بزرگترین سقوط نرخ بیکاری در ۳۰ سال اخیر آمریکا
آیا این رونق اقتصادی است؟
نگاهی به آخرین گزارش اشتغال ایالاتمتحده دیگر جایی برای تردید نگذاشته است، موتور تولید شغل اقتصاد آمریکا دوباره به کار افتاده است.
نگاهی به آخرین گزارش اشتغال ایالاتمتحده دیگر جایی برای تردید نگذاشته است، موتور تولید شغل اقتصاد آمریکا دوباره به کار افتاده است.
این گزارش نشان میدهد از اول سال جاری میلادی تا پایان ماه ژوئن نرخ بیکاری در آمریکا 4/1 درصد کاهش یافته است. آخرین باری که چنین سقوطی در شاخص بیکاری در تاریخ ایالاتمتحده ثبت شده مربوط به اکتبر 1984 است، زمانی که رونالد ریگان با شعار تبلیغاتی «آمریکا، صبح شده» نبرد تبلیغاتی خود را برای دور دوم ریاست جمهوری پیش میبرد.
در ماه ژوئن 288 هزار شغل جدید به اقتصاد آمریکا افزوده شد. با این میزان افزایش، تعداد خالص مشاغل خلقشده در اقتصاد آمریکا طی 12 ماه اخیر به بیش از 5/2 میلیون شغل رسید که بهترین رکورد ثبتشده از زمان وقوع بحران اقتصادی تاکنون است. در حقیقت، گزارش اشتغال اخیر بسیار قوی است. از نظر ایجاد اشتغال، اقتصاد آمریکا بهتر (البته کمی بهتر) از هر زمان دیگر طی هشت سال اخیر عمل کرده است. تصویر واقعی حتی شاید بهتر از آن چیزی باشد که در گزارش اخیر نشان داده شده است. گزارشهای اشتغالی که این اواخر منتشر میشد معمولاً پس از انتشار با اصلاحاتی همراه بود. بزرگتر از حد واقعی نشان دادن موفقیت بازار کار آمریکا کار آسانی است. نرخ مشارکت نیروی کار پایینتر از یک سال گذشته است و در حدود 5/7 میلیون نفر آمریکایی در مشاغل نیمهوقت مشغول به کارند که ترجیح میدهند شغل تماموقت داشته باشند. نرخ افزایش دستمزدها هم در حدود دو درصد در سال بوده و بهرغم رشد شگفتانگیز اشتغال طی شش ماه گذشته و کاهش مداوم نرخ بیکاری به همراه آن، میزان افزایش دستمزدها در این مرحله از چرخه تجاری کند به نظر میرسد.
میتوان این موضوع را اینطور نگاه کرد که هنوز منابع فراوانی (نیروی کار) در سیستم بلااستفاده باقیمانده است. البته نمیتوان با اطمینان کامل در این خصوص سخن گفت. اما هنگام پیشبینی چشمانداز اشتغال در آینده باید به یاد داشته باشیم که (با فرض بروز شوکهای دیگر) دو امکان در پیش رو قرار دارد. یکی از این احتمالات که فدرالرزرو نیز آرزومند آن است، این است که منابع بلااستفاده (نیروی کار) بیشتری در اقتصاد وجود نداشته و فشار نیروی کار رو به کاهش باشد و در نتیجه این روند منجر به افزایش سطح دستمزدها و در نهایت افزایش سطح قیمتها شود.
اگر اقتصاد آمریکا اکنون در این مسیر قرار گرفته باشد هر چه جلوتر برویم بهتر است، اما هرگز قادر نخواهیم بود با اطمینان به این پرسش پاسخ دهیم که آیا بخش قابل توجهی از نیروی کار سرخورده سالهای گذشته توانسته به طور موثر به بازار کار بازگردد؟ و البته شق دیگر نیز این است که فدرالرزرو پیشفرضهای قابل اعتنایی درباره وضعیت بازار کار و نیروی بلااستفاده در اختیار نداشته باشد و صرفاً با تکیه بر اطلاعات بازار کار سیاستهای خود را انتخاب کند. در این حالت و در شرایطی که نرخ رشد دستمزدها همچنان کمتر از حد طبیعی است، فدرالرزرو علاقهای به کنار گذاشتن سیاستهای رشد نخواهد داشت و البته نرخها (نرخ بهره) را هم حداقل تا زمانی که از افزایش نرخ دستمزدها تا اندازهای که نرخ مشارکت نیروی کار افزایش یابد، بالا نخواهد برد. ریسک چنین دیدگاهی در این است که افزایش کمی بیش از حد نرمال دستمزدها، احتمالاً منجر به افزایش کمی غیرعادی نرخ تورم خواهد شد. از نظر من، حداقل این گزینه ارزش تامل را دارد.
البته ممکن است در عمارت اکلز (ساختمان فدرالرزرو) اوضاع جور دیگری باشد. مهمترین مساله این است که اجازه ندهیم تجربه تلخ بازار کار طی پنج سال گذشته انتظارات ما را به این جهت سوق دهد که گزارش اشتغال مثبت اخیر را اینطور تفسیر نکنیم که: شرایط کنونی، زودگذر و حاکی از رشدی سریع است. برعکس باید انتظاراتمان را بر این فرض استوار کنیم که شاید گزارش اخیر فقط جرقهای زودگذر باشد.
دیدگاه تان را بنویسید