توطئه لویاتان
چرا دولتها بیشینهیابی مالی از طریق سفتهبازی را در مردم نهادینه کردند؟
دولتها و سیاستمداران، یکی از پررنگترین نقشها را در طی شدن فرآیند حرکت از قناعت به سمت بیشینهیابی مطلوبیت به واسطه پول ایفا کردهاند. تا قبل از انقلاب پروتستانتیسم، حاکمان اروپا ترجیح میدادند که مردمی بسیار قانع داشته باشند. قناعت مردم برای حاکمان به این معنا بود که نیاز نبود خیلی نگران وضعیت مالی آنها باشند و فراهم بودن حداقلهای معاش باعث میشد که مردم، حاکمانشان را دوست داشته باشند. بنابراین یک جامعه قانع، از نظر اقتصادی همه چیزی بود که حاکمان کشورهای اروپایی قبل از انقلاب پروتستان میخواستند. اما با کاهش قدرت کلیسای کاتولیک در نتیجه پروتستانتیسم؛ کار، تولید و سرمایهاندوزی به ارزش تبدیل شد و با رواج یافتن اندیشههای اقتصاددانانی همچون مندویل و آدام اسمیت، حکومتها به این نتیجه رسیدند که باید برای حفظ قدرت، جامعهای داشته باشند که از قناعت گذر کند. از منظر علم اقتصاد، اینکه وزن مادیات در فرآیند بیشینهیابی مطلوبیت افزایش یابد، یک چیز خوب بود. چراکه گذر از قناعت به معنای کار و تلاش بیشتر، تولید بیشتر، بیکاری کمتر و فقر کمتر بود. حکومتهای غربی از چنین ایدهای استقبال کردند. اما زمانی که وزن مادیات در بیشینهیابی مطلوبیت بالا میرود، نتیجه آن لزوماً کار بیشتر، تولید بیشتر و اشتغال بیشتر نخواهد بود و لزوماً اقتصاد رشد نخواهد کرد. افراد میخواهند مطلوبیتشان را حداکثر کنند و زمانی که اهمیت پول در این کار افزایش یافت، به دنبال سادهترین راه ممکن برای رسیدن به آن خواهند گشت. بازارهای مالی مانند بازار سهام این پتانسیل را دارند که وقتی درست طراحی نشدهاند، بدون اینکه در خدمت تولید و رشد اقتصادی باشند، برای افراد ثروتآفرینی کنند. اما آیا ورود پول به بازارهای مالی آن هم در شرایطی که نتیجه آن رشد اقتصادی نخواهد بود، چیزی است که حکومتها و سیاستگذاران آن را تایید کنند و حتی مردم را به آن تشویق کنند؟ دولتهای مختلف در طول تاریخ به خاطر نیازشان به ورود نقدینگی به بازارهای مالی، مردم را به سفتهبازی تشویق کردهاند و اینگونه بیشینهیابی مالی از این طریق در بسیاری از مردم نهادینه شده است.