان درک کرد این امر بیشتر به تحرک سرمایه برمیگردد. اگر توجه کنیم میبینیم که در دهههای اخیر نرخ مهاجرت افزایش داشته است، تغییراتی که در اقتصاد سرمایهداری به ویژه انقلاب الکترونیکی به وجود آمده را میتوان دلیل تغییر ماهیت سرمایه معرفی کرد. شکل سرمایه بیشتر به صورت سرمایه مالی درآمده، تحرک سرمایه بیشتر شده و جابهجایی آن سریعتر اتفاق میافتد. برای مثال اکنون میتوان با یک کلیک، سرمایه را از یک بازار به بازار دیگر انتقال داد. اما نیروی کار تحرک کمتری دارد و تحرک سرمایه، مهاجرتهای بزرگ را ایجاد کرده است. این اتفاق ابتدا در کشورهای توسعهیافته رخ داد، یعنی مهاجرت نیروی کار از جنوب به شمال. اگر روند مهاجرت را بررسی کنیم و آمارهای موجود در مورد حتی مهاجرانی که به ایران وارد میشوند را نگاه کنیم، میبینیم که خاستگاه اول این مهاجران ایران نیست، ایران سر راه مهاجرت آنها قرار دارد.
به همین دلیل، روند مهاجرت اخیر که از سوریه شکل گرفت، ظاهراً به دلیل وضعیت این کشور بود، اما فرصتی شد که نیروهای انسانی از جمله ایرانیها هم به سمت جایی مثل کشورهای توسعهیافته که سرمایه وجود دارد، حرکت کنند. حتی از افغانستان و ایران هم تعداد زیادی به اروپا مهاجرت کردهاند، اما این امر را میتوان به عنوان یک روند طبیعی برای پدیده جهانیشدن به حساب آورد. ماهیت سرمایه تغییر کرده و به صورت سرمایه مالی درآمده است. حالا با این زاویه نگاه باید دید روند مهاجرت در ایران به چه صورت است؟ افغانها بیشترین درصد مهاجرانی را تشکیل میدهند که به داخل ایران میآیند و بعد از آن، عراقیها قرار دارند.
این مهاجران به صورت قانونی و غیرقانونی وارد ایران میشوند. از منظر کیفیت نیروی کار، مهاجران به لحاظ جمعیتی بیشتر با عنوان نیروی کار وارد میشوند. آنطور که در آمارها دیدهام، گروه سنی نیروی کار مهاجر ایران 30 تا 34 سال در سطح اول، 35 تا 39 در سطح دوم و 25 تا 29 سال در سطح سوم قرار دارند. این ردهبندی سنی نشان میدهد، این افراد برای کار به ایران مهاجرت کردهاند، بنابراین فرضیه مهاجرت به دنبال سرمایه، به نظر من درباره مهاجرانی که به ایران وارد میشوند، صدق میکند. اما مساله این است که مهاجران افغان پولی را که به دست میآورند به کشور خود برمیگردانند و در مورد مهاجران کشورهای دیگر این موضوع وجود ندارد. مثلاً مهاجران لهستانی که در اروپا، انگلستان و اسپانیا زندگی میکنند، لزوماً پولشان را به کشور خود برنمیگردانند. این به شرایط کار و زندگی در ایران به نسبت اسپانیا و انگلستان و به طرز تلقی مهاجران برمیگردد. این امر نشان میدهد مهاجران قصد ندارند مدت زیادی در ایران باشند، بازگشت را در نظر دارند و برای معیشت خانواده مهاجرت کردهاند. در حالی که مهاجران اروپایی برای خودشان مهاجرت کردهاند. این مساله هم ناشی از تغییراتی است که در وضعیت اجتماعی از جمله نهاد خانواده وجود دارد. مهاجرت ایتالیاییها به آمریکا زیاد شده است و بیشتر میخواهند آنجا اقامت بگیرند و قصد بازگشت ندارند.
