تلنبار باروت
تجربه دنیا از ناامنی اقتصادی به ما چه میگوید؟
مردم یونان به لحاظ اقتصادی احساس ناامنی میکنند چون بیکار هستند و قدرت خرید ندارند. مردم آرژانتین به لحاظ اقتصادی احساس ناامنی میکنند چون نمیتوانند کالاهای ضروری خود را خریداری کنند و کار ندارند.
مردم یونان به لحاظ اقتصادی احساس ناامنی میکنند چون بیکار هستند و قدرت خرید ندارند. مردم آرژانتین به لحاظ اقتصادی احساس ناامنی میکنند چون نمیتوانند کالاهای ضروری خود را خریداری کنند و کار ندارند. مردم تونس و سوریه و مصر حتی بعد از انقلابهایی که کردند هنوز هم نتوانستهاند به امنیت اقتصادی دست یابند. مردم اوکراین و سودان و بسیاری از کشورهای دیگر هم همینطور. بگذارید چندین دهه به عقب برگردیم. ناامنی اقتصادی یعنی شرایطی که مردم شوروی و کوبا در جریان جنگ سرد با آن دست و پنجه نرم میکردند. باز هم چند دهه عقبتر برویم. مردم ایالات متحده و انگلیس نیز در جریان رکود بزرگ به لحاظ اقتصادی احساس ناامنی میکردند. ناامنی اقتصادی اصطلاحی است که توضیح آن خیلی سادهتر از ارائه راهحل برای رفع آن است. به زبان خیلی ساده ناامنی اقتصادی یعنی بیکاری و از دست رفتن قدرت خرید. وقتی مردم یک جامعه به لحاظ اقتصادی احساس ناامنی میکنند، همه چیزشان تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. از رفتارشان با یکدیگر گرفته تا برنامهریزیهایشان برای آینده. اگر امنیت اقتصادی فراهم نشود، آخرین پله آن منجر به اعتراضات خیابانی و شورش است. اعتراضاتی که وقتی شروع شد هرچقدر هم به مردم گفته شود نتیجه مثبتی نخواهد داد گوششان بدهکار نخواهد بود. چنین چیزی را در جریان بهار عربی به خوبی دیدهایم. تجربه تونس، مصر، سوریه و کشورهای دیگر نشان میدهند که وقتی یک جامعه به لحاظ اقتصادی احساس ناامنی کند چه اتفاقی رخ خواهد داد. ناامنی اقتصادی سلامت روان و جسم را بهطور همزمان در خطر میاندازد. جامعهای که به آینده امید نداشته باشد به نابودی محکوم میشود و ناامنی اقتصادی، سلولهای سرطانی یک جامعه بیمار (بیمار از این نظر که امیدی به آینده ندارند) را بیشتر و بزرگتر خواهد کرد. سلولهایی که نبود امنیت اقتصادی از همان ابتدا هم در شکلگیری آنها نقش کلیدی داشته است. جان اشتاینبک در رمان خوشههای خشم به زیبایی توصیف میکند که مردم آمریکا در جریان رکود بزرگ تا چه حد امنیت اقتصادی خود را از دست داده بودند.