به گفته وزیر کار، از سال 92 تا به امروز، از 82 هزار بازرسی 42 هزار اتباع خارجی غیرمجاز شناسایی شدهاند و 9 هزار و 355 کارفرمای متخلف را در یکسال و حدود 40 هزار نفر را در چهار سال به مراجع قضایی معرفی شدهاند و 80 هزار نیروی کار ایرانی را به اجبار به آنها معرفی کردیم. آیا برخورد دستوری با پدیده اشتغال اتباع بیگانه جواب میدهد؟
من به این مساله از زاویه دیگر نگاه میکنم، این افراد کارگرانی هستند که بدون امتیازات کاری مثل بیمه بازنشستگی و بیمه درمان کار میکنند. بدون ادعا کار میکنند. موقع اخراج شکایت نمیکنند. سنوات را دریافت نمیکنند. مطیع کارفرما هستند، خوب و سخت کار میکنند. از طرفی دیگر فقط طبق قرارداد کار نمیکنند و هر کاری که از طرف کارفرما برای آنها تعیین شود را انجام میدهند. برخلاف چیزی که گفته میشود که کارگران افغان مهارت ندارند، بعضی از آنها تخصصهای خوبی دارند.
این در حالی است که نمیتوانند مطابق با تخصص خود کار کنند. حتی کارگرانی که مجاز هستند هم اجازه دارند در طبقهبندی کاری که برای آنها تعیین شده کار کنند. به نظر میرسد باید روی این موضوع تحلیل انجام شود. این نوع مهارتهای نیروی کار مهاجر به وضعیت جنگی کشور آنها برمیگردد، به همین دلیل اکثر آنها در چند حرفه تخصصهای فنی دارند. من در گزارشهایی دیدهام که وقتی این افراد به استرالیا مهاجرت کردهاند در کارهای سطح بالایی جذب شدهاند و فعالیت میکنند.
برای دولت از جمله وزارت کار شاید تمایل بیشتری وجود دارد که از این کارگران حمایت کند. البته این را اعلام نمیکند. شاید دلیل این حمایت مشکل نداشتن از جهت تنظیم رابطه کار است، چون وظیفه اصلی وزارت کار تنظیم روابط کار محسوب میشود. هر چقدر کارگر مهاجر بیشتر باشد، مشکلات تنظیم روابط کار به دلیل ورود این افراد کمتر میشود و دردسر، دادگاه، شکایت و بحث سهجانبه کاری که وظیفه اصلی وزارت کار است، کمتر خواهد بود. تمام این موارد نشان میدهد، تمایل بیشتری از طرف کارفرما برای کارگران مهاجر وجود دارد. از آن طرف عرضه کار بیشتر است. حالا بیایید فرض کنیم این کارگران نباشند. باید ببینیم آیا در زمینههای کاری این کارگران به راحتی جایگزین پیدا میشود یا خالی میماند. اگر تقسیمبندی مشاغلی که آنها انجام میدهند را بررسی کنیم، میبینیم به راحتی کارگر ایرانی جذب این مشاغل نمیشود. روندی که تا به حال اتفاق افتاده باعث شده تقاضای کارگر ایرانی به سمت مشاغل دیگر برود و در مشاغلی مثل کورهپزخانه، گچپزی و آجرپزی کارفرما مجاز است، از کارگر خارجی استفاده کند. بنابراین فکر میکنم، مجوزی که برای اشتغال کارگران خارجی در این مشاغل داده شده حتی اگر داده نمیشد هم کارگران ایرانی به آن جذب نمیشدند. بنابراین تقاضای نیروی کار ایرانی در این مشاغل وجود ندارد و کارگر افغان جایگزین ندارند. باید در نظر داشت در حال حاضر این فعالیتها فقط توسط کارگران افغان انجام میگیرد: کارهای ساختمانی، بلوکسازی، برشکار سنگ، سنگتراشی، عملیات راهسازی، معدن، فعالیتهای جنبی کشاورزی مثل جمعآوری ضایعات، سمپاشی، علوفه جمعکنی، بیلزنی و سالامبورزنی، سوزاندن زباله، ریختهگری، حناسایی، تولید غذای دام، تخلیه و نظافت مخازن، استخر و فاضلاب. بنابراین این مشاغل تقاضای کمتری از کارگران ایرانی دارند، به راحتی نیروی کار جذب آن نمیشود و حذف مهاجران افغان بیشتر به رشد اقتصادی صدمه وارد خواهد کرد. به نظر میرسد در حال حاضر روی اشتغال اولویت گذاشته شده است، آیا با حذف مهاجران میتوان برای آن جایگزین اشتغال داشت؟ بعید است بتوان جایگزین داشت. بنابراین نتیجه حاصل این خواهد شد که کارفرما برای جذب کارگر ایرانی دستمزد بالاتری بدهد، این کار هزینه تولید را بالا میبرد و قیمتها بالا خواهد رفت. از سوی دیگر رشد اقتصادی در این بخشها کاهش پیدا میکند. دستمزدهای پایینی که کارگران مهاجر دریافت میکنند، روی رشد اقتصادی تاثیر میگذارد. البته من روی این زمینه تحقیقی ندیدهام.
اشتغال اتباع خارجی از منظر اقتصادی برای کشور ما تهدید است یا فرصت؟
به سبب آگاهیهایی که کارگران ایرانی نسبت به حقوق خود پیدا کردهاند، تمایل کارفرماها به سمت کارگران مهاجر بیشتر است. این کارگران نمیتوانند حقوق خود را مطالبه کنند. اما آیا با حذف این مهاجران به راحتی کارگر ایرانی جایگزین این مشاغل میشود. به نظر من، به سرعت این جایگزینی انجام نمیگیرد. اگر فرض کنیم این افراد حذف شوند، به راحتی از فردا، یک ماه یا حتی چند ماه این جایگزینی صورت نمیگیرد. به نظر من این اتفاق به رشد اقتصادی در این حوزهها به ویژه بخش کشاورزی و ساختمان ضربه وارد میکند.
با توجه به اینکه ایران در کنوانسیونی جهانی با هدف حمایت از پناهندگان خارجی عضو است، با حذف اشتغال اتباع بیگانه چه تاثیراتی در جامعه جهانی متوجه ایران خواهد بود؟
این بحث که مهاجران در بحثهای اشتغال و سیاستگذاریهای اقتصادی-اجتماعی حذف شدهاند یک بحث جداگانه است. درحال حاضر در اتحادیه اروپا، یونیسف و آیالاو گزارشهایی وجود دارد که بیشتر به کشورهای خارجی در مورد شرایط کار کارگران مهاجر از نظر شرایط انسانی میپردازد. وقتی این گزارشها را با گزارشهای ایران مقایسه میکنیم، یک مقدار انسانی نیست. البته من دلایل آن را ذکر میکنم. جامعه نخبگان و روشنفکران ایرانی بر خلاف روشنفکران و محققان خارجی به مساله مهاجرت و سیاستهای اجتماعی نمیپردازند.
بنابراین نه به شرایط نامناسب کاری کارگران داخلی میپردازند و نه به مهاجران. اما اگر بیشترین گزارشها را سازمانهای جهانی درباره شرایط کار مهاجران در قطر و دوبی منتشر کردهاند و این کشورها را تحت فشار گذاشتهاند که نهتنها کار در اختیار مهاجران قرار دهند، تبعیض قائل نشوند، بلکه شرایط کار این افراد را هم بهبود ببخشند. چون مهاجران کارهای با ریسک بالا انجام میدهند، امنیت شغلی ندارند و در شرایط انسانی برابر هم قرار ندارند.
بنابراین اگر فشاری به نیروهای کار خارجی وارد شود و آنها را از عرصه اشتغال حذف کنند و اغلب مشاغل را برای آنها غیرمجاز اعلام کنند، موقعیت ایران به لحاظ تبعیت و اجرای قوانین بینالمللی تحت فشار قرار میگیرد. این، چهره خوبی را از ایران به جامعه بینالملل نشان نمیدهد. به ویژه که سال گذشته وقتی تظاهرات کارگری انجام شد، حتی در گزارشهای خارجی هم به این سوژه پرداختند که به کارگران بدون تبعیض رسیدگی شود. این سوژه به این دلیل مطرح شد که کارگران ایرانی در این تظاهرات علیه کارگران مهاجر شعار میدادند. در صورتی که شعار اصلی کارگری این است که «کارگران جهان متحد شوید».
این در حالی است که اتحادی را در بین کارگران ایرانی و افغان نسبت به اتباع دیگر نمیتوان دید. این مساله مهمی است به این دلیل که نمیتوان مثلاً نسبت به وضعیت کارگران ایران در استرالیا که به خاطر مهاجرت تحت فشار قرار دارند، اعتراض کرد و حتی نمیتوان برای اعزام کارگران ایرانی به کشورهای دیگر وارد مذاکره شد. این اقدام هم یکی از راههایی است که وزارت کار برای اشتغال در گذشته انجام میداد اما الان روند آن مقداری کند شده است. شاید یکی از دلایل آن همین موضوع باشد.
چرا کارگران مهاجر به ویژه کارگران افغان راحتتر در مشاغل ایران ادغام میشوند؟
به نظر من یکی از عوامل این موضوع اطلاعاتی است که بین کارفرماها منتشر میشود مبنی بر اینکه کارگر مهاجر بهتر کار میکند. اما مساله مهم دیگر این است که پیوندهای قویتری بین کارگران مهاجر وجود دارد. این افراد از طریق این پیوندها سریعتر شغل پیدا میکنند، نوعی شبکهسازی در بین کارگران مهاجر وجود دارد که از طریق آن به راحتی کار پیدا میکنند. در حالی که کارگران ایرانی این شبکهسازی را نهتنها انجام نمیدهند، که با یکدیگر نوعی رقابت هم دارند. اگر شخصی اطلاعاتی در زمینه کار داشته باشد، به راحتی در اختیار دیگری قرار نمیدهد.
اما به خاطر اینکه کارگران مهاجر در اقلیت قرار دارند، در کار این رقابت را ندارند و بیشتر سعی میکنند اطلاعات شغلی خود را به هم انتقال دهند و برای هموطنان دیگر خود کار پیدا کنند. به نظر من این موضوع باعث میشود نیروی کار مهاجران سریعتر در کار ادغام شوند. بنابراین وقتی درباره جایگزینی صحبت میکنیم، باید در نظر داشته باشیم که این عدم انتشار اطلاعات در کارگران ایرانی باعث میشود مشاغل به سرعت جابهجا نشود.
چه راهحلی میتوان برای فعالیت کارگران مهاجر بدون آسیب به نیروی کار ایران در نظر داشت؟
باید یک مقدار نظر خود را تغییر دهیم و ترجیحات خود را در مسیر رشد اقتصادی در این زمینه ببریم. باید ببینیم چه راههای دیگری برای اشتغال کارگران ایرانی در بخشهای دیگر وجود دارد.
به نظر من این خیلی مهم است که اگر وجود کارگر افغان تداوم پیدا کند، امکان اینکه انتظارات کارگر ایرانی کمتر شود، وجود دارد. نیاز به کار وجود داشته باشد، آنها متقاضی باشند، در شرایط رقابتی قرار گیرند و سطح انتظارات خود را پایین نگه دارند و شرایط را برای جایگزینی آماده کنند، در این صورت دولت میتواند شرایطی را به وجود آورد که کارفرما اجازه نداشته باشد، کارگر مهاجر را استخدام کند. هنوز این شرایط به وجود نیامده است. من فکر میکنم وزارت کار باید پروژهها را انجام دهد که این شرایط را به وجود بیاورد در این صورت وقتی مطمئن شود سطح انتظار کارگر ایرانی پایین آمده و امکان جایگزینی وجود دارد دست به این مقررات شدید علیه کارفرماها در جذب کارگران مهاجر بزند.
در همین حال باید در نظر داشت، نهادهای مختلفی در موضوع ساماندهی کارگران خارجی مسوولیت دارند. وزارت کشور، نیروی انتظامی، قوه قضائیه و... درگیر در حوزه ساماندهی هستند و در این سالها با یک عزم ملی به دنبال حل مساله بودهاند. نباید متعصبانه و شتابزده به مساله نگاه کرد. اگر امروز بحث ساماندهی اتباع پناهنده به کندی پیش میرود، به دلیل همین ملاحظات است.
تاکید وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سایر دستگاههای مسوول، این است که همه در محور قانون قرار بگیرند تا بتوانیم از حقوق آنان دفاع کنیم.